احوال حج_۲۶/دیدارِ کعبه؛ به تماشاگه ما گوش و زبان را چه نیاز


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محمدحسین شمشیرگرزاده نویسنده «برهوت زیبا» در ادامه روایت خود از سفر حج و نگارش سفرنامه، گفت: 

جاذبه محیط مکه و مدینه برای ما بیشتر به واسطه تقدسی بود که داشتند. وقتی برای اولین‌بار وارد مکه شدیم بهت‌زده شدم.  همه احکام و آداب و نیت‌ها و آرزوهای پیش از دیدن کعبه که 6ماه حفظ کرده بودم، فراموش کردم و اگر روحانی کاروان نبود دیگر هیچ چیزی بلد نبودم.

مات و مبهوت و شگفت‌زده کعبه را می‌دیدم؛ همه افکارم، زندگی‌ا‌م و فرزندانم را فراموش کرده بودم؛ برایشان دعا می‌کردم ولی اصلاً به اینکه الان در چه حالی هستند و مشکلی دارند یا نه، فکر نمی‌کردم.

جاذبه کعبه به قدری زیاد بود که تمام حجاج سرگشته شده بودند؛ در مدینه هم همینطور بود، به مسجدالنبی و مقابل خانه حضرت زهرا هم که می‌رفتیم همین احوال بود، هرچند چفیه قرمزه اجازه توقف نمی‌دادند.

خیلی رفتم بقیع؛ بیشتر هم تلاش می‌کردم از سمت ائمه بروم اما آنجا هم که می‌رسیدیم کلی مأمور ما را هدایت می‌کردند به جلو.

کلاً شرطه‌های عربستان از پس ما برمی‌آمدن اما جلوی عراقی‌ها نمی‌توانستند مقاومت کنند. حتی زائران عراقی کنار مزار حضرت ام‌البنین (س) می‌رفتند و با یاحسین(ع) و یا ابوالفضل(ع) یزله می‌کردند و ما هم قاطی آنها می‌شدیم.

 

.

 

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

مجموعه‌شعر «و چندین کبوتر سپیدی» چاپ شد


به گزارش خبرگزاری مهر، مجموعه‌شعر «و چندین کبوتر سپیدی» سروده صادق رحمانی به‌تازگی توسط نشر همسایه منتشر و راهی بازار نشر شده است. او در این مجموعه با استفاده از زبان ساده و صمیمی، توانسته است مضامین اجتماعی، عاطفی و فلسفی را به شکلی خلاقانه و در عین حال ملموس بیان کند. بیشتر شعرها «سپید» و بخشی نیز به سبک نیمایی سروده شده است.

یکی از ویژگی‌های «وچندین کبوتر سپیدی»، به گفته شاعرش زبان ساده و چند لایه آن است که از اصطلاحات و کلمات روزمره استفاده می‌کنند، اما این سادگی مانع از عمق داشتن نمی‌شوند. شعرهای مجموعه پیش‌رو اغلب بر محور طبیعت، مسائل انسانی و اجتماعی قرار دارند و شاعرشان دغدغه‌های روزمره مردم، امیدها و دردهای جمعی را مد نظر قرار داده است.

رحمانی می‌گوید اشعار این‌مجموعه دارای یک‌موسیقی هستند که این موسیقی بیشتر بر پایه تکرار کلمات، آهنگ جملات و انتخاب دقیق واژه‌ها استوار است. عشق در این‌شعرها بیشتر جنبه‌های عمیق و انسانی دارد و اغلب با حس تنهایی و فقدان همراه است.

این‌شاعر می‌گوید در اشعارش به هویت انسانی، فلسفه زندگی و گذر زمان می‌پردازد.

این‌کتاب با ۱۱۴ صفحه، شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۱۲۰ هزار تومان منتشر شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

احوال حج۲۷/مشعر، قیامت زمین؛و اذانی که صور اسرافیل مردگان شد


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سجاد محقق نویسنده کتاب «حاجی غیربازاری» در ادامه روایت سفر حج و نگارش سفرنامه گفت:

روزی که از حج برگشتم سفرنامه من آماده بود، قرار بود بعضی دوستان نظراتی بدهند اما بعد گفتم همون‌طور خالص بماند بهتر است. سوانح نوشتن در این سفر خیلی برای من زیاد بود، مثلاً یکی از روزها وقتی یادداشتم را خواستم برای دوستم ارسال کنم، از فرط خستگی به‌اشتباه آن را پاک کردم و مجبور شدم دوباره بنویسم.

یا اینکه وقتی از مزدلفه و مشعر می‌خواستیم به منا برویم، چون جوانِ کاروان بودم، در حالی که پرچم کاروان، کوله‌پشتی خودم و کوله‌پشتی دو زائر مسن روی دوشم بود، در گرمای مرداد عربستان با موبایل مشغول یادداشت‌نویسی بودم، می‌دانستم که وقتی به منا برسیم دیگر فرصتی برای نوشتن ندارم.

خیلی جالب بود وقتی برگشتم هر کار می‌کردم سه چهار صفحه مقدمه سفرنامه را بنویسم، نمی‌شد تا اینکه این مقدمه را که بخش پایانی آن را می‌خوانم نوشتم:

امروز سه‌شنبه است فقط 48 ساعت از تسویه وامی که برای حج گرفته بودم گذشته و من در دمشق حوالی زینبیه در ایامی که به زمان حج نزدیک می‌شود لپ‌تاپ را جلوی رویم باز کردم و بدون مکث جملات این مقدمه را پشت‌سر‌هم نوشتم. اگر نظرتان این است که نثر خوبی ندارد با شما هم‌رأیم، هم به شما حق می‌دهم و هم به خودم، می‌شود متن را نگه دارم و دوباره دستی به سرش بکشم اما نمی‌خواهم، دوست دارم مثل خود یادداشتهای حج بکر باشد و ناب و دست‌نخورده.

زیارت حرم حضرت زینب دعای عصر عرفات حج من بود و حالا بعد از 18 سال دوباره به دمشق آمدم. مقدمه‌ای را که دو سال بود نمی‌توانستم بنویسم، نوشتم و باید حاضر شوم تا برای نماز مغرب به حرم بانوی بزرگوار بروم شاید شما هم اگر جای من بودید دستتان می‌لرزید و همین‌طور می‌نوشتید.

17 تیر ماه 99 هست و اوج کرونا در شرایطی که سوریه وضعیت نیمه‌جنگی داشت و من دقیقاً فردای روزی که قسط آخر سفر حج را دادم برای یک پروژه کاری دعوت شدم و خیلی باعجله رفتم سوریه که حدود چهار ماه طول کشید.

این استجابت دعای حج است که وقتی اتفاق می‌افتد آدم باورش می‌شود که حرف‌هایش شنیده شده و این خیلی به آدم آرامش می‌دهد.

بخش دیگری هم در مورد روز بعد از عرفه هست که پشت جلد کتاب آوردم و خیلی کوتاه است و دوستش دارم:

شب عرفه جان دادیم و روز عرفه متولد شدیم، در مشعر در آستانه قیامت زمینی‌مان هستیم و فقط مانده یک صور اسرافیلی، تا این جماعت آرام‌گرفته در مشعر را بشوراند و بلندشان کند و سکینه توی دل‌هایشان را ببرد چنان‌که از دل ابراهیم برد. صور دمیده شد، صدای اذان مرده‌ها را زنده کرد ولی این جماعت دل‌نگران نیستند، خدا لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی را دیروز در عرفه به دل همه ما نشاند. نماز را که بخوانیم آفتاب که بزند، آفتاب بخت ما هم خواهد زد، عازم منا خواهیم شد همین امروز.

 

.

انتهای پیام/+



منبع: خبرگزاری تسنیم

چاپ تفسیر نمایشنامه‌های سودابه فضایلی در «صولت مرگ»


به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «صولت مرگ» نوشته فرزاد امینی به‌تازگی توسط نشر نقره منتشر و راهی بازار نشر شده است.

مولف این‌کتاب درباره آن می‌گوید صولت مرگ، شرح و نظری است بر تفکری نوآیین و مدرن درباره درام و انسانی که بازیگرِ این درامِ مدرن است؛ نوآیینی و مدرنیته‌ای که با صادق هدایت آغاز می‌شود و با سودابه فضایلی ادامه پیدا می‌کند.

نمایشنامه‌های سودابه فضایلی با نام‌های کرکس، مغزهای چوبی‌ها، کمبوجیه چپ‌ترین نخاع، پیش از این در کتابی با عنوان گنجینه ادبیات نمایشی ایران توسط نشر افراز منتشر شده بودند، و اکنون کتاب صولت مرگ برای تشریح مفاهیم و نشانه‌های این‌نمایشنامه‌ها چاپ شده است.

امینی در این‌کتاب تلاش کرده توضیح دهد آن امر مدرنِ نوآیین در درام چه بوده و چطور زیر سایه انواع تفکرات واقع گرایانه اجتماعی، همچون رئالیسم ارسطویی و رئالیسم سوسیالیستی، در ضدیت با مدرنیته دوران، در محاق فرورفته».

بخش دیگر این کتاب تمرین نگاری نمایشنامه کرکس است که امینی آن‌را در مهرماه سال ۱۴۰۰ در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه برد. از نمایشهای دیگر او می‌توان به ترس و لرز، یازده جریحه روح، عشق سال‌های وبا، الکترا و هیپولیت اشاره کرد. «صور آگاهی نگونبخت در نظر هگل» نیز کتابی است که این‌مولف پیش‌تر منتشر کرده است.



منیع: خبرگزاری مهر

معرفی برگزیدگان بخش علمی جشنواره قصه‌گویی


به گزارش خبرگزاری تسنیم، آیین پایانی بخش علمی بیست‌وششمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی با حضور حامد علامتی مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، رییس و دبیر جشنواره، مدیران، کارشناسان، مربیان و قصه‌گویان برگزار شد.

در ابتدای این آیین بیانیه هیئت‌های داوری بخش‌های مختلف علمی خوانش و از آثار برگزیده در چهار بخش «رساله و پایان‌نامه»، «جستارنویسی»، «کتاب» و «مقاله‌های علمی» شامل 9 اثر برگزیده از 11 نفر تقدیر شد.

بیانیه هیئت داوران به این شرح است:

«به نام آنکه ما را فکرت آموخت، چراغ دل به نور جان بر افروخت

افتخار بودن با شما مربیان و خواندن آثاری که از نهاد پاک‌تان برمی‌آید، فرصتی‌ بود که نصیب ما شد و بر جانمان نشست. آن زمان که به پای قصه‌گویی‌های شما نشستیم یا به دنیای زیبای جستار، آثار پژوهشی و تالیفات شما وارد شدیم، در دنیایی از شور و شعف و پژوهش و کاوش گام نهادیم.»

در ادامه این بیانیه، هیئت داوران بخش «رساله و پایان‌نامه»، متشکل از سعید حسام‌پور، رضا محمدبابایی و فرزانه فخریان، ضمن تقدیر از برگزارکنندگان و شرکت‌کنندگان این طرح ملی، بر اهمیت بهره‌برداری کانون از دستاوردهای پژوهشی تأکید کرده و خواستار حمایت علمی و مالی از پژوهش‌های آینده شد. داوران در این بخش، از میان 14 اثر ارسالی، دو اثر را به عنوان آثار برگزیده معرفی کردند.

در بخش «جستارنویسی» نیز هیئت داوران متشکل از سعید حسام‌پور، مسلم قاسمی و میثم متاجی با اشاره به حرکت روبه‌جلوی این حوزه، بر ضرورت آموزش‌های کارگاهی، علمی و عملی تأکید کردند و نکته‌هایی هم‌چون پرهیز از سستی در نگارش، رعایت آرایه‌های ادبی، انسجام موضوعی و پرهیز از خاطره‌نویسی را به عنوان توصیه‌هایی برای ارتقای سطح کیفی آثار مطرح کردند.

در بخش «کتاب»، داوران این بخش شامل امیرحسین سلطانی‌فلاح، مسعود زین‌العابدین و فرزانه فخریان، با قدردانی از نویسندگان آثار منتشر شده در حوزه قصه‌گویی، نیاز مبرم به تولید آثار نظری و کاربردی را یادآور شده و بر لزوم دسترسی عموم علاقه‌مندان به این آثار و نقد و بررسی تخصصی آن‌ها برای ارتقای کمی و کیفی قصه‌گویی تأکید کردند.

 

هیئت داوران بخش «مقاله‌های علمی» نیز متشکل از امیرسلیمان شهبازی، سهیل احمدی و رضا قیومی‌پور با تحلیل محتوای آثار ارسالی، نتایج پژوهش‌ها را در چند محور اصلی دسته‌بندی کردند که شامل نقش قصه‌گویی در رشد شناختی و زبانی، تأثیر آن بر رشد اجتماعی و هیجانی، ضرورت تلفیق قصه با تربیت دینی، کاربرد فناوری‌های نوین در قصه‌گویی، اهمیت رویکردهای بین‌رشته‌ای، و توجه به فرهنگ‌ها و هویت‌سازی است. این هیئت، دقت در روش‌شناسی، استفاده از منابع معتبر و تحلیل‌های علمی را معیار اصلی ارزیابی دانست و بر تداوم تحقیقات علمی در این حوزه تأکید کرد. اسامی برگزیدگان بخش علمی جشنواره به شرح زیر اعلام شد:

بخش رساله و پایان‌نامه (از میان 14 اثر):

بهار ملک پورشهرکی با پایان‌نامه «طراحی و اعتبار سنجی بسته آموزشی مهارت‌های زندگی برای کودکان و تعیین اثربخشی آن بر مهارت‌های اجتماعی، سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان دوره ابتدایی شهرستان شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری»

زینب صمصامی با مقاله «تعیین اثربخشی مداخله ترکیبی قصه درمانی و تمرینات تن آرامی بر کاهش علائم جسمانی‌سازی و اضطراب امتحان در دانش‌آموزان پایه ششم ابتدایی دارای هراس امتحان شهر یزد»

بخش جستارنویسی (از میان 102 اثر):

شادی پاکزاد (گنبد آسمان) از آذربایجان‌غربی

بهاره قانع‌نیا (بذری در باغ جهان) از خراسان‌رضوی

آسیه رحمتی (او هنوز با راکون خداحافظی نکرده) از خوزستان

بخش کتاب (از میان پنج اثر):

الناز معتمدی (چگونه به کودکان قصه بگوییم؟) از استان تهران

بخش مقاله‌های علمی (از میان 81 اثر):

مینا و مریم فراهانی (واکاوی عوامل موثر بر قصه‌گویی محیطی و صنعت گردش‌گری با استفاده از رویکرد داده بنیاد گلیزری) از تهران

زهرا زارعی و معصومه کریمی (ادامه حیات قصه‌ها با هوش مصنوعی) از همدان

خلیل زندی (واکاوی موانع و راهکارهای توسعه قصه‌گویی کلاسی در مدارس ابتدایی) از کردستان.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

آغاز به کار یک‌ناشر در زمینه دانش عمومی


به گزارش خبرنگار مهر، نشر گودو با انتشار چهار عنوان کتاب در زمینه‌های علمی، فعالیت خود را به‌عنوان زیرمجموعه «نشر نیماژ» آغاز کرد. این نشر قرار است به انتشار کتاب‌های عمومی در حوزه علم و دانش و روانشناسی بپردازد و فعالیت خود را با انتشار چهار کتاب «شیمی برای صبحانه»، «اهمیت مواد»، «دنیای بدون ما» و «شکافی در آفرینش» آغاز کرده است.

این ناشر درباره فعالیتش چنین‌توضیحی ارائه کرده است:

«گودو؛ جایی که کلمات جان می‌گیرند و اندیشه‌ها بال می‌زنند. جایی که علم و روانشناسی با هم دست در دست می‌دهند تا ذهن‌ها را بیدار و قلب‌ها را روشن کنند. ما اینجا هستیم تا شما را به سفری ببریم که در آن خودتان را دوباره کشف کنید، با چالش‌هایتان رو در رو شوید و زندگی را از دریچه‌ای نو ببینید.

کتاب‌هایی که با عشق، علم و روان‌شناسی خلق شده‌اند تا پاسخ سوال‌هایی باشند که همیشه در ذهن داشتید.

نشر گودو به عنوان یک منبع معتبر و نوآور در زمینه روانشناسی و علوم مختلف به بررسی و تحلیل مفاهیم پیچیده و جذاب می‌پردازد. هدف گودو ارتقا آگاهی و دانش عمومی است و با ارائه مقالات علمی، تحلیل‌های عمیق و مصاحبه‌های تخصصی، به خوانندگان این امکان را می‌دهد که با آخرین یافته‌ها و رویکردهای علمی آشنا شوند.»



منیع: خبرگزاری مهر

انتشار تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «روح‌الله»


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «روح‌الله»، نوشته هادی حکیمیان از جمله آثار متفاوت نوشته شده درباره امام خمینی(ره) است که تلاش دارد ضمن پایبندی به مستندات تاریخی، زندگی مردی را به تصویر بکشد که نه تنها سرنوشت ایران که جهان اسلام را تغییر داد و فضای جدیدی به روی امت اسلام گشود. 

هرچند کتاب حکیمیان در حوزه تاریخ انقلاب نوشته شده، اما خبری از نثر خشکی که گاه در آثار این حوزه دیده می‌شود، نیست. او که پیش از این نیز آثار خود را در حوزه داستان تاریخی تعریف کرده، در کتاب «روح‌الله» توانسته ضمن حفظ مستندات تاریخی، زندگی و زمانه امام راحل(ره) را با نثری خواندنی و شیرین به مخاطب امروز ارائه دهد. 

از دیگر ویژگی‌های این اثر، ارائه دو سند تازه از زندگی امام(ره) است که ما را با ابعاد جدیدی از فعالیت‌های سیاسی و بلندنظری ایشان آشنا می‌کند. خواندن نامه‌ای که ایشان در سال 1327 راجع به خطر اسرائیل و آینده جهان اسلام نوشته‌اند، امروزه بیش از هر زمان دیگری قابل تأمل است؛ آن هم در شرایطی که حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به نوار غزه در صدر اخبار قرار دارد و اهالی فکر و فرهنگ در سراسر جهان در ماه‌های گذشته برای اولین‌بار در تاریخ، هم‌صدا با مردم فلسطین همراه شده و جنایت‌های رژیم غاصب را محکوم کرده‌اند. 

داشتن نگاه منصفانه فارغ از گرایش‌ها و حب و بغض‌های سیاسی، از مقدمات لازم برای پژوهشگران و نویسندگان حوزه تاریخ، به ویژه تاریخ انقلاب است؛ موضوعی که به نظر می‌رسد در «روح‌الله» مد نظر نویسنده بوده و براساس آن، به موضوعاتی پرداخته که به گفته حکیمیان تا پیش از این، جزو خط قرمزها به نظر می‌رسیده است. 

کتاب «روح‌الله» در سی و ششمین دوره نمایشگاه کتاب تهران در صدر فروش انتشارات شهرستان ادب بود و به چاپ دوم هم رسید. قرار است مراسم رونمایی از تقریظ این اثر در آستانه سالروز رحلت امام راحل(ره) برگزار شود. 

همچنین همزمان با این رویداد، رسانه KHAMENEI.IR از عموم فعالین و تشکل‌های فرهنگی دعوت کرد تا با برگزاری جلسات، مراسم‌ها و برنامه‌های متنوع در مساجد، مدارس، دانشگاه‌ها و… در رویداد «روح‌الله» مشارکت کنند.

در اطلاعیه سایت مؤسسه حفظ و نشر آثار ایت الله خامنه‌ای آمده است: «شما می‌توانید، با ثبت‌نام در این سامانه، یک رویداد فرهنگی را در مسجد یا تشکل خودتان، همراه با سایر تشکل‌های فرهنگی سراسر کشور با عنوان «روح‌الله» برگزار کنید و علاوه بر بیان و معرفی سیره و شخصیت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی رحمه‌الله، به معرفی کتاب «روح‌الله» به عنوان تازه‌ترین کتاب تقریظ شده توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بپردازید. همچنین می‌توانید گزارش تصویری برنامه خود را برای ما ارسال و یا با برچسب #خط‌به‌خط_با_روح‌الله در فضای مجازی منتشر کنید.»

بنا بر این اطلاعیه، برای پشتیبانی محتوایی از برنامه‌ها، برخی محصولات فرهنگی و رسانه‌ای مورد نیاز شامل مستندها، پوسترها، کلیپ‌ها و… در بخش کوله‌بار صفحه ویژه رویداد روح‌الله به آدرس farsi.khamenei.ir/event/ruhollah قرار گرفته است.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

ابومهدی المهندس: خبرنگاران شریک اساسی پیروزی حشدالشعبی هستند


خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: کتاب «جمال» نوشته شهلا پناهی چندی است توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شده که به بخشی از زندگی مبارزاتی و سال‌ها جهاد شهید جمال جعفر محمد علی آل ابراهیم معروف به «ابومهدی المهندس» از فرماندهان ارشد جبهه مقاومت اسلامی و نایب رئیس حشدالشعبی عراق می‌پردازد که همراه حاج‌قاسم سلیمانی در فرودگاه بین‌المللی بغداد به شهادت رسید. شهید ابومهدی المهندس یکی از چهره‌های برجسته و اثرگذار مقاومت اسلامی بود که نقش بی‌بدیلی در مبارزه با تروریسم و دفاع از مردم منطقه داشت.

نویسنده کتاب پیش‌رو در مقدمه آن می‌گوید:

«قدردان نخست وزیران و اعضای پارلمان عراق در دوره‌های گوناگون، مدیران مدیریت‌های متعدد حشدالشعبی، فرماندهان گروه‌های متعدد مقاومت، نمایندگان محترم علمای شیعه و سنی، فرماندهان و مسئولان ایرانی همراه این شهید، مسئولان و نمایندگان عرب، کُرد، شبک، ایزدی و مسیحی هستم که در طی این نزدیک به سه سال، ساعت‌ها به احترام شهید ابومهدی المهندس به اینجانب فرصت ملاقات و مصاحبه دادند.»

«جمال» خواننده را با ابعاد گوناگونی از زندگی ابومهدی المهندس، از دوران کودکی تا دوران مبارزه و فعالیت‌های انقلابی او آشنا می‌کند و نویسنده، روحیه، انگیزه‌های شخصی و اجتماعی شهید المهندس را روایت و سعی کرده شخصیت او را فراتر از میدان نبرد، به عنوان یک انسان تأثیرگذار و محبوب به خوانندگان معرفی کند.

راویان اصلی کتاب دو نفر از همراهان شهید حاج ابومهدی (منشی و پزشک خصوصی) هستند که سال‌های آخر حیات این شهید همراه او بودند.

۱۳ دی سالروز شهادت حاج‌قاسم و ابومهدی بهانه خوبی برای تورق و مرور این‌کتاب است.

در ادامه پنج بُرش از کتاب «جمال» را می‌خوانیم؛

جاسم بعد از پخش صوت حاج ابومهدی گوشی اش را توی جیبش گذاشت و گفت: «توی همون لحظه‌ها، حاج ابومهدی با ابوایمان تماس گرفت و ازش خواست که کار نام نویسی و سامون دادن نیروهای داوطلب مردمی رو که به تاجی اومدن به کسی بسپاره و سریع به دفتر حاج ابومهدی بیاد. وقتی ابوایمان رسید، با هم تو اتاق عملیات روی نقشه جاده بغداد به سامرا آخرین وضع رو بررسی کردن. حاج ابومهدی به ابوایمان گفت که با فرمانده عملیات بغداد که از شمال بغداد تا جنوب دجیل تو محدوده فرماندهی شه، یه گروه بردارید و به سمت سامرا حرکت کنید.»

تو باهاشون رفتی؟

نه اما دکتر علی از کسانی بود که این مسیر رو رفته و می شه ازش بپرسیم. من هم خیلی دوست دارم بدونم چطوری تا سامرا رفتن.

باشه یه قرار می ذاریم و با هم به دیدنش می ریم. البته اگه تو بتونی بیای.

مثل الان می شه یه وقت خالی پیدا کنم. الان بریم که من باید سر ساعت دفتر حاج ابومهدی باشم.

قبل از خداحافظی، به جاسم گفتم: «من یه روزه می رم کربلا، کمی کارای خونه رو هماهنگ می‌کنم و آم.»

باشه مشکلی نیست. برگشتی بهم خبر بده.

همان روز به کربلا و یک راست برای زیارت رفتم. بین الحرمین که رسیدم، دو رکعت نماز شکر خواندم و برای شروع کارم از امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) کمک خواستم. بعد هم به خانه سری زدم، کارهای عقب مانده ام را انجام دادم و به بغداد برگشتم.

یکی از کارهای مهمی که باید قبل از رفتن به مجموعه حاج ابومهدی انجام می‌دادم برگزاری یادواره دانشجویی در یکی از دانشکده‌های علوم پزشکی بود. تمام مراحل را پیگیری کرده بودم و دوست داشتم قبل از رفتن، کارهای اجرا را انجام دهم. برای همین باید به یکی دو مدیریت مرتبط سر می‌زدم و کار را نهایی می‌کردم.

***

ابوجعفر شبکی با اشتیاق از آشنایی و کمک‌های حاج ابومهدی تعریف می‌کرد.

اجداد ما دوره نادرشاه از شمال ایران وارد عراق و تو موصل مستقر شدن. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سنیای افراطی مناطق نینوا و موصل به ما بچه‌های خمینی می‌گفتن. به این معنا که شیعه و ایرانی هستیم. دقیقاً برای همین اسم، سال‌ها بهمون هجوم می‌کردن.

گمون کنم بین سالای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۴ یعنی قبل از سقوط موصل ما به جرم شیعه و طرفدار امام خمینی بودن بیشتر از ۱۷۳۵ شهید دادیم.

_هیچ وقت گزارشی از وضعیتتون به مقامای دولتی دادید تا به کمک شما بیان؟

تو انتخابات سال ۲۰۰۵ برادرم نماینده شبکیا شد. برای یه دوره کوتاه کمی فشار و ظلمی که روی ما بود کمتر شد، اما با بی تفاوتی مسئولان سیاسی رده اول عراق، تصمیم جدی برای بهبود وضعیتمون گرفته نشد. اوضاع ما شبکیا درست مثل زخمی بود که فقط یه پانسمان ساده داشت و با کوچک‌ترین اشاره خون ریزی می‌کرد. سنیای افراطی منطقه به هر بهونه ای بهمون تعرض می‌کردن و می‌گفتن باید از زمینتون برید.

سال ۲۰۱۱ اون قدر مستاصل و بی پناه مونده بودیم که واقعاً نمی دونستیم باید چه کار کنیم. دنبال کسی بودیم که جلوی این ظلم ازمون حمایت کنه و به دادمون برسه. به هر دری زدم تا کسی رو پیدا کنم که ما رو نجات بده. همون موقع یکی از دوستام بهم گفت تو بغداد یه نفر به اسم ابومهدیه که میتونه کمک کنه، یه نامه بنویس و به دیدنش برو. یه گزارش از وضعمون نوشتم و رفتم بغداد. اطلاعاتم خیلی مختصر بود و طبق همین شنیده‌ها می دونستم تردد و دیدارای ابومهدی به سبب تهدید آمریکاییا به شدت با حساسیت و مراقبت انجام می شه. شبی که به بغداد رسیدم، دوستم بهم نشونی یه خونه تو جادریه رو داده بود. یادمه همه راه اشتیاق داشتم که ابومهدی رو ببینم و مشکلاتمون رو بگم و امید داشتم که ابومهدی حتماً برای مبارزه با این ظلم بهمون کمک می کنه. به در خونه که رسیدم، گفتن ابومهدی نیست. انگار که ظرف امیدم یه باره از دستم افتاد و شکست. حس پدری رو داشتم که دست خالی به خونه برگشته.

***

حاج ابومهدی خیلی مواقع درست مثل حاج قاسم خودش با یه راننده برای شناسایی یا سرکشی به نیروها می‌رفت. یه روز صبح قرار شد با حاج ابومهدی برای بازدید از خط مقدم و وضعیت نیروهای مستقر در اون به عمق یکی از محورا بریم. وقتی سوار شدیم، راننده به من گفت که خدا خیلی بهمون رحم کرد و ما دیشب همراه حاجی تو دل دشمن رفتیم. حسابی جا خوردم و پرسیدم حاجی جان موضوع چیه؟ حاج ابومهدی با خنده گفت: خب ما برای بازدید خط راه افتادیم و من به راننده گفتم به سمت آخرین سنگر یا خاکریز نیروهامون برو. همین طور که رفتیم، من با توجه به اطلاعاتم حس کردم از خط خودی عبور کردیم و نزدیک دشمن هستیم. قبل از اینکه بخوایم تصمیمی بگیریم، چندتا از نیروهاشون رو دیدیم. خب از نوع لباس، محاسن و ظاهرشون، مطمئن شدم که داعشی ان. اونا مارو نشناختن و بهترین کار این بود که بدون اینکه واکنشی نشون بدیم، دور بزنیم و ازشون دور بشیم.

بعد هم حاجی خندید و گفت: «ما باهم سلام و علیک هم کردیم و گفتم سلام علیکم دواعش! راننده می‌گفت سریع دور زدم و چشمم به آینه بود. وقتی از تیر رسشون دور شدیم، خدا رو هزار بار شکر کردم که حاج ابومهدی رو برای همه ما حفظ کرد. من مونده بودم که اون لحظه راننده رو سوال و جواب کنم یا نه اما حاج ابومهدی با خنده جوری موضوع رو مدیریت کرد که هیچ حرفی نتونستم بزنم.

***

ما مجموعه عکسایی داریم که حاج ابومهدی و حاج قاسم با نیروها تو مناطق مختلف انداختن عکس و فیلمایی هم از مدیریتا و نیروهای تحت امرشون داریم. در حقیقت این بایگانی میتونه کمک بزرگی برای تولید محتوا و ساخت مستند با موضوع مقاومت باشه. تو فضای مجازی هم خوب فعالیت بودیم. تعداد زیادی کاربر داریم که روی معرفی حشدالشعبی و انعکاس اخبار و اطلاعاتش کار می کنن. حسابای فعال زیادی تو توئیتر، فیس بوک، اینستاگرام، یوتیوب و … داریم که با به اشتراک گذاشتن و بارگذاری اطلاعات دسته بندی شده، برای جذب مخاطب فعالیت می‌کنیم.

حاج ابومهدی گفت: کار فرهنگی خیلی مهمه. من یه بار هم به یکی از خبرنگارا گفتم که شما شریک اساسی پیروزی حشدالشعبی هستید. این گروه جوونای دختر و پسری که این طور تلاش رسانه‌ای می کنن و این نقش بزرگ رو ایفا می کنن، تأثیر مهمی تو تثبیت روحیه جهادی و نشر و معرفی اون دارن و کارشون باعث تضعیف دشمن میشه. این در حقیقت شرکت توی جنگ روانی بر ضد داعشه. من از همه شما تشکر می‌کنم.

***

حاج قاسم به سبب عهد رفاقتش با حاج ابومهدی، در حالی که اوضاع داخلی عراق متشنج شده بود، برای هم فکری و کمک به حاج ابومهدی و سامان دادن به وضع موجود، سفرهای متعددی به عراق داشت و هر دو ساعت‌های طولانی درگیر جلسه‌ها و هماهنگی کارها بودند. پهپاد و بالگردهای آمریکایی دائم بالای سرمان بودند و نگرانی همه ما برای حفظ جان حاج ابومهدی و حاج قاسم را چند برابر کرده بودند. فشار کاری و روانی خلی زیادی روی همه ما بود.

در کنار همه این اتفاق‌ها هر وقت فرصتی پیش می‌آمد حاج ابومهدی به ایست بازرسی‌ها و درمانگاه‌ها سر می‌زد و جویای حال نیروهایی می‌شد که شبانه روز در حال خدمت بودند.شبی با هم وارد منطقه خضراء شدیم. با اینکه اعلام کد شده بود، افسری که تازه نوبت خدمتش را تحویل گرفته بود، به من گفت: «باید کمی صبر کنید تا دوباره مجوز ورودتون رو نگاه کنم. من خواستم حرفی بزنم که حاج ابومهدی گفت: باشه باباجان، ما منتظر می مونیم. کمی از دست حاجی عصبانی شده بودم که در آن اوضاع چرا این قدر زود کوتاه می‌آید؟ ته دلم گفتم: برای همگی ما حفظ جون حاج ابومهدی از هر چیزی مهم تره اما تنها کسی که اصلاً به این موضوع اهمیت نمی ده خود حاجیه. منتظر اعلام کد بودیم که دیدم حاجی در ماشین را باز کرد و پیاده شد. مانده بودم الان در این وضعیت که هزار چشم بد به دنبال فرصتی برای زدن حاجی هستن، برای چه از ماشین پیاده شده، که دیدم خیلی خونسرد رفت جلوی ایست بازرسی و کنار سربازانی نشست که برای گرم کردن خودشان داخل پیت حلبی آتش روشن کرده بودند.



منیع: خبرگزاری مهر

ارکان کعبه به روایت حاج صادق آهنگران


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دهه 90 را باید دهه سفرنامه‌تازه درباره حج دانست،‌ در این دهه نویسندگان بسیاری به حج رفته و خاطرات خود را از این سفر فراموش‌نشدنی روایت کرده‌اند.

یکی از آثاری که در دهه 90،‌ در این زمینه منتشر شده است،‌ «دو شهر عشق» سفرنامه حج محمد حسین قدمی است که در سال 98 از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است. قدمی در این اثر تلاش کرده تا با زبانی طنز به روایت اتفاقات رخ داده در سفر بپردازد.

در بخشی از این سفرنامه می‌خوانیم:

صدای آشنا

طبقه دوم، روبه‌روی ناودان طلای کعبه، پاتوق ایرانی‌های اهل حال و محل تجمع و نیایش شب‌زنده‌داران دلسوخته است. به آنجا می‌روم. تک‌تک چهره‌ها را برانداز می‌کنم بلکه دوست و آشنایی ببینم. داشتم مأیوس می‌شدم که صدای آشنایی از پشت سر مرا به خود آورد:

برادر قدمی!

برمی‌گردم. آهنگران است، مداح اهل‌بیت، همان حاج صادق خودمان. دشداشه‌ای سفید به تن دارد با همان چفیه‌ای که در جبهه‌ها به گردن داشت؛ منتهی این بار جلوی صورت گرفته و خیلی آهسته و محتاط حرف می‌زند. می‌گوید: «خوب شناختمت، نه؟»

آره ولی این چه قیافه‌ایه به خودت گرفتی؟

بیا این‌طرف تا واست بگم… آخه ملت منو می‌شناسن و ولم نمی‌کنن، می‌گن بخون.

خوب بخون مگه چی می‌شه؟

آخه نمی‌شه، تجمع ممنوعه، گفتن نخون ولی گاهی با اصرار جمعیت که زیاد بشه شرطه‌ها میان.خانواده‌های شهید گوشه‌ای می‌شینیم و آرام و آهسته زمزمه می‌کنیم.

می‌گویم یعنی می‌خوای واسه مام نخونی؟

دوتایی می‌خندیم. پیشنهاد می‌کند برویم پایین کنار کعبه و در جای مناسبی بنشینیم و دعای مجیر را بخوانیم… و می‌رویم. عجب شانس و توفیقی دارد، هر سال با گروه و کاروانی رهسپار است. امسال با کاروان جانبازان آمده است. خوشا به سعادتش، کاش ما هم یک ته صدایی داشتیم. به همکف که می‌رسیم کمی بر روی پله‌های مشرف، رو به قبله می‌نشینیم درحالی‌که به کعبه خیره شده می‌گوید: از لحظات اینجا به خوبی استفاده کن. هر وقت که دعا و نماز نمی‌خونی و زیارت و طواف نمی‌کنی به کعبه نگاه کن، این کار عبادته، نگاهتو برداری ثواب هم قطع می‌شه… رکن‌های کعبه و قضیه ناودون طلا رو هم که می‌دونی.

نه بابا، ما از بیخ عربیم، همین قدر می‌دونم که اینجا خونه خداست!

عرض کنم خدمتت که… به چارگوشه‌های کعبه می‌گن ارکان کعبه، هرکدومش به اسم داره اینکه روبه‌روی ماست رکن عربی، به اون زاویه آن‌طرف که حجرالاسود نصب شده رکن اسوده بهش رکن عراقی هم می‌گن.

چرا؟

چون محاذی روبه‌روی کشور عراقه. رکن شامی هم در زاویه شمالی واقع شده و رکن یمانی سمت جنوب کعبه دو تا سقف داره دیواره‌های داخل هم سنگ مرمره

تاریخچه ناودون طلا چیه؟

این ناودون طلا اول چوبی بود که توسط قریش کار گذاشته شده بود قبلش هم که کعبه اصلا سقف نداشت.

این ناودون طلا هم میگن هدیه شاه عثمانی بوده. راستی مستجار یادت نره؟

 مستجار کجاست؟

دیوار بین رکن عربی و جنوبی،‌ همون جا که الان عده‌ای سر بر آن گذاشتند و می‌نالند به اونجا میگن مستجار. از امام صادق علیه السلام روایت شده که قلب و  صورتت را در مستجار به کعبه بچسبان و دعا کن و بگو اللهم البیت… بعد به گناهت اقرار کن و آمرزش بخواه که مشمول رحمتش می‌شوی. دیگه از جاهایی که دعا مستجاب می‌شه بین حجرالاسود و در کعبه است که بهش میگن ملتزم و امام صادق (ع) اسمشو گذاشته حطیم. این نقطه با فضلیت‌ترین نقطه روی زمینه که حضرت آدم توبه‌ش پذیرفته شده است.

گفتنی‌های قبله تمام نشدنی است بقیه حرف‌ها را می‌گذاریم برای روزهای بعد. فعلا برویم تا جای مناسبی را برای دعا پیدا کنیم…. در این بین حاجیه خانمی او را می‌شناسد.  می‌گوید: «شما آهنگران نیستید؟»

چرا خودم هستم.

ـ بچه‌م آرزو داشت با شما عکس داشته باشه، دست شمارو ببوسه ولی شهید شد. ما عکس شما رو تو منزلمون قاب کردیم و داریم.

ـ  خدا خیرتون بده مادر

در همین حین چند زن دیگر می‌رسند.

ـ  آقای آهنگران امشب کجا می‌خونید؟

 آنها می‌دانستند که هر ساعت و هر شب موضع تغییر می‌کند و  جای جدیدی دعا خوانده می‌‌شود.

حاج صادق می‌گوید:

نه مادر دیگه نمی‌خونم، شرطه‌ها نمیذارن، مزاحم میشن.

ـ خدا لعنتشون کنه… تو رو خدا یه بار دیگه بخون، اینا مادر شهیدن دلشون می‌شکنه.

همین که می‌نشیند دیگران هم می‌آیند.

باشه مادر چشم مراقب باشین شرطه‌ها متوجه نشن.

گویا از دور کشیکش را می‌کشیدند.

دعای توسل را آهسته و سر به زیر  ـ به طوری که سعی می‌کند خودش را مخفی کند ـ مثل همیشه با زمزمه «الهی قلبی محجوب …».  شروع می‌کند.

هنوز کلام خارج نشده سیل اشک‌ها جاری می‌شود.  اواسط دعا مادری عکس فرزند شهیدش را جلوی حاجی می‌گذارد.

ـ این پسر شهیدمه، هفده سال داشت.

بغض گلو را می‌فشارد و توان خواندن را می‌گیرد.

گویا آتش به باروت رسیده باشد صدای گریه اوج می‌گیرد و حاجی ادامه می‌دهد:

ای مادر شهید در این محل مقدس به خدا بگو که فرزند مظلومت را چگونه کشتند. بگو که به چه جرمی فرزندم را کشتند بگو که چه ظلمی بر مردم ما رفت، بگو که…»

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

نویسندگانی که در ۲۰۲۴ قلم خود را زمین گذاشتند؛ از پل آستر تا اسماعیل کاداره


به گزارش خبرگزاری مهر، جهان ادبیات سال ۲۰۲۴ شماری از چهره‌های مطرح خود را از دست داد.

در گزارشی که در ادامه می‌آید، اسامی و سابقه مختصری از این نویسندگان مرور می‌شود:

آلیس مونرو

آلیس مونرو نویسنده کانادایی و برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۳ که از سوی آکادمی نوبل به عنوان «استاد داستان کوتاه معاصر» توصیف شده بود، ۱۰ جولای در ۹۲ سالگی درگذشت.

اسماعیل کاداره

اسماعیل کاداره نویسنده، شاعر و روزنامه‌نگار آلبانیایی که سال ۱۹۹۶ به عضویت فرهنگستان علوم اخلاقی و سیاسی فرانسه درآمد و نشان لژیون دونور را گرفت، بیش از ۸۰ رمان، فیلمنامه، نمایشنامه، شعر، مقاله و مجموعه داستان نوشته بود که به ۴۵ زبان دنیا ترجمه شده‌اند. وی که جوایز بین‌المللی من بوکر و جایزه پرنس آستوریاس را در کارنامه داشت و همواره به عنوان یکی از نامزدهای احتمالی جایزه نوبل ادبی مطرح بود، یکم جولای در ۸۸ سالگی از دنیا رفت.

پل آستر

پل آستر، نماد ادبی نیویورک که برای «سه گانه نیویورک»، «۴ ۳ ۲ ۱» و کتاب‌های دیگرش تحسین شده بود، ۳۰ آوریل در ۷۷ سالگی درگذشت.

دنیل کانمن

روانشناس برنده جایزه نوبل که بیشتر به خاطر کتاب «تفکر، سریع و آهسته»، بررسی سوگیری‌های شناختی و تصمیم گیری شهرت داشت و یافته‌های تجربی او فرض رایج عقلانیت انسان در نظریه اقتصاد مدرن را به چالش می‌کشید، ۲۷ مارس در ۹۰ سالگی درگذشت.

نلسون دمیل

او که به خاطر رمان‌های پرتعلیق مانند «ساحل طلایی» و مجموعه «جان کوری» شناخته شده بود، ۱۷ سپتامبر در ۸۱ سالگی درگذشت.

باربارا تیلور برادفورد

این نویسنده پرفروش که در لیدز در شمال انگلستان به دنیا آمد و کارش را به عنوان یک تایپیست برای روزنامه محلی شروع کرد و پس از آن خبرنگار همان روزنامه شد، با «زنی از مواد» در سال ۱۹۷۹ به موفقیت رسید. «نیروگاه» از دیگر رمان‌های اوست که سال ۱۹۸۵ به یک مینی سریال بدل و ۲ بار نامزد جایزه امی شد. از کتاب‌های وی بیش از ۳۰ میلیون نسخه فروخته شده است. وی ۲۴ نوامبر در ۹۱ سالگی درگذشت.

نیکی جیووانی

شاعر مشهور آمریکایی و چهره برجسته جنبش هنرهای سیاه، که به خاطر اثر مشهورش «اگو-تریپینگ» و دیگر اشعار برای جوانان شناخته شده و برنده جوایزی همچون جایزه کتاب آمریکا شده بود، ۹ دسامبر در ۸۱ سالگی درگذشت.

آدل فابر

یکی از نویسندگان کتاب کلاسیک فرزندپروری با عنوان «چگونه صحبت کنیم تا کودکان گوش کنند» ۲۴ آوریل در ۹۶ سالگی درگذشت. کار او ارتباطات والدین و فرزندان را متحول کرد و میلیون‌ها نسخه در سراسر جهان فروخت.

مایک تالر

نویسنده «پادشاه معما» و خالق بیش از ۲۲۰ کتاب برای کودکان، از جمله مجموعه محبوب «بلک لاگون» ۲۳ مارس در ۸۷ سالگی دار فانی را وداع گفت.

ورنور وینگ

نویسنده داستان‌های علمی تخیلی برنده جایزه هوگو که بیشتر با «آتشی برفراز اعماق» شناخته می‌شد، ۲۰ مارس در ۷۹ سالگی درگذشت.

الیاس خوری

الیاس خوری رمان‌نویس لبنانی که بسیاری از نوشته‌های خود را وقف آرمان فلسطین کرد و در دانشگاه‌های سراسر جهان به تدریس پرداخت و به عنوان یکی از برجسته‌ترین روشنفکران لبنان شناخته می‌شد، ۱۵ سپتامبر از دنیا رفت. او ۷۶ ساله بود.

آرتور فرومر

این نویسنده که در سفرنامه‌نویسی پیشگام بود، کتاب‌های راهنمای تأثیرگذار متعددی را تحت نام تجاری فرومر نوشت. او ۱۸ نوامبر در ۹۵ سالگی درگذشت.

ماریس کنده

نویسنده مشهور گوادلوپی که به خاطر رمانش «سگو، کونده» شهرت داشت و همواره به عنوان یکی از برندگان احتمالی نوبل مطرح بود، ۲ آوریل در ۹۰ سالگی درگذشت.

کیت بنکس

نویسنده کتاب کودک که برای آثارش درباره طبیعت و حس دوست داشتن طبیعت شناخته می‌شد و آثاری چون «کلمات مکس» و «پرنده زمستانی» را در کارنامه داشت؛ ۲۴ فوریه در ۶۴ سالگی از دنیا رفت.

ادنا اوبراین

نویسنده پیشگام ایرلندی که به خاطر آثار انقلابی‌اش مانند اولین رمانش «دختران روستایی» تحسین می‌شد، ۲۷ جولای در ۹۳ سالگی درگذشت.

اسکات مامادی

اسکات مومادی نویسنده و شاعر برنده جایزه پولیتزر که برای آثارش در ادبیات بومی آمریکا شناخته می‌شود و کتاب‌های تاثیرگذاری مانند «خانه ساخته شده از سپیده دم» و «راه به کوه بارانی» را خلق کرده بود، ۲۴ ژانویه در ۸۹ سالگی درگذشت.

لوری سگال

او که سال ۱۹۳۸ به عنوان یک کودک یهودی به پناهگاه امن در انگلستان منتقل شد، مضامین آوارگی را با هوشیاری نافذ در داستان‌های زندگی‌نامه‌ای مانند «خانه‌های مردم دیگر» بررسی کرد و در آثارش به داستان زندگی مهاجران پرداخت، در ۹۶ سالگی درگذشت.

جان بارت

جان بارت نویسنده، و رمان‌نویس آمریکایی که آثارش در گونه پسانوگرایی و فراداستان طبقه‌بندی می‌شود و برنده جوایزی همچون جایزه کتاب ملی و جایزه قلم مالامود شده بود، ۲۷ می در ۹۳ سالگی از دنیا رفت.



منیع: خبرگزاری مهر