شعر فارسی از شاهنامه تا امروز با حمایت حاکمان رشد کرده است


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: محمدسعید میرزایی دبیر علمی جشنواره شعر جوان سوره در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه هدف جشنواره جوان سوره تثبیت و سامان‌بخشی به جریان شعر جوان انقلاب است، گفت: ما اگرچه در این جشنواره موضوع مناسبتی نداریم، نگاه‌مان به طور کلی به مقوله شعر انقلاب است. یعنی شعری که در بستر گفتمان انقلاب اسلامی توسط نسل جوان سروده شده است. ممکن است یک مجموعه‌شعر عاشقانه باشد ولی فضایی که از عشق و شعر عاشقانه و لطیف ترسیم می‌کند، در گفتمان انقلاب قرار بگیرد.

میرزایی با بیان اینکه ارزش‌های جامعه برای ما مهم هستند، درباره نحوه ارزیابی آثار ارسالی به جشنواره شعر جوان سوره توضیح داد: تنها این نیست که این ارزش‌ها برای ما از نظر موضوعی و محتوایی مهم هستند، بلکه این ارزش‌ها باعث ارتقای شعر و محورهای عاطفی شعر می‌شوند. این موضوعات خودشان باعث لطیف شدن شعر می‌شوند و به شعر شاعران عمق و جهت می‌دهند. شعری است که در بستر گفتمانی جامعه امروز ما، به خصوص گفتمان ایمانی، ارزشی و آرمان‌گرایانه ایران سروده می‌شود، خود دارای ارزش‌هایی است که توجه به آن باعث می‌شود شعر امروز ما به تعالی بیشتری برسد.

شعر عاشقانه عصر انقلاب، انسانی‌تر و نجیبانه‌تر است

میرزایی با اشاره به ویژگی‌های شعر عاشقانه امروز و تفاوت آن با شعرهای دهه‌های چهل و پنجاه گفت: طبیعتاً شعر عاشقانه‌ای که ما در ابتدای دهه حاضر شاهدش هستیم با شعر عاشقانه‌ای که در دهه ۴۰ یا ۵۰ سروده می‌شد، متفاوت است. یعنی نگاه این شعر انسانی‌تر است. و ما یک نگاه نجیبانه به عشق داریم. در این شعر ارزش‌های دینی ما به شعر عاشقانه ما تزریق شده است و جلوه دیگری به شعر عاشقانه در روزگار ما داده است. پنجره‌هایی که امروز در شعر عاشقانه گشوده شده، خیلی وسیع‌تر از قبل و خیلی آسمانی‌تر است. به خاطر همین ویژگی است که ما در شعر چهار دهه اخیر رگه‌های مفهومی پیچیده‌تری را شاهد هستیم.

دبیر کنگره ملی شعر جوان سوره ادامه داد: شما می‌بینید مثلاً در حوزه شعر آئینی و در زیرشاخه آن در حوزه شعر فاطمی، چقدر مضامین لطیف و پیچیده داریم که این مضامین را در تاریخ شعر مذهبی نداشته‌ایم. گفتمان شعر شیعی ما در گذشته به هیچ‌وجه تا این مقدار برجسته و شاخص نبوده است. در گذشته ما فقط مرثیه داشتیم، در حالی که شعر آئینی امروز شاخه‌های زیادی دارد و در هر شاخه‌ای نیز حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.

صاحب کتاب «عقیق سرخ» کشف استعدادهای خوب و تازه در شعر جوان کشور را یکی از اهداف اصلی این جشنواره عنوان کرد و گفت: یکی از ویژگی‌های این جشنواره، نوع برخورد آن با آثار است. یعنی از یک سمت موضوعات شعری جشنواره آزاد است ولی از طرفی در نوع بررسی ما یک‌سری دقت‌های ویژه‌ای وجود دارد که کمتر در دیگر جشنواره‌ها شاهد هستیم. در انتخاب داوران هم این ظرافت‌ها در نظر گرفته شده و بنا داریم شاعرانی را به عنوان داور انتخاب کنیم که بتوانند ارزش‌های درونی متن و تجربه‌های شاعر را کشف کنند و برای آن ارزش قائل شوند. شعر ندای فطرت است و ما از این دریچه هم به شعرها توجه خواهیم کرد.

دلیل افزایش بازه سنی شعر جوانان در شعر جوان سوره

میرزایی جشنواره ملی شعر جوان سوره را از نظر نوع پرداخت به آثار ارسالی جزو جشنواره‌های موفق دانست و ادامه داد: ما در این جشنواره نه تنها کتاب‌های منتشرشده را بررسی می‌کنیم، بلکه کتاب‌های منتشرنشده و همچنین تک‌اثرها را نیز داوری خواهیم کرد تا شعرها و شاعران گسترده‌تر و بیشتری را در نظر بگیریم. ما در بخش تک‌اثر از هر شاعر ۵ شعر دریافت می‌کنیم و نمره‌ای که آن شاعر دریافت می‌کند، معدلی از آن ۵ اثر است. این هم خودش در ساختار جشنواره‌هایی که در سطح کشور برگزار می‌شود، ویژه است. ضمن اینکه امسال اولین سالی است که جشنواره شعر جوان سوره به همت و ابتکار مرکز آفرینش‌های حوزه هنری، از بخش داستان جدا شده و به صورت مستقل برگزار می‌شود. این باعث می‌شود حق شعر در این جشنواره بیشتر و بهتر ادا شود.

وی افزود: یکی دیگر از ویژگی‌های جشنواره امسال، بازه سنی است که برای شاعران جوان در نظر گرفته‌ایم و شاعران می‌توانند تا بازه ۴۰ سال، آثارشان را برای ما ارسال کنند. معمولاً در جشنواره‌ها تا ۳۰ یا ۳۵ سال را پوشش می‌دادند و کمتر کنگره و جشنواره‌ای بود که سن ۴۰ سال را برای شاعران جوان در نظر بگیرد. اما از آن جهت که شعر یک فرایند ذهنی دارد و سن خلاقیت ذهن و مغز انسان با دیگر رشته‌ها مثل رشته‌های ورزشی متفاوت است، تصمیم گرفتیم آثار شاعران را تا سن ۴۰ سالگی پذیرا باشیم.

میرزایی ضمن توصیه به شاعران جوان برای عجله نکردن در انتشار مجموعه‌شعر، گفت: من به دوستان جوان‌تر و نسل امروز توصیه می‌کنم این فرصت را غنیمت بشمارند و پیش از آنکه کتاب‌شان منتشر شود، آن را در جشنواره‌ای مثل جشنواره شعر جوان سوره محک بزنند. امروز می‌بینیم شاعران جوان با نوعی شتاب‌زدگی کتاب چاپ می‌کنند. یعنی وقتی ۳۰ تا شعر می‌گویند، سریع آن را برای چاپ آماده می‌کنند و کتاب چاپ می‌کنند. قبل از آنکه به یک ثبات نسبی و تجربه‌های ویژه‌ای رسیده باشند، کتاب چاپ می‌کنند و بعد از مدتی هم فراموش می‌شوند. من فکر می‌کنم شاعران جوان باید در شرایطی کتاب چاپ بکنند که آن کتاب حداقل یکی دو دهه از آنها نمایندگی بکند و به سرعت فراموش نشود. چه بهتر که به جای این کار مجموعه شعرشان را در جشنواره‌ای مثل جشنواره شعر جوان سوره در معرض داوری و محک قرار بدهند. چون این جشنواره تجربه‌های شاعران امروز را توسط چند تن از منتقدان جدی و مطرح کشور بررسی می‌کند که هم شاعر هستند و هم در دانشگاه حضور دارند. ضمن اینکه جشنواره شعر جوان سوره امکان چاپ آثار برگزیده را به صورت کتاب فراهم می‌کند و در این مسیر هم یاریگر آنها خواهد بود.

رقابت شاعرانه برای ارتقا شعر جوانان مفید است

میرزایی در پاسخ به این سوال که «اگر شاعری قبلاً کتاب چاپ کرده باشد، می‌تواند گزیده‌ای از شعرهای چاپ‌شده‌اش را همراه با شعرهای جدید به جشنواره ارسال کند؟» توضیح داد: اگر شاعر در حد دو سه تا شعر از تجربه‌های گذشته و چاپ‌شده‌اش را به همراه شعرهای جدیدش و در یک تدوین تازه برای ما بفرستد، مشکلی برای داوری نیست. ولی اگر غالب شعرهایی که به جشنواره می‌فرستند از شعرهایی باشد که قبلاً چاپ شده و استقلال مجموعه‌شعر جدید را از بین می‌برد، ما امکان بررسی آن مجموعه را نداریم.

میرزایی درباره ضرورت و اهمیت برگزاری جشنواره‌هایی از جنس جشنواره شعر جوان سوره و کمک آنها به رشد و پیشرفت شعر جوانان، گفت: من فکر می‌کنم رقابت شاعرانه برای ارتقا شعر شاعران جوان خیلی مفید باشد. در طول تاریخ هم این تجربه را داشته‌ایم که ائمه (ع) صله‌ها و جوایزی را به شاعران یاریگر دین اهدا می‌کردند و آنها را به ادامه این مسیر تشویق می‌کردند. تشویق و تقدیم صله به شعرهای خوب و آسمانی از سیره امامان ما و پیامبر ماست. پیامبر در مورد شاعر صدر اسلام «حسان بن ثابت» می‌فرماید «تا زمانی که درباره ما شعر می‌سرایی، مورد تأیید روح القدس هستی». جدا از این، ما رقابت‌های شاعرانه را در طول تاریخ ادبیات فارسی هم داشته‌ایم که تا همین اواخر و تا عصر صفوی ادامه داشته است.

شعر فارسی با حمایت رشد کرده است

وی با اشاره به حمایت‌های حاکمان فارس‌زبان هندوستان در قرن‌های گذشته، افزود: می‌بینیم شاعرانی مثل کلیم کاشانی در جشنواره‌هایی که در آن روزگار برگزار می‌شد، جوایز شایسته‌ای دریافت کرده که در تذکره‌های سبک هندی ثبت شده است. انگیزش و سفارش و حمایت، سبب زایش شعر می‌شود و سبب جریان‌های خلاقانه می‌شود. ما در طول جریان سرودن شاهنامه فردوسی تا روزگار صفوی، شاهد برگزاری نوعی از همین جشنواره‌ها هستیم. مثلاً محتشم کاشانی ترکیب‌بند عاشورایی خودش را با حمایت شاه طهماسب می‌سراید. با بررسی تاریخ ادبیات فارسی می‌بینیم که شعر فارسی همواره در بستر نوعی حمایت شکل گرفته و پیش رفته است. جدا از وجود شاعر و تعهد خود شاعر و دریافت آسمانی او، من فکر می‌کنم باید قدر این موج شعری را که در کشور و در این دهه به راه افتاده، دانست. جشنواره‌های تأثیرگذار هرچقدر بیشتر باشد به شعر خدمت بیشتری می‌کند. با بررسی تاریخ ادبیات فارسی، از زمان سرودن شاهنامه تا عصر صفوی و امروز، می‌بینیم که شعر فارسی همواره در بستر نوعی حمایت شکل گرفته و پیش رفته است.



منیع: خبرگزاری مهر

مهلت «جایزه جهانی شهر شعر» تمدید شد


به گزارش خبرنگار مهر، طبق اعلام دبیرخانه «جایزه جهانی شهر شعر»، مهلت ارسال اثر به این جایزه تا ۱۵ بهمن ۱۴۰۳ تمدید شده است.

این جایزه در چهار بخش پذیرای آثار شاعران خواهد بود. بخش اول مختص شعر فارسی و «جایزه همای زرین» است که در قالب‌های غزل، مثنوی و چهارپاره، ترانه و تصنیف، نیمایی و سپید، شعر کوتاه، شعر طنز، شعر کودک و نوجوان، منظومه و شعر بلند داوری می‌شود. بخش دوم شعرها «با گویش‌های محلی»‌ است. بخش سوم «تجلیل از شاعران منتخب جهان» است. «فلسطین، صلح و عدالت جهانی» از موضوعات بخش ویژه این جشنواره هستند و بخش جنبی این جایزه با موضوع «ایده‌های ادبی برای فضاهای شهری»‌ برگزار می‌شود.

شاعران و علاقه‌مندان می‌توانند برای کسب اطلاعات بیشتر با دبیرخانه این جایزه تماس گرفته و یا آثار خود را تا ۱۵ بهمن ۱۴۰۳ از طریق نرم‌افزار روبیکا به نشانی الکترونیکی @shahresher_ir ارسال کنند.



منیع: خبرگزاری مهر

با «جامعه کبیره» سلامم شنیدنی‌ است؛ مهمان هر امام شوم، میزبان تویی!


به گزارش خبرنگار مهر، ادبیات و شعر فارسی همواره و همیشه ادبیاتی الهی، توحیدی و سرشار از معارف اسلام و اهل بیت (ع)‌ بوده است؛ چنان که مرتضی امیری اسفندقه، شاعر و محقق، از «ادبیاتِ پارسایِ پارسی»‌ برای شعر فارسی استفاده می‌کند. با این‌همه، شعرها در مدح و منقبت پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت گرامی‌اش، هیچگاه همچون دوره پس از انقلاب اسلامی تا این حد پرشمار و متنوع نبوده است؛ هم در قالب و هم در مضمون و محتوا. شعرهای فراوانی که شاعران در این ۴۵ سال درباره پیامبر (ص)، امیرالمومنین (ع)، حضرت فاطمه زهرا (س)، امام حسین (ع) و شهدای کربلا، امام رضا (ع) و حضرت حجت (عج) سروده‌اند، گواه این ادعا است.

اما در همین دوران باشکوه برای شعر اهل بیتی و آیینی، شخصیت‌هایی هستند که درباره آنها کمتر شعر نوشته شده است. بعضی امامان همچون امام هادی (ع) از آن جمله‌اند که اگرچه نسبت به پیش از انقلاب شعرهای بسیاری برای ایشان سروده شده، اما در مقام مقایسه می‌توان گفت نسبت این شعرها با شعرهایی که برای بعضی حضرات معصومین سروده شده، بسیار کمتر است.

به مناسبت سالروز شهادت امام هادی (ع) مروری به چند شعر برای امام هادی (ع) داریم که بیشتر آنها در سال‌های اخیر و توسط شاعران جوان سروده شده‌اند.

مرتضی حیدری آل کثیر

باور کنید از عشق هادی سینه‌ها پر بود

مدحش اگر کمتر نوشتیم از تحیر بود

از بس جناس نام او را با علی دیدیم

از بس که بدرش با محمد در تبادر بود

هرچند قدری از زلال کوثرش دوریم،

در ما عطش هرچند درگیر تکاثر بود،

با هر زیارت کربلایی می‌کند ما را

از ما مسافت تا حریمش قدر یک «حُر» بود

صد شکر ما هم سوختیم از داغ آن گنبد

در عشق ما آتش گرفتن یک تبلور بود

بیهوده بود از غیر او اجری اگر بردیم

بی برکتش نانی اگر پختیم، آجر بود

حس می‌کنم در معرض آبادی است این دل

وقتی خراب ماجرای هادی است این دل…

*

سیده فرشته حسینی

بارها مهر اجابت را از این وادی گرفتم

هر چه حاجت خواستم از حضرت هادی گرفتم

من درختی خشک بودم در مسیر باد غم‌ها

با نسیم گنبدش گل غنچه‌ شادی گرفتم

او اجابت می‌کند بی‌آنکه حتی خوانده باشد

نامه‌هایی را که من از اهل آبادی گرفتم

در سکوت سهمگین سامرا تا پا نهادم

از حصار غصه‌هایم برگ آزادی گرفتم

بیت آخر را نوشتم از نگاهش تا همین‌جا

حاجتی را باز هم از حضرت هادی گرفتم

*

میلاد عرفان‌پور

گفت: «سُرِّ مَن رَأیٰ»، ترجمان «سامرا»ست

من ولی دلم گرفت… این حرم چه آشناست

چون نجف شکوهمند، چون مدینه رازدار

داستان آن ولی داستان کربلاست…

ماهِ تا ابد تمام! السلام یا امام!

ذکر ما علی الدّوام، گریه‌های بی‌صداست

آنچه بر زبان ماست، نام مهربان توست

آنچه بر زبان توست، اسم اعظم خداست

از زمان کودکی، در پی‌ات دویده‌ایم

از همه شنیده‌ایم، گرد راه تو شفاست

باغ‌هایی از بهشت، گوشه عبای توست

این عبای مصطفی، این عبای مرتضاست

مجلس شراب را چشم تو به هم زده است

چشم تو هنوز هم، مستی مدام ماست

ما شهید می‌شویم، روسفید می‌شویم

روزگار، بی‌وفا… عاشق تو باوفاست

ای هدایت نجیب! آسمانی غریب!

مضطریم و منتظر، یادگار تو کجاست؟

*

اعظم سعادتمند

بارانِ با خورشید توأم! دوستت دارم

با آسمان، با خاک مَحرم! دوستت دارم

اسم تو هادی، رسمِ تو، رفتارِ تو هادی

شهر خدا! آدم به آدم دوستت دارم

وقتی که می‌خوانم زیارت‌نامه‌هایت را

گاهی شدید و گاه نم‌نم دوستت دارم

با خاطرات سامرایم عالمی دارم

ای خاطرات خوب عالم! دوستت دارم

لبخند تو یعنی که صبح عید در راه است

محبوب من! در شادی و غم دوستت دارم

در وحشت این چاه، در اعماق این ظلمت

ای ریسمان نور! محکم دوستت دارم

در ساحل یک برکه -پیش از آفرینش بود-

آن اولین باری که گفتم «دوستت دارم»

از معجزت در ذره‌ای گمنام، مهر توست

ای آشنای اسم اعظم! دوستت دارم…

*

زهرا بشری موحد

نمی‌خواهد غلامی و ندیمی

برقصان پرده‌ها را با نسیمی

خودت در آسمان‌ها دست داری

خودت در باد و باران‌ها سهیمی

نگاهت رام کرده شیرها را

تو ای با هرچه در عالم صمیمی

بگو با من حدیثی از غمت را

عطایم کن دلی عبدالعظیمی

گرفتم نان و خرمای غزل را

علی هستی و من بچه یتیمی

همیشه در خیالم سیب دارم

که نیمی هادی و مهدی است نیمی

*

حسین منزوی

ای چارمین علیِّ ولی و دهم امام

وی بر فراز عرش ولایت تو را مقام

آه ای به کُنیه بوالحسن و در لقب نقی

خورشید و ماه آینه‌دارِ تو صبح و شام

خصمانِ تو که یکسره خصم ولایت‌اند

انداختند سنگ شقاوت تو را به جام

می‌خواستند تا تو نباشی و بستُرند

از لوح روزگار تو را، نقش هر چه نام

پس زهر سینه‌سوز به کام تو ریختند

پس تیغ کینه‌ساز کشیدند از نیام

غافل که آن قلم که حدیث ولا نوشت

حتی به نقطه‌ای نزدت رنگ انهدام

«هرگز نمیرد آن‌که دلش زنده شد به عشق»

ای زنده‌ی همیشه و ای جان مستدام

ای با همه جوانیِ خود آن چه «خضر» دید

در آینه پدید، تو دیده به خشت خام

ای رهنمای گمشدگان! هادی البشر!

وی این لقب به نام تو ظرفیتش تمام

ای دهُّمین ستاره‌ی این آسمان پاک

این دودمان بیخته خورشید بر ظُلام

ماییم و زخم‌های گرانی که تا ابد

در سینه‌های‌مان نپذیرند التیام

زخم عمیق سینه‌ی سوزان کربلا

این خون‌چکان که تازه نماید، علی‌الدّوام

ماییم و انتظار، اماما! که کی کِشَد

از آستین، نواده‌ی تو، تیغ انتقام…

*

محمدمهدی سیار

خورشید سامرا و کریم جهان تویی

ما را بده پناه که کهف امان تویی

هادی تویی در این شب ظلمت، به داد رس

گم‌گشته‌ایم و مشعله‌ی کاروان تویی

کاخ ستم به لرزه فکندی به حرف حق

حقا که جان عدلی و حق را زبان تویی

مستی ربودی از سر بزم شراب، لیک

مستی‌فزای جان و دل عاشقان تویی

جَدّت امام هشتم و سلطان دین رضاست

جَدِّ امام عصر و ولی زمان تویی

با «جامعه کبیره» سلامم شنیدنی‌ است

مهمان هر امام شوم، میزبان تویی!

*

قاسم صرافان

رود از راز و نیاز تو حکایت می‌کرد

نور را عمق نگاه تو هدایت می‌کرد

ماه اگر ـ ذکر به لب ـ گِرد زمین می‌چرخید

صورت ماهِ تو را داشت زیارت می‌کرد

دهمین بار هوالحق متجلی شده بود

چارمین بار علی بود امامت می‌کرد

درد را نسخه خال تو شفا می‌بخشید

عاشقان را دل نرم تو شفاعت می‌کرد

«و بِکُم عَلَّمَنا الله» تو می‌خواندی و … آه!

آه از آن شهر که بی‌قبله عبادت می‌کرد

جامعه حرف دلت را که به خود باخته بود

«طلب از گمشدگان لب دریا می‌کرد»

متوکل به تماشای شرابت آورد

به دل مست تو از بس که حسادت می‌کرد

و نفهمید که مستی اثری بود که داشت

با طلوع تو به هر ذره سرایت می‌کرد…

کوه هر صبح به صبر تو سلامی می‌داد

ماه هر شب به رخت عرض ارادت می‌کرد

ری پُر از عطر سخن‌های تو می‌شد وقتی،

سید عارف ری، از تو روایت می‌کرد

«از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر»

وقتی از پنجره شعر صدایت می‌کرد…

*

مهدی جهاندار

دهمین چشمه‌ی جوشنده‌ی این آبادی

آیه‌ی نور علی نور، حدیث شادی

چارمین نام علی، صبر و وقار علوی

خلق و خوی رضوی، معرفت سجادی

هرکه گمراه شد از عشق، “فلا هادی له”

هرکه دنبال شما بود، “و انت الهادی”

کی شود مژده‌ی قدقامت فرزند تو را

جبرئیل آرد و آید به مبارک بادی

ای که باران به اشارات شما می‌بارد

تشنه لب چشم به راهند هزاران وادی…

*

محمد بیابانی

شده‌ام بر آن که پری زنم به هوات یا علی‌النقی!

سفری کنم وَ سری زنم به سرات یا علی‌النقی

به هوات تازه کنم نفس، به سرات آیم از این قفس

برسم به مأمن آسمانِ رهات یا علی‌النقی

هله‌ای قلم تو شروع کن، ز درون درآ و طلوع کن

بنویس سردر مشق‌های سیات یا علی‌النقی

بنویس دست مِداحتم نرسد به عرش فضائلت

شود آب‌های جهان اگر که دوات یا علی‌النقی

بنویس اوج کدام دم، برسد به وسعت آن قلم؟

که دمیده «جامعه»‌ای بدان جلوات یا علی‌النقی

تو همان تجلّی ایزدی، که به شکل بنده درآمدی

و سروده‌ای غزل از زبان خدات یا علی‌النقی

و به استناد زیارتت، تو و اهل بیت نبوتت

شده‌اید رب جلی، ولی به صفات یا علی‌النقی

ز عدم وجود درست کن، ز نبود بود درست کن

و به شیر جان بده با مسیح نگات یا علی‌النقی

منم آشنای قدیم تو، ز دیار عبدالعظیم تو

که سلام می‌دهمت به شوقِ لقات یا علی‌النقی

نبُوَد به بودن تو غمم، به خدا که حر جهنمم

که گرفته‌ام به ولات برگ برات یا علی‌النقی

بگذار کعبه‌ی سامرا، قدمی طواف کنم تو را

سر خویش را بزنم به کوی مِنات یا علی‌النقی…

*

محسن عرب خالقی

بگذار کمی عرض ارادت بنویسم

دور از تو و با نیت قربت بنویسم

سجاده‌ی شب پهن شده، حیّ علی شعر

بگذار برایت دو سه رکعت بنویسم

بگذار که ده مرتبه در ظلمت این شهر

یا هادی و یا هادیِ امت بنویسم

شاید که چنان رود، سر راه بیایم

بر صفحه‌ی صحرای جنون خط بنویسم

مقصود من از «یا مَن ارجوهِ» رجب‌ها

غیر از تو، که را وقت عبادت بنویسم؟

با ذره‌ای از مهر تو، ‌ای چشمه‌ی خورشید

از نور تو، تا روز قیامت بنویسم

با این همه آلودگی،‌ ای آیه تطهیر

از سوره‌ی انفاق و کرامت بنویسم

از سنگ زدن بر دل آئینه بگویم

از سوختن پرده‌ی حرمت بنویسم

دست و قلمم نه، دهنم بشکند امروز

چیزی اگر از حد جسارت بنویسم

من آمده‌ام نقطه سر خط بنویسم

از جامعه، از شرح زیارت بنویسم‌

ای مهبط وحی، ‌ای نفست معدن رحمت

بگذار که از چشمه‌ی حکمت بنویسم

وقتی که تویی راه رسیدن به خداوند

این قافیه را نیز هدایت بنویسم

آه‌ ای دهمین ذکر مُجیبُ الدَّعَواتم

مضطرّم و بگذار که حاجت بنویسم

حالا که نوشتند «و کُنتُم شُفَعائی»

بگذار ز اسباب شفاعت بنویسم…



منیع: خبرگزاری مهر