از چشم روشنی آقا تا پیداشدن صائب ثانی در جلسه شعرخوانی


گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم: مصطفی وثوق‌کیا روزنامه نگار در روایت خود از دیدار شاعران و اهالی فرهنگ و هنر با  رهبر معظم انقلاب که به صورت اختصاصی در اختیار تسنیم گذاشته، نوشت:

«قرارمان ساعت 16 است و من با اینکه از روی نقشه خوان فقط صدمتر با محل مورد نظر فاصله دارم اما در ترافیک اسفند پایتخت گیر افتادم. یک محاسبه نابجا باعث شد وارد تونل ترافیک تقاطع فلسطین ولیعصر شوم. با عنایت چند ماشین و دعاهای زیرلب، کاملا مماس با وقت تعیین شده رسیدم جلوی دفتر حفظ و نشر آثار رهبری.

با همراه شدن چند نفر از همکاران از رسانه‌های مختلف راهی محل دیدار می شویم. به انتهای کشوردوست که وارد می شویم صفی از شاعران را می بینم که آماده ورود هستند. بعد از تشریفات ورود و گذر از چند گیت بازرسی وارد حسینیه امام خمینی می شویم. ساعت هنوز به 17 نرسیده و جماعت شاعر به صورت تکی و گروهی وارد حسینیه می شوند و در صف های نماز جاگیر می شوند. این فرصت خالی بین حضور آقا گعده های متعددی را میان شاعران ایجاد می کند. احوالپرسی و چاق سلامتی های شاعرانه راه افتاده است. در گوشه ای هم میزی از کتابهای شاعران چیده شده است که قرار است به رهبر هدیه شود. هر چه به ساعت 18 نزدیک می شویم تکاپوها برای ورود رهبر بیشتر می شود. صف های نماز تقریبا تکمیل شده است. در صف اول شاعران پیشکسوت مثل گرمارودی و اسرافیلی و مجاهدی و کلامی روی صندلی نشسته اند. حجت اسلام قمی رئیس سازمان تبلیغات هم جاگیر شده . قبل از ورود رهبر سیدعباس صالحی وزیر ارشاد هم خودش را می رساند و با هدایت مسئولین در صف اول می نشینند.

 

رهبر انقلاب , شاعر آیینی , سید عباس صالحی ,

ساعت به 18.05 که می رسد پرده کنار می رود و رهبر وارد شده روی صندلی مربوطه مستقر می شوند. با شاعران و حضار به صورت چشمی احوالپرسی می کنند. میلاد عرفان پور و مهدی دادمان رییس حوزه هنری ایستاده و منتظر اجازه شروع برنامه هستند که اذن می گیرند. عرفان پور کتابهای شاعران را روی دست آماده کرده و اسامی را می خواند تا شاعران حضوری نزد رهبر بروند. فاصله ما که دور است اما حضور برخی شاعران طولانی تر است. گاهی از چهره آقا می شود تشخیص داد حرف های جدی ردوبدل می شود.

وسط این اسم خواندن ها علی موسوی گرمارودی که دیگر شکستگی از چهره اش هویداست می‌رود و کتابهایش را به دست رهبر می دهد. به احترامش اسامی دیگری خوانده نمی شود. گرمارودی عبای رهبر را می بوسد چهار پنج کتاب را هدیه می دهد و یکی را برمی گرداند. یکی از بانوان شاعر که کتابش را هدیه داده به آقا می گوید دو انگشتر تحویل داده بودم که به شما هدیه دهم و یک انگشتر بگیرم. آقا می گویند عیب ندارد آن دو تا را که دادند یک انگشتر می دهم. محمود حبیبی کسبی کتاب «ضاحیه مقدسه» که اشعار شاعران در سوگ سیدحسن نصرالله بوده را خدمت آقا هدیه می دهد . میگوید 700 تا شعر جمع آوری شد و 110 شعر برای کتاب منتخب شد. شاعر زنجانی که می رود برای اهدای کتاب سلام اهالی محله حسینیه اعظم زنجان را می رساند. دیگر اسم حسیینه اعظم زنجان در همه جای ایران آشناست با آن برنامه پرعظمت هشتم و نهم محرم . زمان محدود فرصت اهدای بیشتر کتاب را نمی‌دهد با این حال فرصت اهدای کتاب کوتاه است و هنوز تعداد زیادی کتاب مانده که بعد از دیدار تحویل داده می شود. این فرصت مستقیم گپ و گفت شاعران با رهبر فرصت مغتنمی برای شاعران است چون ممکن است رهبر کتابخوان آثارشان را پیش از این دیده باشند و این لحظه مواجهه مستقیم با شاعر باشد. هر چند در پچ‌های شاعرانه بعد مراسم متوجه شدم اکثر افرادی که به رهبری کتاب هدیه دادند آثارشان در پویش شعری حوزه هنری چاپ شده است. و همین موضوع انگار برخی دیگر از شعرای جوان را ناراضی کرده است! با صدای اذان همه مهیای نماز می شوند. بعد از نماز هم افطار و بعد شروع جلسه. با این حال وقت افطار هم چند شاعر اجازه می خواهند نزد رهبری بروند. افشین علا، مهدی دادمان و وحید جلیلی را می بینم که در این فرصت کوتاه نکاتی را می گویند و نکاتی را می شنوند.

 

رهبر انقلاب , شاعر آیینی , سید عباس صالحی ,

ساعت که 19:50 دقیقه را نشان می دهد با قرائت قران جلسه به صورت رسمی با مدیریت مرتضی امیری اسفندقه و علیرضا قزوه شروع می شود. در سمت راست رهبری حجت الاسلام گلپایگانی، حداد عادل، سیدعباس صالحی وزیر ارشاد، حجت الاسلام قمی رئیس سازمان تبلیغات و وحید جلیلی قائم مقام رسانه ملی و در سمت چپ ایشان مرتضی امیری اسفندقه و علیرضا قزوه و مهدی دادمان رئیس حوزه هنری، میلاد عرفان پور و محسن مومنی نشسته اند. اسفندقه جلسه را با بیتی از صائب تبریزی شروع می کند و از جناب موسوی گرمارودی می خواهند محفل شعری رهبر را آغاز کنند.

گرمارودی بخش از شعر خط خون را می خوانند با این مطلع « پرسی مرا که «عمر گران‌مایه چون گذشت؟/ گاهی به غم گذشت وگهی درجنون گذشت» شاعر پیشکسوت ما مشخصا صدایش دیگر رسا نیست و خطوط چهره اش شکسته. گرد پیری بر رویش نشسته به همین دلیل است بعد از خواندن شعر اجازه می گیرد جلسه را ترک کند. نفر دوم هم یک شاعر پیشکسوت است که رهبری بعد از شعرخوانی اش می گوید ایشان را از وقتی در قم به دبیرستان می رفتم می شناسم و پدرشان از علمای معتبر قم بودند. این سالیان طولانی آشنایی را شاعری آیینی محمدعلی مجاهدی به دوش می کشد و و شعر را با الهام از یکی از کلمات قصار حضرت امیر می خواند « چشم تو به عیب است خطاپوشش کن/ خشم تو چو آتش است خاموشش کن/ گر کار تو زشت است مبر از یادش /گر کار تو نیکوست فراموشش کن»

سیدسلمان علوی روحانی شاعر اهل خراسان منظومه ای خواند از آغاز آفرینش تا ظهور و تاکید می کند تاکنون 300 بیت سروده و هنوز تمام نشده است که بخش ا زآن را می خوانید:

صدا تنید به دور قلم، قلم آنگاه

به حسن اول دفتر نوشت: بسم الله

سریر سرخ قلم، شروهای لم یزلی است

خدا خداست، ولی این صدا، صدای علی است

قلم رسید به هجده قصیده غزلی

نگاه فاطمه افتاد در نگاه علی

نگاه فاطمه زیباست، پس تبسم کرد

تبسمی که ملک راه خانه را گم کرد

تبسمی که در او آیه‌های دهر شکفت

تبسمی که کمی بعد، بعد خواهم گفت …

شعر که تمام شد رهبر با ذکر این که خوش مضمون و شیرین بود گفتند انشالله باقی را هم با تکلیه بر منابع عقلی و نقلی و عرفانی به سرانجام برسانید.

رهبر انقلاب , شاعر آیینی , سید عباس صالحی ,

 

علیرضا قزوه هم در ادامه مدیریت جلسه با اشاره به اینکه 25 اسفند سالروز شهادت شهید مهدی باکری است شعری با الهام از آخرین مکالمه این شهید با شهید احمد کاظمی خواند با این ابیات:

احمد کجایی؟ کاش اینجا می‌شدی ای کاش

یک دم شریک محفل ما می‌شدی ای کاش

احمد در اینجا چیزهایی تازه می‌بینم

با من دمی گرم تماشا می‌شدی ای کاش

احمد بیا بیسیم مهدی از نفس افتاد

مهدی شفیع محشر ما می‌شدی ای کاش

اسفند روز بیست و پنجم سال 63

40 سال رفت ای کاش پیدا می‌شدی ای کاش

شاعر بعدی سید محمدی بهشتی از قم بود که قزوه او را حافظ قرآن معرفی کرد که رهبری زیرلب گفتند خوشا به حالت آقا. او هم خواند که «چگونه وصف کنم شاعرانه کیست علی/ شبیه نیست به غیرخودش علیست علی»

خانم فائزه امجدیان که برای شعرخوانی معرفی شدند دو درخواست مطرح کردند اول اینکه برای دوست لبنانی شان که پاییز در حملات اسرائیل به شهادت رسیدند دعا کنند و دیگر درخواست دعا برای عاقبت بخیری همه جوانان دعا کنند.

بعد هم از کودکان مقاومت خواند که «دخترک تا همین دو ثانیه پیش خانه ای داشت سرپناهی داشت/ دخترک تا همین دوثانیه پیش پدری داشت تکیه گاهی داشت/ دخترک تا همین دو ثانیه پیش مادر چند تا عروسک بود/ غصه ناگاه قد کشید در او دختر اما هنوز کوچک بود»

همزمانی برگزاری این دیدار با سالروز درگذشت پروین اعتصامی باعث شد تا چند باری ذکر خیر این شاعر سرشناس به میان بیاید.

شاعر بعدی خانم فاطمه هاوشکی، اهل شهر بابک کرمان بود که بعد از رساندن سلام همشهریانش، غزلی به شهید خدمت، آیت‌الله رئیسی تقدیم کرد: « نسیم بودی و از خود رها و با همه همراه/ بهای جان رهایت نبود غیر پریدن/ شهید خطه خدمت، تو را به دوش گرفتیم/ و ذکر خیر تو گفتیم، بین آه کشیدن» شعر این خانم که تمام شد رهبری گفتند این قدرشناسی برخواسته از احساس و عقل از شخصیت هایی مثل شهید رئیسی هم لازم است هم مغتنم. این سخنان آشکار تایید رهبری برای بیان خدمات شخصیت های خدوم نظام از جمله آیت الله رئیسی بود.

 

رهبر انقلاب , شاعر آیینی , سید عباس صالحی ,

میکروفن همچنان میان خانم ها می چرخید و نوبت محدثه آشتیانی شد که دو درخواست مطرح کرد اول اینکه رهبری برای پدرو مادرش دعای ویژه کنند و دیگر تقاضا برای امکان خادمی بانوان در حرم امام رضا و در ادامه شعرش را برای امام حسن مجتبی خواندند « می‌نویسم یا حسن، حُسن ختامش با خودت/ بر لبم ذکر تو را دارم دوامش با خودت/ از کریمان کم طلب کردن که کفر نعمت است/ حاجتم را که می‌دانی تمامش با خودت»

چندسالی است که شاعران غیرایرانی در این محفل شعر می خوانند . امسال هم نوبت به دکتر علی اصغر حیدری از بنارس هند رسید که شعری برای امام خمینی خواند. قبلش هم گفت خرسندم از اینکه در محضر جنابعالی شعر می خوانم و از استاد قزوه هم تشکر می کنم که نسل تازه در شعر فارسی هند تربیت کردند. «مرد میدان مرد طوفان مرد دوران بود امام/ قلب ما و روح ما و جان جانان بود امام» شعر هم که تمام شد رهبری گفتند خیلی خوب بود این شعر در تمجید از امام خمینی و نکته مهم این است که یکی که زبان مادری اش فارسی نیست این طور شسته و رفته به زبان فارسی شعر بگوید. مرحوم اقبال با اینکه شعر فارسی زیاد دارد اما می شود در شعرش نکته گیری کرد چون برخی قواعد را رعایت کرده بود اما این شعری که خوانده شد خوب بود.

سعید بابایی از آذربایجان شعری با عنوان برجک نامه خواند. در ادامه محمد رسولی دعوت به خواندن شد. وی در ا بتدا سلام مادر شهید شهبازی از شهدای قدیمی تفحص را به رهبری رساند و اینکه مادر شهید درخواست چفیه و انگشتر دارند. در ادامه هم شعری خواند که رهبری در انتها گفتند هر بیتش یک آفرین داشت.

به نام او که از آیات او بسیار باید گفت

خدا زنده است، این را اول اخبار باید گفت

خدا امروز هم مانند دیروزش خدایی کرد

خدا بود آنکه در تشییع سید خودنمایی کرد

فقط او مرگ را اینگونه در انظار زیبا کرد

خدا در لحظه‌های آخر سنوار غوغا کرد

خدای حاج قاسم، آن بزرگ روستازاده

همان مردی که با اخلاص دنیا را تکان داده

در آن باران و مه تنها خدا تسکین مردم شد

شبی که تکه‌ای از قلب ما در ورزقان گم شد

خدا حالا رئیسی را به یک حجت بدل کرده است

چه زیبا پیکرش را پرچم ایران بغل کرده است

خدا در غزه افشا کرد، راز روزگار این است

که معیار شرافت نسبت ما با فلسطین است

شعرخوانی محمد رسولی باعث هیجان خوبی میان جماعت شاعر شد. با هر بیتش احسنت و آفرین بود که نثار می شد و آخرش هم که رهبر تایید کردند هر بیتش یک آفرین داشت. رسولی قبلا هم شعر معروفش را در همین دیدار مداحان با رهبر خوانده بود آنجا که گفته بود:

السلام ای محور هنگامه‌اش!

ای همه حرف وصیت‌نامه‌اش

دید آرامی، نشد آشفته او

ای ستون خیمه‌ای که گفته او

یارت ای یار خراسانی چه شد؟

ای صبا! دست سلیمانی چه شد؟

شاعر بعدی مجرد بود و تاکید هم کرد و می خواست یک شعر طنز بخواند؛ طنزش اینجا بود که شعرش درباره فرزندآوری هم بود! فضای طنز خوبی ایجاد شده بود. محمد قریشی شعرش را با راضی کردن همسرش برای فرزندآوردن شروع کرد «همسرم بهترین نوع بشر/ شعبه رسمی جمال قمر/ ای که در کل عرصه‌ها هستی/ از تمام زنان طایفه سر/ تحت لیسانس ابروان تواند» و رسید تا آنجا که بعد از ذکر خیرهای فرزندآوری آوری هم از نوع معنوی و هم اقتصادی همسرش رضایت به فرزندآوری داد.

 

رهبر انقلاب , شاعر آیینی , سید عباس صالحی ,

 

نوبت به سعید حدادیان که رسید برای شعرخوانی گفت دوستان شعری از کتاب اولم انتخاب کردند تا بخوانم. حضار این مساله را اعلام نارضایتی از نوع انتخاب اشعار بیان کردند که خب اعلامش را سعید حدادیان برعهده گرفت. بالاخره وجهه فرهنگی ادبی وی مانع گلایه گذاری های بعدی خواهد شد.

عقربه های ساعت 21 را نشان میداد که یوسفعلی میرشکاک وارد شد. برایش ردیف اول جا باز کردند. رفت روبری رهبر نشست. سلامی کرد و جوابی شنید که «چشم ما روشن شد» بالاخره جایگاه میرشکاک در اینجا مشخص می شود.میرشکاک که جاگیر شد قزوه گفت اسم ایشان نفر دوم شعرخوانی بود ولی وی امتناع کرد.

حسین زحمتکش را که اعلام کردند شعربخواند گفتند پدرش از همکاران شهید شهریاری بوده و اوایل امسال به رحمت خدا رفته است. او هم شعری با این مطلع خواند «به این آتشفشان شمعی حقیر از سوختن می گفت/ چه حسن انتخابی داشت داغش را به من می گفت» شعر زحمتکش به آخر که رسید رهبری گفتند آفرین اینها که خواندید حکمت بود.

باز هم یک شاعر غیرایرانی از بصره عراق.شعری عربی خواند. انتهای جلسه یکی از دوستان عربی دان گفت در بیتی خوانده بود که من در مقابل مردی هشتادساله شعر خواندم و رهبری با طبع شاعرانه خود فی البداهه به عربی گفتند که من مردی بیست ساله هستم.کنایه از این که در این فضای شعری مانند جوانان هستم.

حسین اسرافیلی که شعری برای شهید سنوار خواند قزوه بازهم از میرشکاک دعوت کرد شعر بخواند. میرشکاک گفت آقای ناصرعلی سهرندی بگذار عطایی وارد شود. رهبر در ادامه مکالمه وارد شدند که اولا ایشان ناصرعلی سهرندی نیستند و با هم فرق دارند. بعد گفتند سال 59 که اشعار ایشان و مرحوم عزیزی در روزنامه جمهوری اسلامی چاپ می شد را می دیدم. ایراد داشت ولی نشان میداد که استعدادی دارد و آن رشدی که توقع می رفت را پیدا کردند و به سطح بالای شهر رسیدند. اانشالله امشب هم شعری باشد «که می بده تا چشمی تر کنیم» بالاخره ایشان شعرهای طولانی می خوانند.

رهبر انقلاب , شاعر آیینی , سید عباس صالحی ,

بعدا که جستجو کردم دیدم ناصرعلی سهرندی را مقلب به صائب ثانی کرده اند به خاطر لطافت و طبع شعری اش. در زمان خودش به دربار راه یافت و ماندگار شد. حالا دلیل کنایه میرشکاک به به قزوه از چه باب بود که رهبری گفتند ایشان با سهرندی متفاوت است مشخص نیست .

بعد از این مکالمه ذکریا اخلاقی شعر خواند و نوبت به محمد سهرابی نژاد رسید. رهبر گفتند شما قبلا در این جلسه شعر خواندید که گفتند 18 سال قبل. رهبر گفتند هنوز در ذهنم از زیبایی آن رباعی ها باقی مانده است. دیگر که می خواهد شاعر رباعی سرای ما. پس 5 رباعی زیبای دیگر در مدح مولا علی خواند و درآخر هم طلب صله ای کرد از نوع انگشتر ولی با معرفت بود و گفت برای همسرم می خواهم.

سجاد سامانی، بهجت فروغی از خمینی شهر و سهیلا باقریان ازآذربایجان شرقی.ماهرخ درستی شعر خواندند تا نوبت به خانم سعیده کرمانی رسید که شعری برای مادری بخواند. آخرش هم که تایید رهبری را گرفت امشب تولدم است . ما را به دعایی و انگشتری هدیه دهید که جواب مثبت گرفتند .

امیرحسین هدایتی شعری برای شهید حججی خواند. علی مشهوری هم شعرش را که خواند احمد میرزاده از شعرای کودک ونوجوان معرفی شد. رهبری هم در آخر گفتند شعر کودک و نوجوان مهم است و در پاسخ به سلام شعرای کودک گفتند سلام من را هم برسانید. حسن اسحاقی هم شعری برای مجاهدان گمنام امنیت خواند که تحسین رهبری را در پی داشت. گفتند چه موضوع خوبی انتخاب کردید برای افرادی که امنیت بر دوش آنهاست.

علی داوودی به عنوان شاعر نقاش از سوی مجری جلسه معرفی شد و شعری خواند. علی مقدم روحانی جوان هم غزلی خواند . جعفر عباسی و معلمی و ملکیان و حسین زاده هم شعر خواندند. اما نوبت به سیدحسن شهرستانی که رسید قزوه او را پژوهشگری معرفی کرد که تازه متوجه شده شعر هم می گوید و خب از او خواست شعرش را بخواند. در اخر که شعرخوانی اش تمام شد رهبر گفتند مقداری باید فکر کنیم تا برخی ابیات را متوجه شویم. شاید اشاره به همان پژوهشگر بودن ولی که خب در جامعه شاعری تازه وارد است و در همین ابتدای کار هم جلوی رهبری فرصت شعرخوانی پیدا کرده است. در آخر قزوه گفت خبر دار شدم که آقای وحید جلیلی هم به تازگی شعر می‌گویند و رهبری با تبسم گفتند از شعرخوانی ایشان در جلساتی دیگری استفاده کنیم.

 

رهبر انقلاب , شاعر آیینی , سید عباس صالحی ,

 

36 نفر شعر خواندند و ساعت 22.30 شب بود. همه منتظر سخنان رهبری بودند که خب مشروحش را حتما خوانده اید اما انچه من برداشت کردم تاکید رهبری بر شعر عاشقانه بود که برای دومین بار در این جمع مطرح می کردند. دلیل تاکید هم نبودن شعری عاشقانه در میان اشعار خوانده شده بود. شاید این تاکید را باید مدیران حوزه هنری درک کنند که اشعار خوانده شده را انتخاب می کنند والا در دفتر هر شاعری قطعا اشعار عاشقانه عفیف و پاک یافت می شود. مساله دیگر سخنان رهبری بازاری نشدن شعر بود که خب مثالش را از یک برنامه تلویزیونی آوردند. سخنانی که با تشویق شاعران همراه شد و از قضا داوران آن برنامه هم در همان ردیف اول شعرا نشسته بودند. باید دید که با این سخنان رهبر که البته گفتند شخصی است و قصد امر و نهی ندارند در صداوسیما چه برخوردی خواهد شد. برنامه ای که به سیاق سایر برنامه های تلویزیونی برگفته از تنلت‌شوها اجرا می شود.باید منتظر ماند. ساعت که 23 رسید دیگر جلسه تمام شد. در مسیر خروج هم گعده های کوچک چندنفره شکل گرفته بود . من در مسیر خروج فکر می کردم در میان تمام اجزای فرهنگ تنها شعرا هستند که فرصت دارند اندوخته های یکسال شعر کشورا به محضر رهبری عرضه کنند. حالا هنر خودشان است چقدر درست از اندوخته خود خرج کنند اگر هنرمند باشند بهترین‌های خود را می‌اورند والا همان می شود که رهبر گفت فعلا کمیت بر کیفیت چربیده است اگر قرار است سعدی و حافظ از این دوران برخیزد حتما باید معادله معکوس شود.»

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

ماجرای علاقه حاج قاسم به یک شعر؛ فیلم منتشرنشده از شعرخوانی سردار


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: سیدمحمدمهدی شفیعی شاعر اهوازی و متولد ۱۳ شهریور ۱۳۷۰ است. از این شاعر پیش از این کتاب «مرز ما عشق است» توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است. اسم اولین کتاب شفیعی برگرفته از غزلی درباره مدافعان حرم است که بارها مورد توجه حاج قاسم قرار گرفته بود. غزلی با ردیف «چه فرقی می‌کند» که از زمان انتشار تا امروز به بهانه‌ها و مناسبت‌های مختلف زمزمه اهل شعر و ادبیات می‌شود.

به بهانه روزهای سالگرد شهادت شهید سلیمانی گفتگویی با این شاعر داشتیم تا درباره بهانه سرایش این شعر و توجه خاص حاج قاسم به شعر شفیعی گفتگو کنیم.

در ادامه متن شروح این گفتگو را می‌خوانید؛

* آقای شفیعی، شما یک بخت بزرگ در زندگی ادبی دارید و آن هم توجه خاص شهید سلیمانی به غزلی از شماست. از اینجا شروع کنیم که چه شد این غزل را نوشتید؟

نوشتن این غزل به جلسه‌ای به اوایل ماجرای شهدای مدافع حرم برمی‌گردد. خوزستان به این دلیل که مردم آن عرب‌زبان هستند، زودتر از استان‌های دیگر با ماجرای سوریه اشنا شده بودند. به همین خاطر جزو استان‌های پیشتاز در ماجرای دفاع از حرم بود و بچه‌های اهواز از کسانی بودند که خیلی زود به قافله دفاع از حرم پیوسته بودند. در آن دوره‌ای که مظلومیت شهدای مدافع حرم بیشتر از امروز بود، جمعی از هم‌رزمان این شهدا برنامه‌ی کوچک و محدودی برای یکی از شهدای مدافع حرم اهوازی گرفته بودند. در آن جلسه هم تنها خانواده شهدا دعوت بودند. این عزیزان من را برای شعرخوانی دعوت کردند و من دلم می‌خواست کار تازه‌ای را در آن جمع بخوانم. توسلی به خود شهدا کردم و خدا لطف کرد و این شعر به این مناسبت سروده شد. سال ۹۴ بود که این شعر سروده شد.

* پس نزدیک ده سال از زمان سرودن این شعر گذشته است.

بله. سال ۱۳۹۵ بود که من این شعر را در دیدار شاعران با رهبری خواندم. نیمه دوم سال ۹۴ این شعر سروده شد و خرداد ۹۵ هم خدمت آقا خواندم.

* شعرخوانی در دیدار چگونه بود؟ واکنش رهبر انقلاب چه‌طور بود؟

خدا لطف کرد و شعرخوانی خوبی شد. رهبری هم محبت داشتند. همانطور که در فیلم شعرخوانی مشخص است، هم آقا و هم اساتید و دوستان حاضر در جلسه شعر را تحسین می‌کردند. بعد از این دیدار هم از جهت رسانه‌ای یک توجه ویژه‌ای به شعر شد و خیلی گل کرد.

* این شعر از اشعاری بود که درباره حضور ایران در سوریه، یک گفتمان را شکل دادند. یا به عبارتی گفتمان حضور ایران در سوریه را به فضای فرهنگی و رسانه‌ای کشور به زبان شعر درآورد و به جامعه منتقل کرد. شعر دیگری هست که به اندازه این شعر درباره مدافعان حرم شنیده شده باشد؟

البته قبل از آن هم کارهای موفقی نوشته شده بود و خوانده شده بود، منتهی شاید هیچ‌کدام‌شان این توفیق رسانه‌ای و اجتماعی را نداشتند که به اندازه این شعر دست به دست بشوند و به شکل‌های مختلف بازنشر شوند. ضمن اینکه این شعر زبان و گفتمانی داشت که به بهانه‌های مختلف مثل شهدای آتش‌نشان هم دست به دست می‌شد. چون به مسأله شهادت یک نگاه جهان‌وطنی داشت، در هر مناسبتی که این نگاه تکرار می‌شد، این شعر دوباره خودی نشان می‌داد. یادم است که این شعر آن موقع روی سنگ قبر بعضی شهدای مدافع حرم هم حک شد. دو یا سه شهید مدافع حرم هستند که این شعر روی سنگ قبرشان نوشته شده است و یکی از آنها را از نزدیک دیده‌ام.

* شاید قبور بیشتری هم باشد که این شعر روی آنها حک شده باشد. از قبور این شهدا عکس ندارید؟

نه متاسفانه. ولی یکی از آنها از دوستان شهید صدرزاده است و کنار شهید صدرزاده هم دفن شده است. دو بیت از این شعر روی سنگ قبر این شهید عزیز نوشته شده است.

* درباره ماجرای حاج قاسم و توجه و علاقه‌ای که به این شعر داشت صحبت کنیم. چه زمانی فهمیدید حاج قاسم به این شعر علاقه دارد؟

سال ۹۶ بود که یکی از دوستان کرمانی به من خبر داد که حاج قاسم در یک یادواره شهدا این شعر را خوانده و با آن گریه کرده است. به من گفت که فیلم شعرخوانی حاج قاسم وجود دارد ولی تصمیم دارند آن را فعلاً منتشر نکنند. یادم است که به من قول دادند که در یک فرصت فیلم را به من نشان بدهند، اما هیچوقت این فرصت فراهم نشد. بعد از شهادت حاج قاسم بود که دیدم در یک پست تگ شده‌ام. آنجا اولین‌بار بود که خودم شعرخوانی حاج قاسم را می‌دیدم. البته کلیپ ترکیبی بود از شعرخوانی خودم در دیدار با رهبری و شعرخوانی حاج قاسم.

وقتی این کلیپ منتشر شد، دوباره یک توجه رسانه‌ای نسبت به شعر رقم خورد و خیلی گل کرد. بعدها فیلم خام و کامل این شعرخوانی هم به دستم رسید که در آن فیلم خام حاج قاسم یکی دو جمله درباره شعر دارد که تا امروز جایی منتشر نشده است.

* درباره شعر چه می‌گوید؟

حاج قاسم در آن شعرخوانی درباره شعر می‌گوید «این شعر یک رساله جامع سیاسی است». هرجایی که این شعر از زبان حاج قاسم پخش شده، همراه با موزیک و یا شعرخوانی خود من است و این جمله از حاج قاسم تا حالا جایی بیان نشده است.

* چه احساسی داشتید وقتی فهمیدید حاج قاسم این شعر را دوست داشته است؟

تجربه خیلی خوبی بود. خیلی خوب بود ببینی شعری که با همه باورت در یک موضوعی نوشته‌ای، حالا ورد زبان کسی شده است که بیش از همه استحقاق آن را داشته. واقعاً حق حاج قاسم بود که این ابیات را به زبان بیاورد؛ چون این نگاه و فهم از شهادت و جهان‌وطن بودن، از همه بیشتر در گفتار و رفتار حاج قاسم بود و اصلاً این موضوع را زندگی کرده بود. وقتی چنین فردی این شعر را می‌خواند، انگار این شعر از اول مال تو نبوده است. مال او بوده است و حالا صاحب اصلی‌اش دارد این شعر را می‌خواند. خلاصه اینکه حاج قاسم شعر را خواند و خیلی به آن توجه شد. بعداً یک اتفاق جالب هم افتاد و شهید امیرعبداللهیان هم این شعر را در یک جلسه قرائت کرد و خاطره‌ای از حاج قاسم درباره آن تعریف کرد.

* ماجرای شعرخوانی شهید امیراعبداللهیان و این خاطره چیست؟

بعد از شهادت حاج قاسم در یکی از فرهنگسراهای تهران جلسه‌ای با موضوع شعر مقاومت برگزار می‌شد که سخنران آن شهید امیرعبداللهیان بود. آقای امیرعبداللهیان «بسم‌الله الرحمن الرحیم» گفت و گفت که من می‌خواهم صحبتم را با شعری شروع کنم که حاج قاسم این شعر را خیلی دوست داشت و چند جا بودم که حاج قاسم این شعر را می‌خواند و با آن ارتباط برقار می‌کرد. بعد از این حرف‌ها هم غزل من را خواند. همان جا سیدمحمدجواد شرافت که اجرای برنامه را به عهده داشت، به ایشان گفت شاعر این شعر الآن در جلسه است! شهید امیرعبداللهیان هم خوشحال شد و گفت که بعد از جلسه همدیگر را ببینیم. بعد از جلسه همدیگر را دیدیم و امیرعبداللهیان به من گفت یکبار در سوریه با حاج قاسم جلسه داشتیم. این جلسه خیلی سخت گذشت و جلسه تلخی بود.

وقتی در ماشین نشستیم، حاج قاسم با یک حسرتی مدام تکرار می‌کرد «هر که را صبح شهادت نیست، شام مرگ هست…». انگار که حسرت شهادتش را این‌طور بیان می‌کرد و می‌گفت ترسی از شهادت نداریم و به آن مشتاقیم. شهید امیرعبداللهیان ادامه داد من چند جا خودم شاهد بودم که حاج قاسم این شعر را زمزمه می‌کرد و می‌خواند. جالب اینکه من علاقه حاج قاسم به این شعر را از زبان دیگران هم شنیده‌ام. یکی از سرداران سپاه در یک جلسه شعرخوانی دیگر، همین حرف را به من گفت. می‌گفت من چندجا حضور داشتم که حاج قاسم این شعر را در آنجا خواند.

* این غزل شما ورد حاج قاسم شده بود؟

بله.

* توجه یک شخصیت نظامی در آن مقام و منسب، و با آن مشغله‌ها، به یک شعر خیلی جالب است. آن هم چنین ارتباط عمیق و عاطفی که حاج قاسم با این شعر برقرار کرده! نکته دیگری درباره این شعر یا حاج قاسم دارید؟

بله. اتفاقاً همین را دوست دارم بگویم. برای خود من شخصیت حاج قاسم خیلی جالب است. یعنی این تک‌بعدی نبودن حاج قاسم و حاج قاسم‌ها واقعاً دارای ارزش و محل توجه است. آدم‌هایی که به حسب ظاهر غالباً آدم‌های خشکی هستند و با ادبیات و هنر و لطافت سر و کار چندانی ندارند، کسانی که عمرشان با اسلحه و سلاح و جنگ گذشته است؛ اینها طوری در مکتب انقلاب اسلامی تربیت شده‌اند که تا این حد به شعر و هنر نزدیک هستند. آدم‌هایی مثل شهید چمران در نسل قبل و حاج قاسم را در نسل حاضر داریم که در اوج جنگاوری و دلاوری و شجاعت، حواس‌شان به شعر و هنر هم هست. همان حاج قاسمی که روی خاکریز، با دست‌های توی جیب و بدون اسحه راه می‌ورد و باکی از مرگ ندارد، به شعر و ادبیات هم علاقه دارد و این علاقه در اوج است.

این حال خوش عاطفی و معنوی، به خاطر لطافت روح این آدم‌ها است. چیزی که در مورد حاج قاسم برای خود من خیلی جالب و دوست داشتنی است، این است که جنگ این آدم‌ها را زمخت نکرده و نه تنها ظرافت‌ها و لطافت‌های انسانی را از آنها نگرفته، بلکه می‌بینی روز به روز شخصیت‌شان لطیف‌تر و حساس‌تر شده است. علی‌رغم اینکه در خشن‌ترین معرکه‌ها حضور داشتند، این‌طوری با یک شعر ارتباط برقرار می‌کنند و آن را زمزمه وجودشان می‌کنند. من بعید می‌دانم جز در مکتب مقاومت بتوان شبیه این آدم‌ها را پیدا کرد و حاج قاسم به معنای واقعی گل سرسبد آنها بود.



منیع: خبرگزاری مهر

آیا وزارت ارشاد در سال جدید طرحی نو در خواهد انداخت؟


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ 7 ماه از حضور سید‌عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ساختمان بهارستان می‌گذرد،‌ 7 ماهی که برخلاف انتظار اهالی فرهنگ ماه‌هایی کم  سر و صدا برای ساختمان بهارستان و مراجعه‌کنندگان به آن یعنی اهالی فرهنگ و هنر بوده است.

سید‌عباس صالحی پیش از رای اعتماد گرفتن از مجلس شورای اسلامی بی‌میل ترین گزینه مطرح  برای گرفتن پست در دولت بود‌، صالحی که چند سالی پس از اتمام دولت دوازدهم را با حکم رهبر انقلاب در موسسه اطلاعات خارج از هیاهوهای حوزه فرهنگ به سر می‌برد،‌ حتی چند باری در نامه‌نگاری با اعضای کارگروه تعیین وزرا و شخص رئیس جمهور بی‌میلی خود را مطرح کرده بود،‌ به ناچار و با تاکید مقام معظم رهبری این سمت را پذیرفت.

اما آنچه این 7 ماه حضور صالحی در وزارت ارشاد نشان داده این است که اگرچه صالحی هنوز نگاه نخبگانی در حوزه فرهنگ را دنبال می‌کند،‌ اما به نظر می‌رسد او تلاش دارد با حفظ ساختارهای موجود،‌ تنها ثبات در حوزه فرهنگ را پیش گیرد،‌ و از هرگونه خرق عادت در این زمینه و حرکت‌های بنیادین و تغییر ساختارهای موجود دوری گزیند. از همین روست که در این 7 ماه اهالی فرهنگ و هنر تغیبر چندانی را در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ندیده‌اند.

در زیرمجموعه‌های این وزراتخانه و در سایر معاونت‌ها نیز فعالیت پررنگی در این 7 ماه جز اداره امور روزمره و روتین هر ساله نظیر برگزاری جشنواره‌ها و جایزه‌های ادبی و هنری نداشته‌اند. نه در معاونت فرهنگی که حالا چند ماهی است،‌ پس از استعفای کلانتری معاون فرهنگی که زودهنگام استعفای خود را تقدیم صالحی کرد، همچنان با سرپرست اداره می‌شود، شاهد درانداختن طرحی نو نیستیم، در معاونت هنری،‌ سینمایی،‌ قرآنی و … نیز وضعیت چندان تفاوتی ندارد.

معاونت هنری که پس از حواشی ایجاد شده،‌ این روزها بیشتر معاونت سرپرست‌هاست و احکام صادره برای عمده مسئولیت‌ها در آن سرپرستی است.

در معاونت فرهنگی نیز خبری از ابقای محسن جوادی سرپرست فعلی معاون فرهنگی نیست،‌ چرا که او نیز به مانند شخص صالحی علی‌رغم میل باطنی و از سر اجبار این مسئولیت را پذیرفته و در عمده روزها نیز در همان پژوهشگاه فرهنگ،‌ هنر و ارتباطات مشغول بوده تا در طبقه سوم وزارتخانه.

شنیده ها نیز حکایت از ماندن وی تا پایان نمایشگاه در معاونت فرهنگی دارد و باید دید پس از آن این ایوب دهقانکار مشاور اجرایی فعلی معاونت  است که  معاون فرهنگی وزیر ارشاد می‌شود یا شخصی دیگری برای این سمت پیشنهاد می‌شود.

اما آنچه انتظار می‌رود این است که اگر جوادی حتی قرار است برای مدت محدودی در معاونت فرهنگی باقی بماند،‌ حضور او تنها به انجام امور روزمره جاری نظیر برگزرای جوایز ادبی‌، همچون جایزه جلال، شعر فجر یا برگزاری نمایشگاه کتاب تهران ختم نشود،‌ پس از 7 ماه حالا دیگر وقت آن است که تکلیف هیئت انتخاب و خرید کتاب وزارت فرهنگ مشخص شود،‌ کارها در اداره کتاب با سرعت بیشتری انجام شود،‌ سیاست معاونت در قبال مسئله تولید کاغذ مشخص شود،‌ حمایت از ناشران و کتابفروشان با شفافیت بیشتری تعیین تکلیف شود،‌ تکلیف حضور در آوردگاه‌های بین المللی و نقشه راه دیپلماسی فرهنگی سریعتر روشنن شود، علی‌الخصوص برگزاری نمایشگاه کتاب تهران که قرار است اردیبهشت ماه برگزار شود،‌ جریان روشن‌تری به خود بگیرد‌، نمایشگاهی که فعالیت‌‌های مقدماتی آن بسیار دیرهنگام آغاز شده و مشخص نیست با چه وضعیتی در بعد بین‌الملل و حتی داخل مواجه است.

اما این روزها،‌ در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یک دغدغه دیگر نیز دیده می‌شود،‌ دغدغه‌ای که مشخص نیست،‌ ناشی از پرسش و پاسخ نمایندگان مجلس از صالحی است،‌ یا دلیل دیگری دارد،‌ دغدغه‌ای منجر شده تا روابط عمومی وزراتخانه تلاشی نامحسوس در دور کردن خبرنگاران و اهالی رسانه از وزیر ارشاد داشته باشد،‌ به طور مشخص در برخی از رویدادهای اخیر این وزراتخانه هم‌چون جشن نوروز،‌ سالگرد تاسیس نهاد کتابخانه‌های عمومی‌، برنامه‌های مرتبط با نمایشگاه قرآن و …. اهالی رسانه یا دعوت نبوده‌اند،‌ یا از حضور وزیر ارشاد در جمع خبرنگاران امتناع شده است،‌ در عین حال درخواست‌های اهالی رسانه برای گفت‌وگو با وزیر فرهنگ نیز بی‌پاسخ گذاشته شده است.

حالا در واپسین روزهای پایانی سال 1403،‌ اما اهالی فرهنگ و هنرهمچنان امیدوارند به تغییر،‌ امید دارند رویکردی که صالحی سال‌ها پیش در دوران حضورش در معاونت فرهنگی و پس از آن در وزرات ارشاد داشت،‌ این بار نیز برای نجات حوزه فرهنگ به کمک بیاید،‌ باید دید صالحی برنامه‌ای برای دمیدن روح تازه در حوزه فرهنگ در سال جدید دارد یا خیر؟

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

تنها راه حل مقاومت است؛ «خار و میخک» همدلی با مردم فلسطین است


به گزارش خبرگزاری مهر، دومین نشست دورهمی و رویداد جمع‌خوانی پانزدهمین پویش کتابخوانی «کتاب‌قهرمان»، با محوریت کتاب «خار و میخک» نوشته یحیی السنوار با همکاری تشکل های زنان انقلاب اسلامی در کافه غربی خانه اندیشه ورزان برگزار شد.

در این نشست مادران شریف ایران زمین، خانه مادری، ستاد مادران ایران، خانه نسا و مرکز رسانه‌ای شیرازه، مریم کثیری فعال فرهنگی و رسانه، پروانه شکوری نماینده تشکل مادران شریف ایران زمین و مریم چهرقانی کارشناس کتاب و همچنین جمعی از علاقه‌مندان حضور داشتند.

در ابتدای نشست مریم کثیری گفت: بحث ما در اینجا فراتر از کتاب است و می‌خواهیم به این موضوع بپردازیم که چه طور می‌توانیم سنوارها را تربیت و تکثیر کنیم؟ برای پاسخ به این سوال باید اندکی دورنمای فضای تربیتی در همه دنیا را مرور کنیم و جا و نسبت خودمان را در آن پیدا کنیم. همه فلاسفه و روانشناسان دنیا قرار است به این سوال پاسخ دهند که انسان چطور حالش خوب می‌شود؟ در دو سر طیف این اندیشه یک گروهی قرار دارد که معتقد است حال خوب انسان در گرو لذت محض است و در طرف دیگر گروهی معتقد به این هستند که حال خوب در گرو معنا است. ویکتور فرانکل معتقد است که معنا در رنج زندگی خودش را نشان می‌دهد. در اسلام هم خدا می‌گوید لقد خلقنا الانسان فی کبد، ما انسان را در سختی آفریدیم.

وی افزود: در کتاب خار و میخک ما کودکی را می بینیم که دائماً در رنج است و خانواده نحوه مقاومت در رنج و سختی را به او می‌آموزد. یکی از ویژگی‌های فرزندان نسل مقاومت تاب‌آوری بالا است. افرادی که تاب‌آوری بالاتری دارند انسان‌های خوشبخت‌تری هستند. در هنگام سختی و رنج اضطراب کمتر و آرامش بیشتری دارند همانند شخصیت پدربزرگ در کتاب خار و میخک که به هنگام جنگ و حمله رژیم صهیونیستی به اردوگاه حتی حاضر نشد خانه را ترک کند و به پناهگاه برود. ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که راه و چاره‌ای جز تربیت نسل مقاوم نداریم و اگر انسان مقاوم تربیت کنیم موفق شده‌ایم که انسان خوشحال و خوشبخت تربیت کنیم.

کثیری ادامه داد: ما برای تربیت کودک باید در مقابل او الگو قرار بدهیم. سه نوع الگویی که در زندگی با آن مواجه هستیم عبارت‌اند از: قهرمان واقعی، قهرمان داستانی و قهرمان روزمره. اگر این مثلث را توانستیم هم‌سو کنیم در نتیجه الگوی مشخصی داریم. اولین قهرمان کودک مادرش است. والدی موفق است که رنج زندگی خودش را با یک رنج بزرگتر گره بزند و کودک را با رنج‌های دیگر آشنا کند مثل رنج کودکان فلسطین. در مرحله بعد والدین خودشان الگوی لبخند زدن به رنج‌ها می‌شوند. مادر قهرمان، دارای ویژگی‌های شجاعت، مقاومت، تاب آوری، تفکر انتقادی و توانایی حل مسئله است که می‌تواند به رنج‌های زندگی لبخند بزند.

مریم چهرقانی نیز در ادامه این نشست گفت: ما در تمام ساحات زندگی با سه‌گانه، حقوق، تکالیف و مسئولیت سروکار داریم که اگر والدین برای تربیت فرزندان آن را به کار گیرد بچه یاد می‌گیرد که بهره‌مندی از هر حقی با خودش تکلیف و مسئولیتی برای او دارد، همان چیزی که به زیبایی در کتاب می‌بینیم که هیچ کدام از بچه‌ها بی‌مسئولیت نیستند و با مدیریت مادر هر کدام گوشه‌ای بار زندگی را به دوش کشیده‌اند. نکته دیگر تاب‌آوری مادر در این کتاب است بسیار زیاده است و شخصیتی محکم و با اراده دارد که سعی می‌کند برای هر مسئله‌ای راه حلی پیدا کند هر چند ممکن است نتیجه‌بخش نباشد اما هیچ وقت در برابر هیچ مسئله‌ای منفعل نیست.

وی افزود: ما در کتاب می‌بینیم که این بچه‌ها هر چقدر بزرگ‌تر می‌شوند رنجی که در زندگی دارند و مسائل و مشکلات شان نیز بزرگ‌تر می‌شود و در هر چالش تربیتی که پیش می‌آید عملاً یک مادر تنها را داریم. انگار یحیی سنوار تعمدی داشته که این تنهایی زنان را نشان داده و به دنبال بیان این نکته بوده که دلگرمی آنها مقاومت و مبارزه مردان بوده و زنان و مادران به این دلگرم بودند که مردان هرجا باشند در حال مبارزه و مقاومت هستند و از آن طرف مردان نیز دلگرم به یک معنا بودند که با دل راحت خانواده را رها می‌کردند و می‌رفتند برای مقاومت و آن معنا چیزی نبود جز تاب‌آوری زنان و در نتیجه کودکان.

چهرقانی ادامه داد: همراه با خواندن این کتاب باید در مورد تاریخ اجتماعی و سیاسی و غیره فلسطین نیز بیشتر بدانیم چرا که جنگ تنها یک بعد نظامی ندارد بلکه به عنوان یک پدیده اجتماعی بر زندگی مردمان اثر می‌گذارد و تا ندانیم زیست مردم فلسطین بر چه مبنایی و تحت تاثیر چه عواملی چه تاریخی را پشت سر گذاشته بسیاری از نکات آمده در این کتاب برایمان روشن نخواهد شد. مثلاً وقتی در مورد موج شادی و غرور و افتخار بعد از نبرد الکرامه اردن در اردوگاه حرف می‌زند و به فاصله کمتر از دو سال شاهد آن رفتار حکومت اردن با فلسطینی‌ها هستیم باید بدانیم در این دو سال چه اتفاقاتی افتاده و جنبش فتح و یاسر عرفات چه مسیری را رفته یا وقتی به تفاوت زندگی مردمان کرانه باختری و الخلیل با مردمان اردوگاه می‌پردازد یا اگر در مورد گروه‌های مبارز با نحله‌های فکری مختلف اعم از ناسیونالیسم عرب، کمونیسم، اخوانی و … حرف میزند به چه نتیجه‌ای قرار است برسد.

در ادامه پروانه شکوری گفت: این کتاب از شکست اعراب از اسرائیل در جنگ ۶ روزه شروع می‌شود. شخصیت کودک کتاب به نام احمد از خاطرات ۵ سالگیش تعریف می‌کند که زمستان سخت و برف و باران و خانه‌ها را در بر می‌گیرد و بعد به خراب کردن خانه‌های فلسطینی‌ها در اردوگاه توسط اسرائیلی‌ها اشاره می‌کند برای اینکه خیابان عریض شود و سربازان رژیم بتوانند راحت‌تر گشت بزنند.

وی افزود: شاید اولین سوال برای ما این باشد که چرا شهید سنوار این کتاب را در سال‌های زندان نوشته؟ شهید سنوار می خواستند ما با زندگی مردم فلسطین آشنا بشویم ولی لازم است کتاب‌های تاریخ فلسطین را بخوانیم تا بهتر اتفاقات کتاب رو متوجه بشویم. در این کتاب یحیی السنوار در مورد شکل‌گیری حماس صحبت کردند و ما می‌بینیم نتیجه زحمات شیخ احمد یاسین که چقدر با قرآن مانوس بودند و در مسجد فعالیت می‌کردند و حس می‌کنیم چقدر این ها با ما نزدیک هستند و اگر مسلمان هستیم همه ما یک امت هستیم. هرکسی این کتاب را بخواند با مردم فلسطین همدل می‌شود و آخر داستان به این نتیجه می‌رسد که تنها راه حل، مقاومت است.



منیع: خبرگزاری مهر

اعلام برنامه‌های نوروزی کتابخانه و موزه ملی ملک


به گزارش خبرگزاری تسنیم، امیر خوراکیان، مدیر کتابخانه و موزه ملی ملک، از برگزاری مجموعه‌ای از برنامه‌های متنوع و جذاب ویژه‌ی نوروز در این موقوفه‌ی فرهنگی و تاریخی خبر داد.
او با تأکید بر اهمیت ارائه‌ برنامه‌های فرهنگی برای عموم مردم در ایام نوروز، اظهار داشت: با آغاز بهار طبیعت، کتابخانه و موزه ملی ملک همچون سال‌های گذشته، پذیرای بازدیدکنندگان و علاقه‌مندان به فرهنگ، هنر و تاریخ خواهد بود. امسال تلاش کرده‌ایم با برگزاری رویدادهای متنوع، فضایی دل‌نشین و پرمحتوا برای مهمانان نوروزی فراهم کنیم تا علاوه بر آشنایی با گنجینه‌های ارزشمند کتابخانه و موزه، لحظاتی خاطره‌انگیز را در این فضای فرهنگی تجربه کنند.

برنامه‌های ویژه نوروزی در کتابخانه و موزه ملی ملک

خوراکیان در ادامه به تشریح برنامه‌های تدارک دیده‌شده برای نوروز 1404 پرداخت و افزود: برنامه‌های امسال شامل اجرای موسیقی محلی و مقامی، کارگاه‌های عملی هنرهای سنتی در پنج حوزه (تذهیب، نقاشی خط، مشبک فلز، معرق منبت و نقاشی روی شیشه) و برگزاری تورهای تخصصی در حوزه‌های خوشنویسی، سکه، گیاهان دارویی و هنر در زندگی است. همچنین، با توجه به اهمیت سرگرمی‌های فرهنگی برای کودکان، برنامه‌های ویژه‌ای مانند قصه‌گویی، بازی، مسابقه، نمایش عروسکی و روایت افسانه‌های نوروزی برای این گروه سنی در نظر گرفته‌ایم تا تجربه‌ای متفاوت و آموزنده از حضور در موزه داشته باشند. ضمن اینکه ویژه برنامه مجازی با عنوان « نگارینه ملک» نیز برای دوستداران فضای مجازی تدارک دیده شده است.

 

“شب در موزه”؛ تجربه‌ای متفاوت از بازدید در ساعات شبانه

وی همچنین به برنامه‌ ویژه‌ «شب در موزه» اشاره کرد و گفت: یکی از رویدادهای شاخص نوروز امسال، برنامه‌ «شب در موزه» است که در تاریخ 7 فروردین از ساعت 10 صبح الی 21 شب برگزار خواهد شد. این برنامه فرصتی بی‌نظیر برای علاقه‌مندان است تا در ساعات شبانه، موزه را در فضایی متفاوت تجربه کنند و از بخش‌های ویژه‌ای که در این شب تدارک دیده شده است، بهره‌مند شوند.

خوراکیان در پایان افزود: ما مفتخریم که در نوروز 1404، با مجموعه‌ای از برنامه‌های فرهنگی، هنری و آموزشی، فضایی گرم و صمیمی را برای بازدیدکنندگان رقم بزنیم. امیدواریم علاقه‌مندان به فرهنگ و تاریخ ایران، با حضور در کتابخانه و موزه ملی ملک، لحظاتی ارزشمند و پربار را تجربه کنند.

همچنین دو نمایشگاه تک‌اثر قرآن کوفی منسوب به امام حسن مجتبی (ع) و تقویم‌های رقومی که از نیمه ماه رمضان برپا شده بود در ایام نوروز نیز دایر است.

زمان برگزاری برنامه‌های نوروزی کتابخانه و موزه ملک به شرح زیر است: 5، 6، 9 و 10 فروردین: از ساعت 10 الی 17

7 فروردین (شب در موزه): از ساعت 10 الی 21.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

«سرمایه فرهنگی، استانداردهای مصرف و تعیین طبقات اجتماعی» رونمایی شد


به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «سرمایه فرهنگی، استانداردهای مصرف و تعیین طبقات اجتماعی» توسط مؤسسه فرهنگی و مطالعاتی بزرگمهر حکیم در مرکز پارک علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی رونمایی شد.

این برنامه همزمان با آغاز ششمین سال فعالیت گروه کتابخوانی سیمین سخن و با حضور اساتید علم و فرهنگ از جمله محمد رسولی نویسنده، حقوقدان و شاهنامه پژوه، مشاور استارتاپ‌های مرکز علم وفن آوری دانشگاه شهید بهشتی، مهستی رسولی مؤسس گروه کتابخوانی سیمین سخن، نسیم کمپانی، محقق شبه قاره هند و دیگر علاقمندان حوزه کتاب و کتابخوانی برگزار شد.

مهستی رسولی در ابتدای این مراسم با مروری بر تألیف و انتشار کتاب‌های قبلی خود به معرفی جدیدترین اثر خود به نام سرمایه فرهنگی، استانداردهای مصرف و تعیین طبقات اجتماعی، پرداخت و توضیحاتی را ارائه کرد و گفت: این کتاب محصول ده سال سفر به تاجیکستان و سکونت در آن کشور و قیاس وضعیت مصرفی در دو شهر تهران و دوشنبه است که نگارش آن شش ماه به طول انجامیده و در ۹۲ صفحه توسط انتشارات پندار پژوهش، عرضه شده است.

در ادامه، محمد رسولی شاهنامه پژوه اهمیت کتاب وکتابخوانی را یاد آور شد و با تاکید بر کتاب مهم شاهنامه از آن به عنوان «شاه کتاب» کتاب‌ها نام برد.سپس به موضوع خواب دیدن و رؤیا در شاهنامه پرداختند.

سیمین شاه‌محمدی مدیر محتوای گروه کتابخوانی سیمین سخن نیز، گزارشی از عملکرد پنج سال گذشته و نوع فعالیت آن ارائه داد.

وی گفت: به علت خوانش دقیق و ارائه صوتی رمان‌ها و داستان‌های کوتاه و همچنین ارائه تحلیل ساختاری و شخصیت‌پردازی آثار نویسندگان، و معرفی ژانرها و سبک‌های ادبی نویسندگان داخلی و خارجی در بین گروه‌های کتابخوانی کم نظیر عمل شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

برنامه فعالیت کتابخانه‌ها در تعطیلات نوروز


به گزارش خبرگزاری تسنیم، همزمان با فرارسیدن عید نوروز و سال 1404 هجری شمسی، به منظور ارائه خدمات کتابخانه‌ای به مخاطبان و مسافران نوروزی و بهره‌مندی اعضا از فرصت تعطیلات برای آمادگی شرکت در آزمون‌ها، 190 باب کتابخانه عمومی در این ایام فعال خواهد بود.

بر این اساس در ایام تعطیلات نوروز 1404 در مجموع 190 باب کتابخانه عمومی در سطح کشور در خدمت علاقه‌مندان به کتاب و کتابخوانی خواهد بود. در سوم فروردین ماه با 182 باب، بیشترین تعداد کتابخانه فعال خواهد بود و در سیزدهم فروردین ماه حداقل 59 باب کتابخانه در کشور آماده ارائه خدمات است.

همچنین استان خراسان رضوی بیشترین تعداد کتابخانه فعال را در این ایام خواهد داشت.

بیشترین تعداد کتابخانه‌ها در روزهای سوم و چهارم فروردین با 182 و 181 باب، فعال خواهند بود.

فهرست کتابخانه‌های فعال در تعطیلات نوروز 1404 و ساعات کاری آنها را می‌توانید اینجا ببینید و از طریق سامانه مدیریت کتابخانه‌های عمومی به نشانی www.samanpl.ir به موقعیت آنها دسترسی پیدا کنید.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

ابومهدی المهندس پناه مسیحیان و ایزدیان بود


خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: کتاب «جمال» نوشته شهلا پناهی توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب دربرگیرنده روایتی از زندگی ابومهدی المهندس از فرماندهان ارشد جبهه مقاومت اسلامی است.

کتاب «جمال» به بخشی از زندگی مبارزاتی و سال‌ها جهاد شهید «جمال جعفر محمد علی آل ابراهیم» معروف به «ابومهدی المهندس» از فرماندهان ارشد جبهه مقاومت اسلامی و نایب رئیس حشدالشعبی عراق می‌پردازد که به همراه حاج‌قاسم سلیمانی در فرودگاه بین‌المللی بغداد به شهادت رسید. شهید ابومهدی المهندس یکی از چهره‌های برجسته و اثرگذار مقاومت اسلامی بود که نقش بی‌بدیلی در مبارزه با تروریسم و دفاع از مردم منطقه داشت.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«تو بیروت به فعالیتم ادامه دادم. اخبار حزب‌الدعوه رو تو عراق و کویت دنبال می‌کردم. یه بار تو این مرور اخبار، در صفحۀ اول روزنامۀ وطن عکس تعدادی از مبارزا و مجاهدای حزب‌الدعوه رو دیدم که بهشون مظنون بودن و تحت تعقیب. دوربین که خاموش شد، پیرمرد، کمی آرام، انگار که نباید کسی حرفش را می‌شنید، به سیّدامیر گفت: «ابومهدی المهندس رو که حتماً می‌شناسی؟» سیّدامیر گفت: «بله. عکسش بین اعضای حزب‌الدعوه روی جلد روزنامه بود. البته چون از روی اطلاعات گذرنامه نوشته بودن، اسم اصلیش، یعنی جمال جعفر ابراهیم، زیر عکسش نوشته شده بود.»

به بهانه شهادت شهید ابومهدی المهندس و سردار حاج قاسم سلیمانی، همچنین هفته مقاومت به گفتگو با شهلا پناهی نویسنده این کتاب پرداختیم.

مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید:

* خانم پناهی نگارش کتاب «جمال» سفارش انتشارات بود یا خودتان سراغ آن رفتید؟

شروع کتاب جمال قبل از شهادت ابومهدی جرقه خورد و تصمیم داشتم این کتاب را به صورت خاطرات شفاهی بنویسم. از نمایشگاه کتاب سال ۹۸ که شهید ابومهدی به تهران آمده بودند پیگیر جلسه دیدار با ایشان بودم تا بتوانم خاطرات شفاهی شان را ثبت کنم حتی یک سفر را به عراق ترتیب داده بودم تا دیداری داشته باشم، اما به دلایلی سفر لغو شد و پس از آن اتفاق شهادت ایشان رخ داد.

بعد از شهادت ایشان با توجه به صمیمیت بیش از اندازه‌ای که با شهید حاج قاسم سلیمانی داشتند حس کردم خوب است که این رفیق صمیمی را بشناسیم. رفیقی که سال‌ها در کنار حاج قاسم بوده است. بنابراین به این فکر افتادم که به سراغ معرفی شهید و مرور زندگی نامه ایشان بروم و فکر می‌کنم بعد از مراسم چهلم ایشان اولین سفر به عراق را داشتم و کار کلید خورد.

* نگارش کتاب چقدر زمان برد؟

پیش از پاسخ باید بگویم که فقط لطف و عنایت خداوند بود که این کار شکل گرفت. چون همزمان با شروع پروژه، همه‌گیری ویروس کرونا اتفاق افتاد و پس از آن مرزها بسته شده بودند، ترددها سخت بود و مرز هوایی کاملاً بسته بود. بنابراین برای سفر باید ویزای یک ماهه می‌گرفتم و برمی‌گشتم، این فرایند ادامه داشت و هیچ چیز جز لطف اهل بیت پشتیبان من نبود.

من سابقه کار تحقیق در عراق را زمانی که کار تحقیقاتی در مورد شهید مرتضی حسین پور انجام می‌دادم، داشتم. به این ترتیب بسیاری از فرماندهان عراقی را می‌شناختم و از طرفی هم حشدالشعبی سفارش دهنده و پشتیبان پروژه بودند که کار انجام شود. به همین دلیل تحقیقات در مسیر از ولادت تا شهادت شهید ابومهدی ظرف دو سال و نیم و ۹۶ درصد از کار در عراق انجام شد.

در این کتاب سراغ فرماندهان حشد الشعبی، گروه‌های مقاومت، نخست وزیران، نمایندگان مجلس، دفاتر مراجع و افراد تاثیر گذار عراق به لحاظ سیاسی، فرهنگی، علمی و اجتماعی رفتم و مصاحبه با آنها شکل گرفت. همچنین مصاحبه‌ای هم با مسئولان، علما، فرماندهان گروه‌های مختلف ادیان از جمله علمای سنی، فرمانده گروه ایزدی‌، گروه شِبک ها و کردها داشتیم.

زمانی که اسم حاج ابومهدی می‌آمد همه دوست داشتند خاطراتشان را بگویند و به این ترتیب توانستیم کار را جمع کنیم و می‌توان گفت تحقیق کاملی شکل گرفته است. برای مثال در نگارش فصل جوانی و نوجوانی و ورود شهید المهندس به حزب الدعوه، به سراغ مسئولانی که جز فرماندهان نظامی بودند و در سابقه زندگی و پرونده فعالیت سیاسی‌شان از اعضای حزب الدعوه بودند رفتم.

در مورد خاطرات محل زندگی شهید نیز به روستای القُرنه در بصره رفتم. دوستان دوران دبستان و راهنمایی ایشان را دیدم و در خانواده هم با برادر، خواهرها و خاله حاج ابومهدی صحبت کردم و تنها مصاحبه ما در ایران مصاحبه با خاله، دختر خاله، خواهر بزرگ‌تر ایشان بود اما باقی مصاحبه‌ها در عراق بود.

* کمی هم از چالش‌ها و سختی نگارش کتاب بگویید.

همان‌طور که گفتم شیوع ویروس کرونا در زمان تحقیق کتاب از مشکلات من بود. بحث زبان و هماهنگی با مقامات بالا دستی نیز از دیگر سختی‌های این مسیر بود که البته با هدف معرفی این شهید به جامعه خودمان شیرین می‌شد. چون حاج ابومهدی یکی از افراد تاثیرگذار جبهه مقاومت هستند و به دلیل رفاقت، برادری و صمیمیت بین ایشان و حاج قاسم تحمل کردن این سختی‌ها راحت تر بود و خب خیلی از دوستان شهید به ما در این راه کمک کردند.

ابومهدی المهندس پناه مسیحیان و ایزدیان بود

* به نظر شما دلایل کمبود اثر با محوریت زندگی شهید ابومهدی چیست؟

به این سوال از نگاه فردی که می‌خواهد مستند بنویسد پاسخ می‌دهم. کتاب‌های من رمان‌های مستند هستند و همه اجزای آن واقعی است. زمانی که شما به دنبال نگارش کار مستند هستید باید تحقیق میدانی داشته باشید و در آن منطقه حضور پیدا کنید تا اطلاعات جمع آوری کنید. یعنی کار مستند را نمی‌شود از دور انجام داد، باید در میدان کار و پای کار باشی به همین دلیل حس می‌کنم شاید فاصله، محدودیت و ممنوعیت‌ها باعث می‌شود کار کمتری انجام شده باشد.

این مقوله را به صورت کلی می‌گویم که شاید در حوزه نگارش کتاب و رمان به خصوص کار برای شهدا، چون تحقیق قبلی انجام نمی‌دهیم به همه سطوح تحقیقاتی دست پیدا نمی‌کنیم. درباره همین کتاب ممکن است نقدهایی وجود داشته باشد. بسیاری از افراد معتقدند درباره هر شهید یک کتاب کافی است، اما به نظرم درباره شهدا و یا شخصیت‌های بارز تاریخی از نگاه‌ها و زوایای مختلف می‌توان نوشت. یعنی هرچه این افراد را معرفی کنیم اتفاق بهتری می‌افتد اما باید سختی‌های این مسیر و ممنوعیت و محدودیت‌ها را به جان خرید.

در کار مستند نمی‌شود با شرایط خوب و راحت کار کرد، به قول معروف در کار تحقیق میدانی فرش قرمز برای محقق پهن نمی‌کنند حتی بسیاری از مواقع سنگ ریزه هم در مسیر وجود دارد اما باید در این کار ماند و پشتکار داشت و از همه مهمتر از خود شهید بخواهیم کار پیش برود.

برای حاج ابومهدی جای کار زیاد است. باتوجه به اینکه وسعت قصه مقاومت در عراق بسیار زیاد است، یعنی شما قصه‌های با موضوع مقاومت، ایثار و مبارزه با استکبار و به خصوص آمریکایی‌هایی ها را بسیار می‌شنوید. به بیان دیگر یک تاریخ ۱۰۰ ساله مبارزه در عراق وجود دارد. به نظرم ورود به این حوزه می‌تواند اتفاقات خوبی رقم بزند اما از سختی‌ها باید یک فرصت ایجاد کرد و از آن فرصت استفاده کرد.

* کدام بخش از زندگی شهید ابومهدی برای شما جالب و تاثیرگذار بود؟

یکی از اتفاقات بسیار جالب حین تحقیق کتاب که برای من شیرین بود؛ ارتباط حاج ابومهدی با افراد مختلف، عقاید و ادیان در عراق بود. ما رهبران مذهبی داریم که فقط به گروه مذهبی خاص خود و یا فرماندهانی که فقط به محل ماموریت خود اکتفا می‌کنند. در صورتی که همه جای عراق می‌توانستید نشانه‌هایی از حاج ابو مهدی ببینید. با ترکمن‌ها که صحبت می‌کردم همان‌قدر حاج ابومهدی را دوست داشتند که کردها. و همچنین عرب‌ها و نقطه خیلی پررنگ این همنشینی و رفاقت و پدری کردن حاج ابومهدی برای همه گروه‌ها بود.

به خاطر دارم فرمانده گروه مسیحیان از پدری کردن حاج ابومهدی تعریف می‌کرد یا فرمانده و مسئول گروه ایزدیان در عراق می‌گفت زمانی که برای کمک به زن و بچه‌های ایزدی، راه نجاتی نداشتیم تنها کسی را که برای کمک می‌شناختم حاج ابومهدی بود.

از شِبک ها، سنی‌ها، ایزدی‌ها، مسیحیان، شیعیان و مراجع افراد زیادی بودند که حاج ابومهدی را دوست داشتند و به نظرم این مقوله خیلی جالب است بزرگترین حُسنی که حاج ابومهدی داشت پدری کردن بود. برای مثال زمانی که منطقه‌ای آزاد می‌شد ایشان می‌رفتند کنار بچه‌ها و با آنها صحبت می‌کردند و یا به مستمندان رسیدگی می‌کردند و یا کنار جوانان تلاش می‌کردند با ظاهری جوان پسند حضور پیدا کنند. به نظرم حتی قبل از بُعد نظامی‌گری و هوش سرشاری که شهید ابومهدی در مدیریت بحران جنگی داشتند این همنشینی و پدر بودن حاج ابومهدی است که بسیار دلچسب است.

به بیان دیگر پای صحبت هر عراقی که می‌نشینی یعنی افراد با سطوح مختلف قبل از هر تعریفی از حُسن خلق، مانوس بودن و رفیق همپا بودن حاج ابومهدی تعریف می‌کردند، فکر می‌کنم نباید شخصی مانند ابومهدی را محدود به بُعد نظامی کرد و وجوه مختلف زندگی ابومهدی را باید بیان کرد. نوع برخورد ابومهدی با زنان، جوانان و کودکان هر کدام یک کتاب مجزا هستند. شهید ابومهدی حتی در برخورد با اسیران داعشی نیز با لطافت برخورد می‌کردند و پدری و محبت کردن ایشان از همه شیرین‌تر بود و بیشتر به دل می‌نشیند.



منیع: خبرگزاری مهر

«هفت سین» به‌چه‌معناست و از چه‌زمانی وارد فرهنگ ایران شد؟


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، از دوران کهن تا امروز در ایران جشن‌ها و آیین‌های بی‌شماری برپا شده است که بسیاری از آنها در گذر زمان به فراموشی سپرده شده‌اند، اما با همه تاریخ پر فراز و نشیب ایران، با وجود چندین شکست تاریخی و چیرگی بیگانگان بر ایران و هجوم اسکندر، تازی‌ها، مغول‌ها و دیگر بیگانگان نوروز همواره پایدار مانده و اکنون نمادی برای ایستادگی، آزادی و خردمندی ملتی است که می‌توان بر او ستم کرد اما هویت فرهنگی و سنت‌های مردمش را نمی‌توان گرفت.

نوروز از گذشته تا امروز همواره با آیین‌ها و سنت‌های مختلفی همراه بوده است؛ سنت‌هایی که گاه میان مردم ایران فرهنگی مشترک است و گاه مختص به یک ناحیه و منطقه‌ای خاص، با این همه، این ایام همواره برای ایرانی‌ها نمادی از زندگی، نوزایی و شکفتگی بوده است، از جمله آیین‌های مشترک میان تمام اقوام ایرانی، سفره هفت سین است که با گذر ایام، همچنان پای ثابت سفره‌های ایرانی در لحظه تحویل سال است.

امیراسماعیل آذر، پژوهشگر، در گفت‌وگویی با تسنیم، ریشه این سنت را این‌طور توضیح داد: آداب و رسوم مربوط به نوروز جزو آیین‌های فولکلور ایرانی‌هاست که از گذشته وجود داشته است، اما از زمان صفویه حضور آنها را در ادبیات فارسی شاهد هستیم. اوج پرداختن به این موضوعات در دوره قاجار است؛ و این موضوع هم نشئت‌گرفته از نگاه غربی‌ها به آداب و فرهنگ ایرانی‌هاست. سیاحان بسیاری در این دوران از غرب وارد ایران شدند و شروع به نوشتن درباره فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی‌ها کردند، اکثر این نقل‌قول‌ها از 200 سال پیش شروع شده است.

به‌گفته او؛ برای این موضوع هم نقل‌قول‌های متعددی وجود دارد، گفته می‌شود که در زمان‌های گذشته سینی‌ای از چین وارد ایران شد که در آن هفت گودی وجود داشت و در هرکدام از این گودی‌ها، یک عنصر و چون این سینی به هفت قسمت تقسیم شده بود،‌ به «هفت سین» معروف شد، این یک نقل قول است، اما در واقع این‌که چرا به «هفت سین»، «هفت سین» اطلاق می‌شود نه «هفت شین» کسی نمی‌داند. با وجود این، می‌توان درباره پیشینه هرکدام از اجزای هفت سین صحبت کرد؛ مثلاً سکه که تاریخ پیدایش آن کم‌وبیش مشخص است، برای آرزوی سالی پررونق در «هفت سین» گذاشته می‌شود، یا درباره «سبزه» نیز نقل‌قول‌هایی وجود دارد؛ مثلاً اینکه کسب‌وکار کشاورز رونق داشته باشد.

برخی از پژوهشگران بر این نکته تأکید دارند که تاریخ دقیق ورود هفت سین به مراسم نوروزی به‌طور دقیق مشخص نیست اما یکی از قدیمی‌ترین اسنادی که نشانگر نماد هفت سین است مطلبی است که ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه بیان کرده است: «چون جمشید بر اهریمن که راه خیر و برکت و باران و سبزشدن گیاه را گرفته بود، پیروز شد و دوباره باران باریدن گرفت و گیاهان سبز شدند، مردم گفتند روز نو (یعنی روز نوین و دوره‌ای تازه) آمده است، پس هر کسی ظرفی جو کاشت و مردم در روز نوروز در هفت طرح، هفت نوع غله کاشتند و سبز کردند.»

یکی دیگر از منابع کهنی که به هفت سین اشاره کرده «المحاسن و الاضداد» جاحظ است، در این کتاب آمده است که ساسانیان در نوروز هفت دانه را بر هفت ستون می‌کاشتند یا نانی می‌پختند از هفت غله مختلف.

در برخی از منابع هفت سین پیوندی با ریشه‌های اساطیری دارد، منیژه مشیری، پژوهشگر، در «نوروز و نگاهی کهن به سفره هفت سین» می‌نویسد: بررسی متون کهن تاریخی و اساطیر ایرانی نشان می‌دهد که نوروز و رسم‌های مربوط به آن، از جمله چیدن هفت سین، ریشه در زمان‌های بسیار دور دارد. چیدن سفره هفت سین در آن زمان‌ها فقط برای تزیین و زیبایی نبوده، بلکه فلسفه چیدن آن جنبه تقدیسی و آیینی داشته است.

به‌گفته او؛ سرزمین‌ها وقتی مورد تهاجم قرار می‌گیرند، معمولاً یکی از اهداف قوم فاتح، نابود و ریشه‌کن کردن فرهنگ و تمدن قوم مغلوب و جانشین کردن فرهنگ و تمدن خود است، همچنین به‌طور ویژه، قوم مهاجم سعی در تحمیل زبان و آداب و رسوم و جهان‌بینی خود دارد. مردم سرزمین اشغال‌شده برای حفظ فرهنگ و تمدن خود از راهکارهای مختلفی استفاده می‌کنند، برای مثال، ممکن است در ظاهر خود را مطیع وضعیت جدید نشان دهند، ولی در باطن به اعتقادات فرهنگ خود پایبند بمانند و مخفیانه آداب و رسوم خود را اجرا کنند، راهکار دیگر این است که مردم فقط یک رنگ و لعاب ظاهری از فرهنگ قوم غالب به آداب و رسوم کهن خود می‌زنند و خود را همسو با فرهنگ جدید نشان می‌دهند تا به این وسیله آداب و رسوم خود را زنده نگه دارند، حال اگر این تهاجم‌ها تکرار شود، رفته‌رفته اصل فرهنگ و تمدن آن قوم دستخوش تحولات گوناگونی می‌شود و این گسست‌های تاریخی، یک قوم را از اصل فرهنگ و تمدن خویش دور و بی‌خبر می‌سازد.

مشیری می‌افزاید: سرزمین ایران، نیز طی تاریخ خود درگیر چنین تهاجم‌هایی از جمله حمله اسکندر، اعراب، مغول و امثال آن بوده است، گرچه در حقیقت آنچه ما به‌عنوان سفره هفت سین در نوروز تدارک می‌بینیم، یادگاری به‌جامانده از دوران کهن است، بر اثر گذر از صافی تهاجم‌ها و رویدادهای متعدد تاریخی و فراز و نشیب‌های حاصل از آنها دستخوش تحولات گوناگونی شده است، پس سفره هفت سین در اصل چه بوده است؟

به‌گفته این پژوهشگر؛ مردم دوران باستان با چیدن سفره هفت سین نوعی مراسم آیینی برای هفت امشاسپند اجرا می‌کرده و آنچه را روی سفره هفت‌سین قرار می‌داده‌اند، در حقیقت هر یک نماد یکی از این هفت سپند بوده است. شاید طی تاخت‌وتازهای بیگانگان که سعی در نابودی فرهنگ این سرزمین داشتند، مردم برای حفظ این آیین باستانی خود ترجیح داده‌اند به‌جای استفاده از واژه‌های هفت سپند با حرف آغازین واژه سپند که حرف الفبایی «سین» است، نام رمزگونه و اختصاری «هفت سین» را جانشین کنند و در نتیجه آنچه در زمان حاضر به‌روی سفره هفت سین چیده می‌شود، چیزهایی است که پس از هر تهاجم، بنا بر اقتضائات شرایط فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و جغرافیایی در طول تاریخ به این سفره اضافه یا از آن حذف شده است.

انتهای پیام/+



منبع: خبرگزاری تسنیم

ترجمه «بلندی‌های بادگیر» به چاپ دهم رسید


به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «بلندی‌های بادگیر» نوشته امیلی برونته با ترجمه علی اصغر بهرام بیگی به‌تازگی توسط انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ دهم رسیده است. این کتاب دربرگیرنده قصه عشق میان کارتین ارنشاو و هیت کلیف است.

هیت‌کلیف مرد کولی‌زاده‌ جوانی است که توسط خانواده‌ ارنشاو به سرپرستی گرفته می‌شود. میان او و دختر خانواده یعنی کتی عشقی شکل می‌گیرد. اما این عشق سرانجام خوشی ندارد. در نهایت. هیت‌کلیف که پس از این ماجراها، فشارهای روحی زیادی را تحمل کرده است، دست به گرفتن انتقام می‌زند.

از «بلندی‌های بادگیر» اغلب به عنوان نمونه‌ای از داستان رمانتیک یاد می‌شود. گفته می‌شود این رمان می‌تواند به نوعی از داستان زندگی خود برونته و شخصیت و باورهایش شکل گرفته باشد. در این رمان برونته جهانی را ترسیم می‌کند که در آن آدم‌ها زود ازدواج کرده و به همین ترتیب زود از دنیا می‌روند، که در دوره‌ زندگی او به همین صورت بوده است. ازدواج زودهنگام و مرگ در جوانی هر دو به عنوان نشانه‌هایی از رمانتیک در نظر گرفته می‌شوند، چراکه اکثر هنرمندان آن دوره در جوانی فوت کردند.

این کتاب چند موضوع اصلی را در برمی‌گیرد که به ترکیب داستان پیچیده و پر از احساسات آن کمک می‌کند:

۱. عشق و انتقام: عشق پیچیده و نافرجام بین هیث‌کلیف و کاترین و تلاش هیث‌کلیف برای انتقام از کسانی که او را آزار داده‌اند، موضوعات محوری کتاب هستند.

۲. قدرت و نابرابری اجتماعی: داستان به بررسی تفاوت‌های طبقاتی و تأثیر آن بر روابط بین افراد می‌پردازد. هیث‌کلیف که ابتدا به عنوان یک یتیم وارد خانه ارنشاو می‌شود، با تفاوت‌های اجتماعی و تبعیض دست و پنجه نرم می‌کند.

۳. طبیعت و فضاسازی: محیط سرد و بادگیر واثرگذاری آن بر حال و هوای شخصیت‌ها و پیشرفت داستان، یکی دیگر از موضوعات مهم است. طبیعت خشن و بی‌رحم مظهر درونیات خشن و پرتنش شخصیت‌هاست.

۴. تنهایی و انزوا: بسیاری از شخصیت‌های داستان درگیر تنهایی و انزوا هستند، چه به دلیل شرایط اجتماعی و چه به دلیل انتخاب‌های شخصی.

۵. نکوهش جامعه و نقش‌های جنسیتی: رمان نقش‌های سنتی جنسیتی و انتظارهای اجتماعی را به نقد می‌کشد و نشان می‌دهد که چگونه این مسائل می‌توانند به رفتارها و تصمیم‌گیری‌های افراد آسیب برسانند.

علی‌اصغر بهرام‌بیگی پیش از این کتاب‌هایی از جمله: «مرگ یک فروشنده» از آرتور میلر، «یک وجب خاک» از ارسکین کالوود را انجام داده است. این‌مترجم «بلندی‌های بادگیر» از امیلی برونته را سال ۱۳۳۵ ترجمه کرد.

چاپ دهم این‌کتاب با ۴۴۸ صفحه و قیمت ۴۵۰ تومان عرضه شده است.



منیع: خبرگزاری مهر