با «جامعه کبیره» سلامم شنیدنی‌ است؛ مهمان هر امام شوم، میزبان تویی!


به گزارش خبرنگار مهر، ادبیات و شعر فارسی همواره و همیشه ادبیاتی الهی، توحیدی و سرشار از معارف اسلام و اهل بیت (ع)‌ بوده است؛ چنان که مرتضی امیری اسفندقه، شاعر و محقق، از «ادبیاتِ پارسایِ پارسی»‌ برای شعر فارسی استفاده می‌کند. با این‌همه، شعرها در مدح و منقبت پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت گرامی‌اش، هیچگاه همچون دوره پس از انقلاب اسلامی تا این حد پرشمار و متنوع نبوده است؛ هم در قالب و هم در مضمون و محتوا. شعرهای فراوانی که شاعران در این ۴۵ سال درباره پیامبر (ص)، امیرالمومنین (ع)، حضرت فاطمه زهرا (س)، امام حسین (ع) و شهدای کربلا، امام رضا (ع) و حضرت حجت (عج) سروده‌اند، گواه این ادعا است.

اما در همین دوران باشکوه برای شعر اهل بیتی و آیینی، شخصیت‌هایی هستند که درباره آنها کمتر شعر نوشته شده است. بعضی امامان همچون امام هادی (ع) از آن جمله‌اند که اگرچه نسبت به پیش از انقلاب شعرهای بسیاری برای ایشان سروده شده، اما در مقام مقایسه می‌توان گفت نسبت این شعرها با شعرهایی که برای بعضی حضرات معصومین سروده شده، بسیار کمتر است.

به مناسبت سالروز شهادت امام هادی (ع) مروری به چند شعر برای امام هادی (ع) داریم که بیشتر آنها در سال‌های اخیر و توسط شاعران جوان سروده شده‌اند.

مرتضی حیدری آل کثیر

باور کنید از عشق هادی سینه‌ها پر بود

مدحش اگر کمتر نوشتیم از تحیر بود

از بس جناس نام او را با علی دیدیم

از بس که بدرش با محمد در تبادر بود

هرچند قدری از زلال کوثرش دوریم،

در ما عطش هرچند درگیر تکاثر بود،

با هر زیارت کربلایی می‌کند ما را

از ما مسافت تا حریمش قدر یک «حُر» بود

صد شکر ما هم سوختیم از داغ آن گنبد

در عشق ما آتش گرفتن یک تبلور بود

بیهوده بود از غیر او اجری اگر بردیم

بی برکتش نانی اگر پختیم، آجر بود

حس می‌کنم در معرض آبادی است این دل

وقتی خراب ماجرای هادی است این دل…

*

سیده فرشته حسینی

بارها مهر اجابت را از این وادی گرفتم

هر چه حاجت خواستم از حضرت هادی گرفتم

من درختی خشک بودم در مسیر باد غم‌ها

با نسیم گنبدش گل غنچه‌ شادی گرفتم

او اجابت می‌کند بی‌آنکه حتی خوانده باشد

نامه‌هایی را که من از اهل آبادی گرفتم

در سکوت سهمگین سامرا تا پا نهادم

از حصار غصه‌هایم برگ آزادی گرفتم

بیت آخر را نوشتم از نگاهش تا همین‌جا

حاجتی را باز هم از حضرت هادی گرفتم

*

میلاد عرفان‌پور

گفت: «سُرِّ مَن رَأیٰ»، ترجمان «سامرا»ست

من ولی دلم گرفت… این حرم چه آشناست

چون نجف شکوهمند، چون مدینه رازدار

داستان آن ولی داستان کربلاست…

ماهِ تا ابد تمام! السلام یا امام!

ذکر ما علی الدّوام، گریه‌های بی‌صداست

آنچه بر زبان ماست، نام مهربان توست

آنچه بر زبان توست، اسم اعظم خداست

از زمان کودکی، در پی‌ات دویده‌ایم

از همه شنیده‌ایم، گرد راه تو شفاست

باغ‌هایی از بهشت، گوشه عبای توست

این عبای مصطفی، این عبای مرتضاست

مجلس شراب را چشم تو به هم زده است

چشم تو هنوز هم، مستی مدام ماست

ما شهید می‌شویم، روسفید می‌شویم

روزگار، بی‌وفا… عاشق تو باوفاست

ای هدایت نجیب! آسمانی غریب!

مضطریم و منتظر، یادگار تو کجاست؟

*

اعظم سعادتمند

بارانِ با خورشید توأم! دوستت دارم

با آسمان، با خاک مَحرم! دوستت دارم

اسم تو هادی، رسمِ تو، رفتارِ تو هادی

شهر خدا! آدم به آدم دوستت دارم

وقتی که می‌خوانم زیارت‌نامه‌هایت را

گاهی شدید و گاه نم‌نم دوستت دارم

با خاطرات سامرایم عالمی دارم

ای خاطرات خوب عالم! دوستت دارم

لبخند تو یعنی که صبح عید در راه است

محبوب من! در شادی و غم دوستت دارم

در وحشت این چاه، در اعماق این ظلمت

ای ریسمان نور! محکم دوستت دارم

در ساحل یک برکه -پیش از آفرینش بود-

آن اولین باری که گفتم «دوستت دارم»

از معجزت در ذره‌ای گمنام، مهر توست

ای آشنای اسم اعظم! دوستت دارم…

*

زهرا بشری موحد

نمی‌خواهد غلامی و ندیمی

برقصان پرده‌ها را با نسیمی

خودت در آسمان‌ها دست داری

خودت در باد و باران‌ها سهیمی

نگاهت رام کرده شیرها را

تو ای با هرچه در عالم صمیمی

بگو با من حدیثی از غمت را

عطایم کن دلی عبدالعظیمی

گرفتم نان و خرمای غزل را

علی هستی و من بچه یتیمی

همیشه در خیالم سیب دارم

که نیمی هادی و مهدی است نیمی

*

حسین منزوی

ای چارمین علیِّ ولی و دهم امام

وی بر فراز عرش ولایت تو را مقام

آه ای به کُنیه بوالحسن و در لقب نقی

خورشید و ماه آینه‌دارِ تو صبح و شام

خصمانِ تو که یکسره خصم ولایت‌اند

انداختند سنگ شقاوت تو را به جام

می‌خواستند تا تو نباشی و بستُرند

از لوح روزگار تو را، نقش هر چه نام

پس زهر سینه‌سوز به کام تو ریختند

پس تیغ کینه‌ساز کشیدند از نیام

غافل که آن قلم که حدیث ولا نوشت

حتی به نقطه‌ای نزدت رنگ انهدام

«هرگز نمیرد آن‌که دلش زنده شد به عشق»

ای زنده‌ی همیشه و ای جان مستدام

ای با همه جوانیِ خود آن چه «خضر» دید

در آینه پدید، تو دیده به خشت خام

ای رهنمای گمشدگان! هادی البشر!

وی این لقب به نام تو ظرفیتش تمام

ای دهُّمین ستاره‌ی این آسمان پاک

این دودمان بیخته خورشید بر ظُلام

ماییم و زخم‌های گرانی که تا ابد

در سینه‌های‌مان نپذیرند التیام

زخم عمیق سینه‌ی سوزان کربلا

این خون‌چکان که تازه نماید، علی‌الدّوام

ماییم و انتظار، اماما! که کی کِشَد

از آستین، نواده‌ی تو، تیغ انتقام…

*

محمدمهدی سیار

خورشید سامرا و کریم جهان تویی

ما را بده پناه که کهف امان تویی

هادی تویی در این شب ظلمت، به داد رس

گم‌گشته‌ایم و مشعله‌ی کاروان تویی

کاخ ستم به لرزه فکندی به حرف حق

حقا که جان عدلی و حق را زبان تویی

مستی ربودی از سر بزم شراب، لیک

مستی‌فزای جان و دل عاشقان تویی

جَدّت امام هشتم و سلطان دین رضاست

جَدِّ امام عصر و ولی زمان تویی

با «جامعه کبیره» سلامم شنیدنی‌ است

مهمان هر امام شوم، میزبان تویی!

*

قاسم صرافان

رود از راز و نیاز تو حکایت می‌کرد

نور را عمق نگاه تو هدایت می‌کرد

ماه اگر ـ ذکر به لب ـ گِرد زمین می‌چرخید

صورت ماهِ تو را داشت زیارت می‌کرد

دهمین بار هوالحق متجلی شده بود

چارمین بار علی بود امامت می‌کرد

درد را نسخه خال تو شفا می‌بخشید

عاشقان را دل نرم تو شفاعت می‌کرد

«و بِکُم عَلَّمَنا الله» تو می‌خواندی و … آه!

آه از آن شهر که بی‌قبله عبادت می‌کرد

جامعه حرف دلت را که به خود باخته بود

«طلب از گمشدگان لب دریا می‌کرد»

متوکل به تماشای شرابت آورد

به دل مست تو از بس که حسادت می‌کرد

و نفهمید که مستی اثری بود که داشت

با طلوع تو به هر ذره سرایت می‌کرد…

کوه هر صبح به صبر تو سلامی می‌داد

ماه هر شب به رخت عرض ارادت می‌کرد

ری پُر از عطر سخن‌های تو می‌شد وقتی،

سید عارف ری، از تو روایت می‌کرد

«از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر»

وقتی از پنجره شعر صدایت می‌کرد…

*

مهدی جهاندار

دهمین چشمه‌ی جوشنده‌ی این آبادی

آیه‌ی نور علی نور، حدیث شادی

چارمین نام علی، صبر و وقار علوی

خلق و خوی رضوی، معرفت سجادی

هرکه گمراه شد از عشق، “فلا هادی له”

هرکه دنبال شما بود، “و انت الهادی”

کی شود مژده‌ی قدقامت فرزند تو را

جبرئیل آرد و آید به مبارک بادی

ای که باران به اشارات شما می‌بارد

تشنه لب چشم به راهند هزاران وادی…

*

محمد بیابانی

شده‌ام بر آن که پری زنم به هوات یا علی‌النقی!

سفری کنم وَ سری زنم به سرات یا علی‌النقی

به هوات تازه کنم نفس، به سرات آیم از این قفس

برسم به مأمن آسمانِ رهات یا علی‌النقی

هله‌ای قلم تو شروع کن، ز درون درآ و طلوع کن

بنویس سردر مشق‌های سیات یا علی‌النقی

بنویس دست مِداحتم نرسد به عرش فضائلت

شود آب‌های جهان اگر که دوات یا علی‌النقی

بنویس اوج کدام دم، برسد به وسعت آن قلم؟

که دمیده «جامعه»‌ای بدان جلوات یا علی‌النقی

تو همان تجلّی ایزدی، که به شکل بنده درآمدی

و سروده‌ای غزل از زبان خدات یا علی‌النقی

و به استناد زیارتت، تو و اهل بیت نبوتت

شده‌اید رب جلی، ولی به صفات یا علی‌النقی

ز عدم وجود درست کن، ز نبود بود درست کن

و به شیر جان بده با مسیح نگات یا علی‌النقی

منم آشنای قدیم تو، ز دیار عبدالعظیم تو

که سلام می‌دهمت به شوقِ لقات یا علی‌النقی

نبُوَد به بودن تو غمم، به خدا که حر جهنمم

که گرفته‌ام به ولات برگ برات یا علی‌النقی

بگذار کعبه‌ی سامرا، قدمی طواف کنم تو را

سر خویش را بزنم به کوی مِنات یا علی‌النقی…

*

محسن عرب خالقی

بگذار کمی عرض ارادت بنویسم

دور از تو و با نیت قربت بنویسم

سجاده‌ی شب پهن شده، حیّ علی شعر

بگذار برایت دو سه رکعت بنویسم

بگذار که ده مرتبه در ظلمت این شهر

یا هادی و یا هادیِ امت بنویسم

شاید که چنان رود، سر راه بیایم

بر صفحه‌ی صحرای جنون خط بنویسم

مقصود من از «یا مَن ارجوهِ» رجب‌ها

غیر از تو، که را وقت عبادت بنویسم؟

با ذره‌ای از مهر تو، ‌ای چشمه‌ی خورشید

از نور تو، تا روز قیامت بنویسم

با این همه آلودگی،‌ ای آیه تطهیر

از سوره‌ی انفاق و کرامت بنویسم

از سنگ زدن بر دل آئینه بگویم

از سوختن پرده‌ی حرمت بنویسم

دست و قلمم نه، دهنم بشکند امروز

چیزی اگر از حد جسارت بنویسم

من آمده‌ام نقطه سر خط بنویسم

از جامعه، از شرح زیارت بنویسم‌

ای مهبط وحی، ‌ای نفست معدن رحمت

بگذار که از چشمه‌ی حکمت بنویسم

وقتی که تویی راه رسیدن به خداوند

این قافیه را نیز هدایت بنویسم

آه‌ ای دهمین ذکر مُجیبُ الدَّعَواتم

مضطرّم و بگذار که حاجت بنویسم

حالا که نوشتند «و کُنتُم شُفَعائی»

بگذار ز اسباب شفاعت بنویسم…



منیع: خبرگزاری مهر

ماجرای علاقه حاج قاسم به یک شعر؛ فیلم منتشرنشده از شعرخوانی سردار


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: سیدمحمدمهدی شفیعی شاعر اهوازی و متولد ۱۳ شهریور ۱۳۷۰ است. از این شاعر پیش از این کتاب «مرز ما عشق است» توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است. اسم اولین کتاب شفیعی برگرفته از غزلی درباره مدافعان حرم است که بارها مورد توجه حاج قاسم قرار گرفته بود. غزلی با ردیف «چه فرقی می‌کند» که از زمان انتشار تا امروز به بهانه‌ها و مناسبت‌های مختلف زمزمه اهل شعر و ادبیات می‌شود.

به بهانه روزهای سالگرد شهادت شهید سلیمانی گفتگویی با این شاعر داشتیم تا درباره بهانه سرایش این شعر و توجه خاص حاج قاسم به شعر شفیعی گفتگو کنیم.

در ادامه متن شروح این گفتگو را می‌خوانید؛

* آقای شفیعی، شما یک بخت بزرگ در زندگی ادبی دارید و آن هم توجه خاص شهید سلیمانی به غزلی از شماست. از اینجا شروع کنیم که چه شد این غزل را نوشتید؟

نوشتن این غزل به جلسه‌ای به اوایل ماجرای شهدای مدافع حرم برمی‌گردد. خوزستان به این دلیل که مردم آن عرب‌زبان هستند، زودتر از استان‌های دیگر با ماجرای سوریه اشنا شده بودند. به همین خاطر جزو استان‌های پیشتاز در ماجرای دفاع از حرم بود و بچه‌های اهواز از کسانی بودند که خیلی زود به قافله دفاع از حرم پیوسته بودند. در آن دوره‌ای که مظلومیت شهدای مدافع حرم بیشتر از امروز بود، جمعی از هم‌رزمان این شهدا برنامه‌ی کوچک و محدودی برای یکی از شهدای مدافع حرم اهوازی گرفته بودند. در آن جلسه هم تنها خانواده شهدا دعوت بودند. این عزیزان من را برای شعرخوانی دعوت کردند و من دلم می‌خواست کار تازه‌ای را در آن جمع بخوانم. توسلی به خود شهدا کردم و خدا لطف کرد و این شعر به این مناسبت سروده شد. سال ۹۴ بود که این شعر سروده شد.

* پس نزدیک ده سال از زمان سرودن این شعر گذشته است.

بله. سال ۱۳۹۵ بود که من این شعر را در دیدار شاعران با رهبری خواندم. نیمه دوم سال ۹۴ این شعر سروده شد و خرداد ۹۵ هم خدمت آقا خواندم.

* شعرخوانی در دیدار چگونه بود؟ واکنش رهبر انقلاب چه‌طور بود؟

خدا لطف کرد و شعرخوانی خوبی شد. رهبری هم محبت داشتند. همانطور که در فیلم شعرخوانی مشخص است، هم آقا و هم اساتید و دوستان حاضر در جلسه شعر را تحسین می‌کردند. بعد از این دیدار هم از جهت رسانه‌ای یک توجه ویژه‌ای به شعر شد و خیلی گل کرد.

* این شعر از اشعاری بود که درباره حضور ایران در سوریه، یک گفتمان را شکل دادند. یا به عبارتی گفتمان حضور ایران در سوریه را به فضای فرهنگی و رسانه‌ای کشور به زبان شعر درآورد و به جامعه منتقل کرد. شعر دیگری هست که به اندازه این شعر درباره مدافعان حرم شنیده شده باشد؟

البته قبل از آن هم کارهای موفقی نوشته شده بود و خوانده شده بود، منتهی شاید هیچ‌کدام‌شان این توفیق رسانه‌ای و اجتماعی را نداشتند که به اندازه این شعر دست به دست بشوند و به شکل‌های مختلف بازنشر شوند. ضمن اینکه این شعر زبان و گفتمانی داشت که به بهانه‌های مختلف مثل شهدای آتش‌نشان هم دست به دست می‌شد. چون به مسأله شهادت یک نگاه جهان‌وطنی داشت، در هر مناسبتی که این نگاه تکرار می‌شد، این شعر دوباره خودی نشان می‌داد. یادم است که این شعر آن موقع روی سنگ قبر بعضی شهدای مدافع حرم هم حک شد. دو یا سه شهید مدافع حرم هستند که این شعر روی سنگ قبرشان نوشته شده است و یکی از آنها را از نزدیک دیده‌ام.

* شاید قبور بیشتری هم باشد که این شعر روی آنها حک شده باشد. از قبور این شهدا عکس ندارید؟

نه متاسفانه. ولی یکی از آنها از دوستان شهید صدرزاده است و کنار شهید صدرزاده هم دفن شده است. دو بیت از این شعر روی سنگ قبر این شهید عزیز نوشته شده است.

* درباره ماجرای حاج قاسم و توجه و علاقه‌ای که به این شعر داشت صحبت کنیم. چه زمانی فهمیدید حاج قاسم به این شعر علاقه دارد؟

سال ۹۶ بود که یکی از دوستان کرمانی به من خبر داد که حاج قاسم در یک یادواره شهدا این شعر را خوانده و با آن گریه کرده است. به من گفت که فیلم شعرخوانی حاج قاسم وجود دارد ولی تصمیم دارند آن را فعلاً منتشر نکنند. یادم است که به من قول دادند که در یک فرصت فیلم را به من نشان بدهند، اما هیچوقت این فرصت فراهم نشد. بعد از شهادت حاج قاسم بود که دیدم در یک پست تگ شده‌ام. آنجا اولین‌بار بود که خودم شعرخوانی حاج قاسم را می‌دیدم. البته کلیپ ترکیبی بود از شعرخوانی خودم در دیدار با رهبری و شعرخوانی حاج قاسم.

وقتی این کلیپ منتشر شد، دوباره یک توجه رسانه‌ای نسبت به شعر رقم خورد و خیلی گل کرد. بعدها فیلم خام و کامل این شعرخوانی هم به دستم رسید که در آن فیلم خام حاج قاسم یکی دو جمله درباره شعر دارد که تا امروز جایی منتشر نشده است.

* درباره شعر چه می‌گوید؟

حاج قاسم در آن شعرخوانی درباره شعر می‌گوید «این شعر یک رساله جامع سیاسی است». هرجایی که این شعر از زبان حاج قاسم پخش شده، همراه با موزیک و یا شعرخوانی خود من است و این جمله از حاج قاسم تا حالا جایی بیان نشده است.

* چه احساسی داشتید وقتی فهمیدید حاج قاسم این شعر را دوست داشته است؟

تجربه خیلی خوبی بود. خیلی خوب بود ببینی شعری که با همه باورت در یک موضوعی نوشته‌ای، حالا ورد زبان کسی شده است که بیش از همه استحقاق آن را داشته. واقعاً حق حاج قاسم بود که این ابیات را به زبان بیاورد؛ چون این نگاه و فهم از شهادت و جهان‌وطن بودن، از همه بیشتر در گفتار و رفتار حاج قاسم بود و اصلاً این موضوع را زندگی کرده بود. وقتی چنین فردی این شعر را می‌خواند، انگار این شعر از اول مال تو نبوده است. مال او بوده است و حالا صاحب اصلی‌اش دارد این شعر را می‌خواند. خلاصه اینکه حاج قاسم شعر را خواند و خیلی به آن توجه شد. بعداً یک اتفاق جالب هم افتاد و شهید امیرعبداللهیان هم این شعر را در یک جلسه قرائت کرد و خاطره‌ای از حاج قاسم درباره آن تعریف کرد.

* ماجرای شعرخوانی شهید امیراعبداللهیان و این خاطره چیست؟

بعد از شهادت حاج قاسم در یکی از فرهنگسراهای تهران جلسه‌ای با موضوع شعر مقاومت برگزار می‌شد که سخنران آن شهید امیرعبداللهیان بود. آقای امیرعبداللهیان «بسم‌الله الرحمن الرحیم» گفت و گفت که من می‌خواهم صحبتم را با شعری شروع کنم که حاج قاسم این شعر را خیلی دوست داشت و چند جا بودم که حاج قاسم این شعر را می‌خواند و با آن ارتباط برقار می‌کرد. بعد از این حرف‌ها هم غزل من را خواند. همان جا سیدمحمدجواد شرافت که اجرای برنامه را به عهده داشت، به ایشان گفت شاعر این شعر الآن در جلسه است! شهید امیرعبداللهیان هم خوشحال شد و گفت که بعد از جلسه همدیگر را ببینیم. بعد از جلسه همدیگر را دیدیم و امیرعبداللهیان به من گفت یکبار در سوریه با حاج قاسم جلسه داشتیم. این جلسه خیلی سخت گذشت و جلسه تلخی بود.

وقتی در ماشین نشستیم، حاج قاسم با یک حسرتی مدام تکرار می‌کرد «هر که را صبح شهادت نیست، شام مرگ هست…». انگار که حسرت شهادتش را این‌طور بیان می‌کرد و می‌گفت ترسی از شهادت نداریم و به آن مشتاقیم. شهید امیرعبداللهیان ادامه داد من چند جا خودم شاهد بودم که حاج قاسم این شعر را زمزمه می‌کرد و می‌خواند. جالب اینکه من علاقه حاج قاسم به این شعر را از زبان دیگران هم شنیده‌ام. یکی از سرداران سپاه در یک جلسه شعرخوانی دیگر، همین حرف را به من گفت. می‌گفت من چندجا حضور داشتم که حاج قاسم این شعر را در آنجا خواند.

* این غزل شما ورد حاج قاسم شده بود؟

بله.

* توجه یک شخصیت نظامی در آن مقام و منسب، و با آن مشغله‌ها، به یک شعر خیلی جالب است. آن هم چنین ارتباط عمیق و عاطفی که حاج قاسم با این شعر برقرار کرده! نکته دیگری درباره این شعر یا حاج قاسم دارید؟

بله. اتفاقاً همین را دوست دارم بگویم. برای خود من شخصیت حاج قاسم خیلی جالب است. یعنی این تک‌بعدی نبودن حاج قاسم و حاج قاسم‌ها واقعاً دارای ارزش و محل توجه است. آدم‌هایی که به حسب ظاهر غالباً آدم‌های خشکی هستند و با ادبیات و هنر و لطافت سر و کار چندانی ندارند، کسانی که عمرشان با اسلحه و سلاح و جنگ گذشته است؛ اینها طوری در مکتب انقلاب اسلامی تربیت شده‌اند که تا این حد به شعر و هنر نزدیک هستند. آدم‌هایی مثل شهید چمران در نسل قبل و حاج قاسم را در نسل حاضر داریم که در اوج جنگاوری و دلاوری و شجاعت، حواس‌شان به شعر و هنر هم هست. همان حاج قاسمی که روی خاکریز، با دست‌های توی جیب و بدون اسحه راه می‌ورد و باکی از مرگ ندارد، به شعر و ادبیات هم علاقه دارد و این علاقه در اوج است.

این حال خوش عاطفی و معنوی، به خاطر لطافت روح این آدم‌ها است. چیزی که در مورد حاج قاسم برای خود من خیلی جالب و دوست داشتنی است، این است که جنگ این آدم‌ها را زمخت نکرده و نه تنها ظرافت‌ها و لطافت‌های انسانی را از آنها نگرفته، بلکه می‌بینی روز به روز شخصیت‌شان لطیف‌تر و حساس‌تر شده است. علی‌رغم اینکه در خشن‌ترین معرکه‌ها حضور داشتند، این‌طوری با یک شعر ارتباط برقرار می‌کنند و آن را زمزمه وجودشان می‌کنند. من بعید می‌دانم جز در مکتب مقاومت بتوان شبیه این آدم‌ها را پیدا کرد و حاج قاسم به معنای واقعی گل سرسبد آنها بود.



منیع: خبرگزاری مهر

جشنواره شعر و مدیحه‌سرایی حضرت علی‌اکبر تمدید شد


به گزارش خبرگزاری مهر، محمدرضا دهقانی‌اشکذری رئیس دبیرخانه جشنواره بین‌المللی شعر و مدیحه‌سرایی حضرت علی‌اکبر (ع) گفت: جشنواره شعر حضرت علی‌اکبر (ع) از سری برنامه‌های چهارمین جشنواره امامت و مهدویت دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد است که امسال سومین دوره آن توسط معاون فرهنگی و دانشجویی این دانشگاه برگزار می‌شود.

وی افزود: در دو سال گذشته این جشنواره را در سطح بین‌المللی برگزار کردیم و درحال حاضر پیگیر سومین دوره آن هستیم. تاکنون بیش از ۲۰۰ اثر از دانش‌آموزان، دانشجویان و پژوهشگران سراسر ایران دریافت شده است و آثاری از کشورهایی نظیر هند، پاکستان، ترکیه، سوریه و افغانستان به دبیرخانه این کنگره ارسال شده است.

رئیس دبیرخانه جشنواره بین‌المللی شعر و مدیحه‌سرایی حضرت علی‌اکبر (ع) در ادامه گفت: محورهای جشنواره فقط به شعر محدود نمی‌شود و شامل داستانک‌ها و رمان نیز بوده است. ترجمه آثار منتخب به زبان‌های انگلیسی، اردو، ترکی و عربی از دیگر برنامه‌های این جشنواره خواهد بود.

دهقانی‌اشکذری مهلت ارسال آثار به سومین جشنواره بین‌المللی شعر و مدیحه‌سرایی حضرت علی‌اکبر (ع) استان یزد را تا ۱۰ بهمن ماه عنوان کرد و ادامه داد: پس از دریافت آثار، فرآیند داوری آثار ارسالی به این جشنواره آغاز خواهد شد و اختتامیه جشنواره نیز در تاریخ ۲۴ بهمن‌ ۱۴۰۳ با حضور مهمانان داخلی و خارجی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد برگزار خواهد شد.

چهارمین جشنواره علمی، فرهنگی و هنری امامت و مهدویت به میزبانی ۶۲ واحد استانی دانشگاه آزاد اسلامی در سراسر کشور از ۱۳ رجب تا نیمه شعبان برگزار می‌شود و علاقه‌مندان برای ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر به سایت جشنواره به نشانی emamat.iau.ir/fa مراجعه کنند.



منیع: خبرگزاری مهر

کعبه را طاقت فراقت نیست؛ سینه‌چاک است کعبه در طلبت 


به گزارش خبرنگار مهر، علی مقدم متخلص به عاصی خراسانی، شعر تازه‌ای با موضوع ماه رجب و تولد امیرالمومنین (ع) سروده است.

این‌غزل به این‌ترتیب است؛

*

رونقِ مِی، شکسته از رُطبت

رمضان رشک برده بر رجبت

ولی‌الله هستی و قطعا

می‌رسد تا خودِ خدا نسبت

کعبه را طاقت فراقت نیست

سینه‌چاک است کعبه در طلبت

زاهدان محوِ در عبادت تو

عارفان مستِ نام‌ِ باطربت

دوستان عاشق تبسّم تو

دشمنان کشته‌های یک غضبت

ضربت تیغ تو شگفت‌آور

که ملک نیز مانده در عجبت

غرق آرامش است در محشر

هر دلی گشت غرق تاب و تبت

خُشک گردد زبان شاعرها

تَر شود تا کمی به خطبه لبت…



منیع: خبرگزاری مهر

فراخوان هفتمین کنگره شعر، مناجات و نیایش «مواهب» منتشر شد


به گزارش خبرنگار مهر، فراخوان هفتمین کنگره ملی شعر، مناجات و نیایشِ «مواهب» با نگاه ویژه به مضامین و معارف «دعای سحر» به تازگی منتشر شده است.

شاعران برای حضور در این کنگره می‌توانند آثارشان را بدون محدودیت قالبی، برای دبیرخانه این کنگره ارسال کنند. هر شاعر می‌تواند حداکثر سه اثر برای کنگره مواهب ارسال کند.

طبق فراخوان این رویداد، جایزه آثار برگزیده در هر بخش، ۱۰ میلیون تومان می‌باشد که به همراه تندیس و لوح تقدیر به شاعران برتر اهدا می‌شود.

همچنین جایزه آثار شایسته تقدیر، مبلغ ۵ میلیون تومان به همراه لوح تقدیر خواهد بود.

تعداد افراد برگزیده و شایسته تقدیر به تشخیص هیئت داوران خواهد بود.

شاعران می‌توانند تا تاریخ ۱ بهمن ۱۴۰۳ آثارشان را از طریق نشانی اینترنتی https://survey.porsline.ir/s/dI9X4NJ2 برای دبیرخانه کنگره مواهب ارسال کرده و برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت بسته‌های محتوایی، به کانال ادبیات قم در ایتا به نشانی @adabqom مراجعه کرده و یا با دبیرخانه این کنگره تماس بگیرند.



منیع: خبرگزاری مهر

ادعیه، گنجینه‌ای از معانی و مضامین لطیف به شاعران ارائه می‌دهد


سیدعلی نقیب دبیر اجرایی کنگره ملی شعر، مناجات و نیایش «مواهب» در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: این کنگره از سال ۱۳۹۵ به همت مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری قم شکل گرفت و هدفش هم توجه دادن شاعران به مناجات و نیایش بود. مناجات و نیایش از دیرزباز جایگاه مهمی در ادبیات فارسی داشته و سرودن اشعار توحیدی و نیایشی همیشه جزئی از سروده‌های شاعران بوده است.

نقیب ادامه داد: متأسفانه در سال‌های اخیر شعر آئینی ما کمتر به این موضوع پرداخته است. هدف این کنگره این است که شاعران متوجه گنجینه‌هایی شوند که در ادعیه داریم و با مطالعه و توجه به آن، شعرهای بیشتر و بهتری تولید کنند. همان‌طور که همه می‌دانند این ادعیه از نظر معانی و مضامین در اوج قرار دارند و در مسائل ادبی و بلاغی دارای ظرافت و لطافت زیادی هستند. به همین خاطر معادن بسیار خوبی برای استخراج هستند و اگر شاعری در آنها تأمل کند، دست خالی برنخواهد گشت.

این شاعر با اشاره به تأکیدات فراوان رهبری به حوزه دعا و مناجات، اضافه کرد: مقام معظم رهبری بارها در دیدارهای مختلف به شاعران توصیه کرده‌اند که از گنجینه ادعیه استفاده کنند و شعر نوشتن با موضوعات توحیدی را فراموش نکنند. این کنگره با هدف آشناسازی شاعران با موضوع ادعیه و مناجات راه‌اندازی شده و در این سال‌ها موفقیت‌های زیادی هم داشته است.

وی درباره دوره‌های قبلی این کنگره گفت: کنگره اول با موضوع ویژه دعای ابوحمزه، کنگره دوم مناجات شعبانیه، کنگره سوم دعای عرفه، کنگره چهارم دعای افتتاح، کنگره پنجم دعای مکارم‌الاخلاق و کنگره ششم با موضوع ویژه دعای صباح برگزار شده است. دبیرخانه علمی کنگره مواهب برای هفتمین دوره برگزاری آن دعای سحر را به عنوان موضوع ویژه انتخاب کرده است. بسته‌های محتوایی با این موضوع در دبیرخانه علمی تولید و تهیه شده که در اختیار دوستان شاعر قرار گرفته است و به شاعران کمک می‌کند که با قرائت آن درک و دریافت بهتری از این دعای نورانی داشته باشند. دبیرخانه علمی ما در طول سال کاملاً فعال است و در حال آماده‌سازی بسته‌های محتوایی است، برای اینکه شاعران بتوانند به بهترین شکل از این ادعیه در شعرشان استفاده کنند.

دبیر اجرایی کنگره ملی مواهب ادامه داد: باید به این نکته هم اشاره کنم فقط شعرهایی که با موضوع دعای سحر هستند، داوری نمی‌شوند. منظور ما هم این نیست که شاعران به صورت مستقیم به دعای سحر اشاره کنند. همین که آنها نگاهی به مضامین دعای سحر داشته باشند و شعر بنویسند، شعرهای مناجاتی و نیایشی آنها داوری می‌شوند. یعنی ضرورتی ندارد که در اشعارشان حتماً به دعای سحر اشاره مستقیم داشته باشند.

نقیب در پایان گفت: شعر بهترین زبان برای روایت زیبایی‌های ادعیه است. اگر شاعران بتوانند دعا را به خوبی تصویر کنند، مردم ما از روح جاری در ادعیه استفاه بیشتری می‌کنند. همچنین باید بگویم به واسطه این فراخوان آثار فاخر ادبی در حوزه شعر مناجاتی و نیایشی تولید شده و خواهد شد، همانطور که تا امروز سه جلد از کتاب‌های مناجات و نیایش در کنگره ملی مواهب به چاپ رسیده و انشاالله امسال جلد چهارم این مجموعه منتشر خواهد شد.

شاعران می‌توانند تا تاریخ ۱ بهمن ۱۴۰۳ آثارشان را از طریق نشانی اینترنتی https://survey.porsline.ir/s/dI9X4NJ2 برای دبیرخانه کنگره مواهب ارسال کرده و برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت بسته‌های محتوایی، به کانال ادبیات قم در ایتا به نشانی @adabqom مراجعه کرده و یا با دبیرخانه این کنگره تماس بگیرند.



منیع: خبرگزاری مهر

ای آن‌ که در این دوران مطلوب طلب‌هایی؛ منظور من از «یا مَن اَرجُوهِ» رجب‌هایی

به گزارش خبرنگار مهر، مجتبی خرسندی شاعر جوان، به بهانه ماه رجب غزل تازه‌ای سروده و در آن حضرت ولی عصر (عج) را مخاطب خود قرار داده است.

در ادامه این غزل را می‌خوانیم؛

*

ای آن‌ که در این دوران، مطلوب طلب‌هایی

منظور من از «یا مَن اَرجُوهِ» رجب‌هایی

با خلوتیان عشق، هم‌صحبت هر روزی

با اهل سحر تا صبح، هم‌ناله‌ی شب‌هایی

چرخ همه‌ی عالم با اذن تو می‌گردد

تو علت معلولی، اسباب سبب‌هایی

در حسرت شادی‌ها، مانده دل ما یک ‌عمر

ما غم‌زده‌ی هجریم، تو فصل طرب‌هایی

عمری‌ است که در دل‌ها، جای تو شده خالی

هرچند که در ظاهر، ذکر همه لب‌هایی

در پیچ‌ و خم سختی، سامان‌ده وضع ما

در شور تب دنیا، آرامش تب‌هایی

هم در عجب از قبل و هم در عجب از بعدیم

تو نقطه‌ی آغاز و پایان عجب‌هایی

منبع: خبرگزاری مهر