از چشم روشنی آقا تا پیداشدن صائب ثانی در جلسه شعرخوانی


گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم: مصطفی وثوق‌کیا روزنامه نگار در روایت خود از دیدار شاعران و اهالی فرهنگ و هنر با  رهبر معظم انقلاب که به صورت اختصاصی در اختیار تسنیم گذاشته، نوشت:

«قرارمان ساعت 16 است و من با اینکه از روی نقشه خوان فقط صدمتر با محل مورد نظر فاصله دارم اما در ترافیک اسفند پایتخت گیر افتادم. یک محاسبه نابجا باعث شد وارد تونل ترافیک تقاطع فلسطین ولیعصر شوم. با عنایت چند ماشین و دعاهای زیرلب، کاملا مماس با وقت تعیین شده رسیدم جلوی دفتر حفظ و نشر آثار رهبری.

با همراه شدن چند نفر از همکاران از رسانه‌های مختلف راهی محل دیدار می شویم. به انتهای کشوردوست که وارد می شویم صفی از شاعران را می بینم که آماده ورود هستند. بعد از تشریفات ورود و گذر از چند گیت بازرسی وارد حسینیه امام خمینی می شویم. ساعت هنوز به 17 نرسیده و جماعت شاعر به صورت تکی و گروهی وارد حسینیه می شوند و در صف های نماز جاگیر می شوند. این فرصت خالی بین حضور آقا گعده های متعددی را میان شاعران ایجاد می کند. احوالپرسی و چاق سلامتی های شاعرانه راه افتاده است. در گوشه ای هم میزی از کتابهای شاعران چیده شده است که قرار است به رهبر هدیه شود. هر چه به ساعت 18 نزدیک می شویم تکاپوها برای ورود رهبر بیشتر می شود. صف های نماز تقریبا تکمیل شده است. در صف اول شاعران پیشکسوت مثل گرمارودی و اسرافیلی و مجاهدی و کلامی روی صندلی نشسته اند. حجت اسلام قمی رئیس سازمان تبلیغات هم جاگیر شده . قبل از ورود رهبر سیدعباس صالحی وزیر ارشاد هم خودش را می رساند و با هدایت مسئولین در صف اول می نشینند.

 

رهبر انقلاب , شاعر آیینی , سید عباس صالحی ,

ساعت به 18.05 که می رسد پرده کنار می رود و رهبر وارد شده روی صندلی مربوطه مستقر می شوند. با شاعران و حضار به صورت چشمی احوالپرسی می کنند. میلاد عرفان پور و مهدی دادمان رییس حوزه هنری ایستاده و منتظر اجازه شروع برنامه هستند که اذن می گیرند. عرفان پور کتابهای شاعران را روی دست آماده کرده و اسامی را می خواند تا شاعران حضوری نزد رهبر بروند. فاصله ما که دور است اما حضور برخی شاعران طولانی تر است. گاهی از چهره آقا می شود تشخیص داد حرف های جدی ردوبدل می شود.

وسط این اسم خواندن ها علی موسوی گرمارودی که دیگر شکستگی از چهره اش هویداست می‌رود و کتابهایش را به دست رهبر می دهد. به احترامش اسامی دیگری خوانده نمی شود. گرمارودی عبای رهبر را می بوسد چهار پنج کتاب را هدیه می دهد و یکی را برمی گرداند. یکی از بانوان شاعر که کتابش را هدیه داده به آقا می گوید دو انگشتر تحویل داده بودم که به شما هدیه دهم و یک انگشتر بگیرم. آقا می گویند عیب ندارد آن دو تا را که دادند یک انگشتر می دهم. محمود حبیبی کسبی کتاب «ضاحیه مقدسه» که اشعار شاعران در سوگ سیدحسن نصرالله بوده را خدمت آقا هدیه می دهد . میگوید 700 تا شعر جمع آوری شد و 110 شعر برای کتاب منتخب شد. شاعر زنجانی که می رود برای اهدای کتاب سلام اهالی محله حسینیه اعظم زنجان را می رساند. دیگر اسم حسیینه اعظم زنجان در همه جای ایران آشناست با آن برنامه پرعظمت هشتم و نهم محرم . زمان محدود فرصت اهدای بیشتر کتاب را نمی‌دهد با این حال فرصت اهدای کتاب کوتاه است و هنوز تعداد زیادی کتاب مانده که بعد از دیدار تحویل داده می شود. این فرصت مستقیم گپ و گفت شاعران با رهبر فرصت مغتنمی برای شاعران است چون ممکن است رهبر کتابخوان آثارشان را پیش از این دیده باشند و این لحظه مواجهه مستقیم با شاعر باشد. هر چند در پچ‌های شاعرانه بعد مراسم متوجه شدم اکثر افرادی که به رهبری کتاب هدیه دادند آثارشان در پویش شعری حوزه هنری چاپ شده است. و همین موضوع انگار برخی دیگر از شعرای جوان را ناراضی کرده است! با صدای اذان همه مهیای نماز می شوند. بعد از نماز هم افطار و بعد شروع جلسه. با این حال وقت افطار هم چند شاعر اجازه می خواهند نزد رهبری بروند. افشین علا، مهدی دادمان و وحید جلیلی را می بینم که در این فرصت کوتاه نکاتی را می گویند و نکاتی را می شنوند.

 

رهبر انقلاب , شاعر آیینی , سید عباس صالحی ,

ساعت که 19:50 دقیقه را نشان می دهد با قرائت قران جلسه به صورت رسمی با مدیریت مرتضی امیری اسفندقه و علیرضا قزوه شروع می شود. در سمت راست رهبری حجت الاسلام گلپایگانی، حداد عادل، سیدعباس صالحی وزیر ارشاد، حجت الاسلام قمی رئیس سازمان تبلیغات و وحید جلیلی قائم مقام رسانه ملی و در سمت چپ ایشان مرتضی امیری اسفندقه و علیرضا قزوه و مهدی دادمان رئیس حوزه هنری، میلاد عرفان پور و محسن مومنی نشسته اند. اسفندقه جلسه را با بیتی از صائب تبریزی شروع می کند و از جناب موسوی گرمارودی می خواهند محفل شعری رهبر را آغاز کنند.

گرمارودی بخش از شعر خط خون را می خوانند با این مطلع « پرسی مرا که «عمر گران‌مایه چون گذشت؟/ گاهی به غم گذشت وگهی درجنون گذشت» شاعر پیشکسوت ما مشخصا صدایش دیگر رسا نیست و خطوط چهره اش شکسته. گرد پیری بر رویش نشسته به همین دلیل است بعد از خواندن شعر اجازه می گیرد جلسه را ترک کند. نفر دوم هم یک شاعر پیشکسوت است که رهبری بعد از شعرخوانی اش می گوید ایشان را از وقتی در قم به دبیرستان می رفتم می شناسم و پدرشان از علمای معتبر قم بودند. این سالیان طولانی آشنایی را شاعری آیینی محمدعلی مجاهدی به دوش می کشد و و شعر را با الهام از یکی از کلمات قصار حضرت امیر می خواند « چشم تو به عیب است خطاپوشش کن/ خشم تو چو آتش است خاموشش کن/ گر کار تو زشت است مبر از یادش /گر کار تو نیکوست فراموشش کن»

سیدسلمان علوی روحانی شاعر اهل خراسان منظومه ای خواند از آغاز آفرینش تا ظهور و تاکید می کند تاکنون 300 بیت سروده و هنوز تمام نشده است که بخش ا زآن را می خوانید:

صدا تنید به دور قلم، قلم آنگاه

به حسن اول دفتر نوشت: بسم الله

سریر سرخ قلم، شروهای لم یزلی است

خدا خداست، ولی این صدا، صدای علی است

قلم رسید به هجده قصیده غزلی

نگاه فاطمه افتاد در نگاه علی

نگاه فاطمه زیباست، پس تبسم کرد

تبسمی که ملک راه خانه را گم کرد

تبسمی که در او آیه‌های دهر شکفت

تبسمی که کمی بعد، بعد خواهم گفت …

شعر که تمام شد رهبر با ذکر این که خوش مضمون و شیرین بود گفتند انشالله باقی را هم با تکلیه بر منابع عقلی و نقلی و عرفانی به سرانجام برسانید.

رهبر انقلاب , شاعر آیینی , سید عباس صالحی ,

 

علیرضا قزوه هم در ادامه مدیریت جلسه با اشاره به اینکه 25 اسفند سالروز شهادت شهید مهدی باکری است شعری با الهام از آخرین مکالمه این شهید با شهید احمد کاظمی خواند با این ابیات:

احمد کجایی؟ کاش اینجا می‌شدی ای کاش

یک دم شریک محفل ما می‌شدی ای کاش

احمد در اینجا چیزهایی تازه می‌بینم

با من دمی گرم تماشا می‌شدی ای کاش

احمد بیا بیسیم مهدی از نفس افتاد

مهدی شفیع محشر ما می‌شدی ای کاش

اسفند روز بیست و پنجم سال 63

40 سال رفت ای کاش پیدا می‌شدی ای کاش

شاعر بعدی سید محمدی بهشتی از قم بود که قزوه او را حافظ قرآن معرفی کرد که رهبری زیرلب گفتند خوشا به حالت آقا. او هم خواند که «چگونه وصف کنم شاعرانه کیست علی/ شبیه نیست به غیرخودش علیست علی»

خانم فائزه امجدیان که برای شعرخوانی معرفی شدند دو درخواست مطرح کردند اول اینکه برای دوست لبنانی شان که پاییز در حملات اسرائیل به شهادت رسیدند دعا کنند و دیگر درخواست دعا برای عاقبت بخیری همه جوانان دعا کنند.

بعد هم از کودکان مقاومت خواند که «دخترک تا همین دو ثانیه پیش خانه ای داشت سرپناهی داشت/ دخترک تا همین دوثانیه پیش پدری داشت تکیه گاهی داشت/ دخترک تا همین دو ثانیه پیش مادر چند تا عروسک بود/ غصه ناگاه قد کشید در او دختر اما هنوز کوچک بود»

همزمانی برگزاری این دیدار با سالروز درگذشت پروین اعتصامی باعث شد تا چند باری ذکر خیر این شاعر سرشناس به میان بیاید.

شاعر بعدی خانم فاطمه هاوشکی، اهل شهر بابک کرمان بود که بعد از رساندن سلام همشهریانش، غزلی به شهید خدمت، آیت‌الله رئیسی تقدیم کرد: « نسیم بودی و از خود رها و با همه همراه/ بهای جان رهایت نبود غیر پریدن/ شهید خطه خدمت، تو را به دوش گرفتیم/ و ذکر خیر تو گفتیم، بین آه کشیدن» شعر این خانم که تمام شد رهبری گفتند این قدرشناسی برخواسته از احساس و عقل از شخصیت هایی مثل شهید رئیسی هم لازم است هم مغتنم. این سخنان آشکار تایید رهبری برای بیان خدمات شخصیت های خدوم نظام از جمله آیت الله رئیسی بود.

 

رهبر انقلاب , شاعر آیینی , سید عباس صالحی ,

میکروفن همچنان میان خانم ها می چرخید و نوبت محدثه آشتیانی شد که دو درخواست مطرح کرد اول اینکه رهبری برای پدرو مادرش دعای ویژه کنند و دیگر تقاضا برای امکان خادمی بانوان در حرم امام رضا و در ادامه شعرش را برای امام حسن مجتبی خواندند « می‌نویسم یا حسن، حُسن ختامش با خودت/ بر لبم ذکر تو را دارم دوامش با خودت/ از کریمان کم طلب کردن که کفر نعمت است/ حاجتم را که می‌دانی تمامش با خودت»

چندسالی است که شاعران غیرایرانی در این محفل شعر می خوانند . امسال هم نوبت به دکتر علی اصغر حیدری از بنارس هند رسید که شعری برای امام خمینی خواند. قبلش هم گفت خرسندم از اینکه در محضر جنابعالی شعر می خوانم و از استاد قزوه هم تشکر می کنم که نسل تازه در شعر فارسی هند تربیت کردند. «مرد میدان مرد طوفان مرد دوران بود امام/ قلب ما و روح ما و جان جانان بود امام» شعر هم که تمام شد رهبری گفتند خیلی خوب بود این شعر در تمجید از امام خمینی و نکته مهم این است که یکی که زبان مادری اش فارسی نیست این طور شسته و رفته به زبان فارسی شعر بگوید. مرحوم اقبال با اینکه شعر فارسی زیاد دارد اما می شود در شعرش نکته گیری کرد چون برخی قواعد را رعایت کرده بود اما این شعری که خوانده شد خوب بود.

سعید بابایی از آذربایجان شعری با عنوان برجک نامه خواند. در ادامه محمد رسولی دعوت به خواندن شد. وی در ا بتدا سلام مادر شهید شهبازی از شهدای قدیمی تفحص را به رهبری رساند و اینکه مادر شهید درخواست چفیه و انگشتر دارند. در ادامه هم شعری خواند که رهبری در انتها گفتند هر بیتش یک آفرین داشت.

به نام او که از آیات او بسیار باید گفت

خدا زنده است، این را اول اخبار باید گفت

خدا امروز هم مانند دیروزش خدایی کرد

خدا بود آنکه در تشییع سید خودنمایی کرد

فقط او مرگ را اینگونه در انظار زیبا کرد

خدا در لحظه‌های آخر سنوار غوغا کرد

خدای حاج قاسم، آن بزرگ روستازاده

همان مردی که با اخلاص دنیا را تکان داده

در آن باران و مه تنها خدا تسکین مردم شد

شبی که تکه‌ای از قلب ما در ورزقان گم شد

خدا حالا رئیسی را به یک حجت بدل کرده است

چه زیبا پیکرش را پرچم ایران بغل کرده است

خدا در غزه افشا کرد، راز روزگار این است

که معیار شرافت نسبت ما با فلسطین است

شعرخوانی محمد رسولی باعث هیجان خوبی میان جماعت شاعر شد. با هر بیتش احسنت و آفرین بود که نثار می شد و آخرش هم که رهبر تایید کردند هر بیتش یک آفرین داشت. رسولی قبلا هم شعر معروفش را در همین دیدار مداحان با رهبر خوانده بود آنجا که گفته بود:

السلام ای محور هنگامه‌اش!

ای همه حرف وصیت‌نامه‌اش

دید آرامی، نشد آشفته او

ای ستون خیمه‌ای که گفته او

یارت ای یار خراسانی چه شد؟

ای صبا! دست سلیمانی چه شد؟

شاعر بعدی مجرد بود و تاکید هم کرد و می خواست یک شعر طنز بخواند؛ طنزش اینجا بود که شعرش درباره فرزندآوری هم بود! فضای طنز خوبی ایجاد شده بود. محمد قریشی شعرش را با راضی کردن همسرش برای فرزندآوردن شروع کرد «همسرم بهترین نوع بشر/ شعبه رسمی جمال قمر/ ای که در کل عرصه‌ها هستی/ از تمام زنان طایفه سر/ تحت لیسانس ابروان تواند» و رسید تا آنجا که بعد از ذکر خیرهای فرزندآوری آوری هم از نوع معنوی و هم اقتصادی همسرش رضایت به فرزندآوری داد.

 

رهبر انقلاب , شاعر آیینی , سید عباس صالحی ,

 

نوبت به سعید حدادیان که رسید برای شعرخوانی گفت دوستان شعری از کتاب اولم انتخاب کردند تا بخوانم. حضار این مساله را اعلام نارضایتی از نوع انتخاب اشعار بیان کردند که خب اعلامش را سعید حدادیان برعهده گرفت. بالاخره وجهه فرهنگی ادبی وی مانع گلایه گذاری های بعدی خواهد شد.

عقربه های ساعت 21 را نشان میداد که یوسفعلی میرشکاک وارد شد. برایش ردیف اول جا باز کردند. رفت روبری رهبر نشست. سلامی کرد و جوابی شنید که «چشم ما روشن شد» بالاخره جایگاه میرشکاک در اینجا مشخص می شود.میرشکاک که جاگیر شد قزوه گفت اسم ایشان نفر دوم شعرخوانی بود ولی وی امتناع کرد.

حسین زحمتکش را که اعلام کردند شعربخواند گفتند پدرش از همکاران شهید شهریاری بوده و اوایل امسال به رحمت خدا رفته است. او هم شعری با این مطلع خواند «به این آتشفشان شمعی حقیر از سوختن می گفت/ چه حسن انتخابی داشت داغش را به من می گفت» شعر زحمتکش به آخر که رسید رهبری گفتند آفرین اینها که خواندید حکمت بود.

باز هم یک شاعر غیرایرانی از بصره عراق.شعری عربی خواند. انتهای جلسه یکی از دوستان عربی دان گفت در بیتی خوانده بود که من در مقابل مردی هشتادساله شعر خواندم و رهبری با طبع شاعرانه خود فی البداهه به عربی گفتند که من مردی بیست ساله هستم.کنایه از این که در این فضای شعری مانند جوانان هستم.

حسین اسرافیلی که شعری برای شهید سنوار خواند قزوه بازهم از میرشکاک دعوت کرد شعر بخواند. میرشکاک گفت آقای ناصرعلی سهرندی بگذار عطایی وارد شود. رهبر در ادامه مکالمه وارد شدند که اولا ایشان ناصرعلی سهرندی نیستند و با هم فرق دارند. بعد گفتند سال 59 که اشعار ایشان و مرحوم عزیزی در روزنامه جمهوری اسلامی چاپ می شد را می دیدم. ایراد داشت ولی نشان میداد که استعدادی دارد و آن رشدی که توقع می رفت را پیدا کردند و به سطح بالای شهر رسیدند. اانشالله امشب هم شعری باشد «که می بده تا چشمی تر کنیم» بالاخره ایشان شعرهای طولانی می خوانند.

رهبر انقلاب , شاعر آیینی , سید عباس صالحی ,

بعدا که جستجو کردم دیدم ناصرعلی سهرندی را مقلب به صائب ثانی کرده اند به خاطر لطافت و طبع شعری اش. در زمان خودش به دربار راه یافت و ماندگار شد. حالا دلیل کنایه میرشکاک به به قزوه از چه باب بود که رهبری گفتند ایشان با سهرندی متفاوت است مشخص نیست .

بعد از این مکالمه ذکریا اخلاقی شعر خواند و نوبت به محمد سهرابی نژاد رسید. رهبر گفتند شما قبلا در این جلسه شعر خواندید که گفتند 18 سال قبل. رهبر گفتند هنوز در ذهنم از زیبایی آن رباعی ها باقی مانده است. دیگر که می خواهد شاعر رباعی سرای ما. پس 5 رباعی زیبای دیگر در مدح مولا علی خواند و درآخر هم طلب صله ای کرد از نوع انگشتر ولی با معرفت بود و گفت برای همسرم می خواهم.

سجاد سامانی، بهجت فروغی از خمینی شهر و سهیلا باقریان ازآذربایجان شرقی.ماهرخ درستی شعر خواندند تا نوبت به خانم سعیده کرمانی رسید که شعری برای مادری بخواند. آخرش هم که تایید رهبری را گرفت امشب تولدم است . ما را به دعایی و انگشتری هدیه دهید که جواب مثبت گرفتند .

امیرحسین هدایتی شعری برای شهید حججی خواند. علی مشهوری هم شعرش را که خواند احمد میرزاده از شعرای کودک ونوجوان معرفی شد. رهبری هم در آخر گفتند شعر کودک و نوجوان مهم است و در پاسخ به سلام شعرای کودک گفتند سلام من را هم برسانید. حسن اسحاقی هم شعری برای مجاهدان گمنام امنیت خواند که تحسین رهبری را در پی داشت. گفتند چه موضوع خوبی انتخاب کردید برای افرادی که امنیت بر دوش آنهاست.

علی داوودی به عنوان شاعر نقاش از سوی مجری جلسه معرفی شد و شعری خواند. علی مقدم روحانی جوان هم غزلی خواند . جعفر عباسی و معلمی و ملکیان و حسین زاده هم شعر خواندند. اما نوبت به سیدحسن شهرستانی که رسید قزوه او را پژوهشگری معرفی کرد که تازه متوجه شده شعر هم می گوید و خب از او خواست شعرش را بخواند. در اخر که شعرخوانی اش تمام شد رهبر گفتند مقداری باید فکر کنیم تا برخی ابیات را متوجه شویم. شاید اشاره به همان پژوهشگر بودن ولی که خب در جامعه شاعری تازه وارد است و در همین ابتدای کار هم جلوی رهبری فرصت شعرخوانی پیدا کرده است. در آخر قزوه گفت خبر دار شدم که آقای وحید جلیلی هم به تازگی شعر می‌گویند و رهبری با تبسم گفتند از شعرخوانی ایشان در جلساتی دیگری استفاده کنیم.

 

رهبر انقلاب , شاعر آیینی , سید عباس صالحی ,

 

36 نفر شعر خواندند و ساعت 22.30 شب بود. همه منتظر سخنان رهبری بودند که خب مشروحش را حتما خوانده اید اما انچه من برداشت کردم تاکید رهبری بر شعر عاشقانه بود که برای دومین بار در این جمع مطرح می کردند. دلیل تاکید هم نبودن شعری عاشقانه در میان اشعار خوانده شده بود. شاید این تاکید را باید مدیران حوزه هنری درک کنند که اشعار خوانده شده را انتخاب می کنند والا در دفتر هر شاعری قطعا اشعار عاشقانه عفیف و پاک یافت می شود. مساله دیگر سخنان رهبری بازاری نشدن شعر بود که خب مثالش را از یک برنامه تلویزیونی آوردند. سخنانی که با تشویق شاعران همراه شد و از قضا داوران آن برنامه هم در همان ردیف اول شعرا نشسته بودند. باید دید که با این سخنان رهبر که البته گفتند شخصی است و قصد امر و نهی ندارند در صداوسیما چه برخوردی خواهد شد. برنامه ای که به سیاق سایر برنامه های تلویزیونی برگفته از تنلت‌شوها اجرا می شود.باید منتظر ماند. ساعت که 23 رسید دیگر جلسه تمام شد. در مسیر خروج هم گعده های کوچک چندنفره شکل گرفته بود . من در مسیر خروج فکر می کردم در میان تمام اجزای فرهنگ تنها شعرا هستند که فرصت دارند اندوخته های یکسال شعر کشورا به محضر رهبری عرضه کنند. حالا هنر خودشان است چقدر درست از اندوخته خود خرج کنند اگر هنرمند باشند بهترین‌های خود را می‌اورند والا همان می شود که رهبر گفت فعلا کمیت بر کیفیت چربیده است اگر قرار است سعدی و حافظ از این دوران برخیزد حتما باید معادله معکوس شود.»

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

آیا وزارت ارشاد در سال جدید طرحی نو در خواهد انداخت؟


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ 7 ماه از حضور سید‌عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ساختمان بهارستان می‌گذرد،‌ 7 ماهی که برخلاف انتظار اهالی فرهنگ ماه‌هایی کم  سر و صدا برای ساختمان بهارستان و مراجعه‌کنندگان به آن یعنی اهالی فرهنگ و هنر بوده است.

سید‌عباس صالحی پیش از رای اعتماد گرفتن از مجلس شورای اسلامی بی‌میل ترین گزینه مطرح  برای گرفتن پست در دولت بود‌، صالحی که چند سالی پس از اتمام دولت دوازدهم را با حکم رهبر انقلاب در موسسه اطلاعات خارج از هیاهوهای حوزه فرهنگ به سر می‌برد،‌ حتی چند باری در نامه‌نگاری با اعضای کارگروه تعیین وزرا و شخص رئیس جمهور بی‌میلی خود را مطرح کرده بود،‌ به ناچار و با تاکید مقام معظم رهبری این سمت را پذیرفت.

اما آنچه این 7 ماه حضور صالحی در وزارت ارشاد نشان داده این است که اگرچه صالحی هنوز نگاه نخبگانی در حوزه فرهنگ را دنبال می‌کند،‌ اما به نظر می‌رسد او تلاش دارد با حفظ ساختارهای موجود،‌ تنها ثبات در حوزه فرهنگ را پیش گیرد،‌ و از هرگونه خرق عادت در این زمینه و حرکت‌های بنیادین و تغییر ساختارهای موجود دوری گزیند. از همین روست که در این 7 ماه اهالی فرهنگ و هنر تغیبر چندانی را در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ندیده‌اند.

در زیرمجموعه‌های این وزراتخانه و در سایر معاونت‌ها نیز فعالیت پررنگی در این 7 ماه جز اداره امور روزمره و روتین هر ساله نظیر برگزاری جشنواره‌ها و جایزه‌های ادبی و هنری نداشته‌اند. نه در معاونت فرهنگی که حالا چند ماهی است،‌ پس از استعفای کلانتری معاون فرهنگی که زودهنگام استعفای خود را تقدیم صالحی کرد، همچنان با سرپرست اداره می‌شود، شاهد درانداختن طرحی نو نیستیم، در معاونت هنری،‌ سینمایی،‌ قرآنی و … نیز وضعیت چندان تفاوتی ندارد.

معاونت هنری که پس از حواشی ایجاد شده،‌ این روزها بیشتر معاونت سرپرست‌هاست و احکام صادره برای عمده مسئولیت‌ها در آن سرپرستی است.

در معاونت فرهنگی نیز خبری از ابقای محسن جوادی سرپرست فعلی معاون فرهنگی نیست،‌ چرا که او نیز به مانند شخص صالحی علی‌رغم میل باطنی و از سر اجبار این مسئولیت را پذیرفته و در عمده روزها نیز در همان پژوهشگاه فرهنگ،‌ هنر و ارتباطات مشغول بوده تا در طبقه سوم وزارتخانه.

شنیده ها نیز حکایت از ماندن وی تا پایان نمایشگاه در معاونت فرهنگی دارد و باید دید پس از آن این ایوب دهقانکار مشاور اجرایی فعلی معاونت  است که  معاون فرهنگی وزیر ارشاد می‌شود یا شخصی دیگری برای این سمت پیشنهاد می‌شود.

اما آنچه انتظار می‌رود این است که اگر جوادی حتی قرار است برای مدت محدودی در معاونت فرهنگی باقی بماند،‌ حضور او تنها به انجام امور روزمره جاری نظیر برگزرای جوایز ادبی‌، همچون جایزه جلال، شعر فجر یا برگزاری نمایشگاه کتاب تهران ختم نشود،‌ پس از 7 ماه حالا دیگر وقت آن است که تکلیف هیئت انتخاب و خرید کتاب وزارت فرهنگ مشخص شود،‌ کارها در اداره کتاب با سرعت بیشتری انجام شود،‌ سیاست معاونت در قبال مسئله تولید کاغذ مشخص شود،‌ حمایت از ناشران و کتابفروشان با شفافیت بیشتری تعیین تکلیف شود،‌ تکلیف حضور در آوردگاه‌های بین المللی و نقشه راه دیپلماسی فرهنگی سریعتر روشنن شود، علی‌الخصوص برگزاری نمایشگاه کتاب تهران که قرار است اردیبهشت ماه برگزار شود،‌ جریان روشن‌تری به خود بگیرد‌، نمایشگاهی که فعالیت‌‌های مقدماتی آن بسیار دیرهنگام آغاز شده و مشخص نیست با چه وضعیتی در بعد بین‌الملل و حتی داخل مواجه است.

اما این روزها،‌ در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یک دغدغه دیگر نیز دیده می‌شود،‌ دغدغه‌ای که مشخص نیست،‌ ناشی از پرسش و پاسخ نمایندگان مجلس از صالحی است،‌ یا دلیل دیگری دارد،‌ دغدغه‌ای منجر شده تا روابط عمومی وزراتخانه تلاشی نامحسوس در دور کردن خبرنگاران و اهالی رسانه از وزیر ارشاد داشته باشد،‌ به طور مشخص در برخی از رویدادهای اخیر این وزراتخانه هم‌چون جشن نوروز،‌ سالگرد تاسیس نهاد کتابخانه‌های عمومی‌، برنامه‌های مرتبط با نمایشگاه قرآن و …. اهالی رسانه یا دعوت نبوده‌اند،‌ یا از حضور وزیر ارشاد در جمع خبرنگاران امتناع شده است،‌ در عین حال درخواست‌های اهالی رسانه برای گفت‌وگو با وزیر فرهنگ نیز بی‌پاسخ گذاشته شده است.

حالا در واپسین روزهای پایانی سال 1403،‌ اما اهالی فرهنگ و هنرهمچنان امیدوارند به تغییر،‌ امید دارند رویکردی که صالحی سال‌ها پیش در دوران حضورش در معاونت فرهنگی و پس از آن در وزرات ارشاد داشت،‌ این بار نیز برای نجات حوزه فرهنگ به کمک بیاید،‌ باید دید صالحی برنامه‌ای برای دمیدن روح تازه در حوزه فرهنگ در سال جدید دارد یا خیر؟

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

اعلام برنامه‌های نوروزی کتابخانه و موزه ملی ملک


به گزارش خبرگزاری تسنیم، امیر خوراکیان، مدیر کتابخانه و موزه ملی ملک، از برگزاری مجموعه‌ای از برنامه‌های متنوع و جذاب ویژه‌ی نوروز در این موقوفه‌ی فرهنگی و تاریخی خبر داد.
او با تأکید بر اهمیت ارائه‌ برنامه‌های فرهنگی برای عموم مردم در ایام نوروز، اظهار داشت: با آغاز بهار طبیعت، کتابخانه و موزه ملی ملک همچون سال‌های گذشته، پذیرای بازدیدکنندگان و علاقه‌مندان به فرهنگ، هنر و تاریخ خواهد بود. امسال تلاش کرده‌ایم با برگزاری رویدادهای متنوع، فضایی دل‌نشین و پرمحتوا برای مهمانان نوروزی فراهم کنیم تا علاوه بر آشنایی با گنجینه‌های ارزشمند کتابخانه و موزه، لحظاتی خاطره‌انگیز را در این فضای فرهنگی تجربه کنند.

برنامه‌های ویژه نوروزی در کتابخانه و موزه ملی ملک

خوراکیان در ادامه به تشریح برنامه‌های تدارک دیده‌شده برای نوروز 1404 پرداخت و افزود: برنامه‌های امسال شامل اجرای موسیقی محلی و مقامی، کارگاه‌های عملی هنرهای سنتی در پنج حوزه (تذهیب، نقاشی خط، مشبک فلز، معرق منبت و نقاشی روی شیشه) و برگزاری تورهای تخصصی در حوزه‌های خوشنویسی، سکه، گیاهان دارویی و هنر در زندگی است. همچنین، با توجه به اهمیت سرگرمی‌های فرهنگی برای کودکان، برنامه‌های ویژه‌ای مانند قصه‌گویی، بازی، مسابقه، نمایش عروسکی و روایت افسانه‌های نوروزی برای این گروه سنی در نظر گرفته‌ایم تا تجربه‌ای متفاوت و آموزنده از حضور در موزه داشته باشند. ضمن اینکه ویژه برنامه مجازی با عنوان « نگارینه ملک» نیز برای دوستداران فضای مجازی تدارک دیده شده است.

 

“شب در موزه”؛ تجربه‌ای متفاوت از بازدید در ساعات شبانه

وی همچنین به برنامه‌ ویژه‌ «شب در موزه» اشاره کرد و گفت: یکی از رویدادهای شاخص نوروز امسال، برنامه‌ «شب در موزه» است که در تاریخ 7 فروردین از ساعت 10 صبح الی 21 شب برگزار خواهد شد. این برنامه فرصتی بی‌نظیر برای علاقه‌مندان است تا در ساعات شبانه، موزه را در فضایی متفاوت تجربه کنند و از بخش‌های ویژه‌ای که در این شب تدارک دیده شده است، بهره‌مند شوند.

خوراکیان در پایان افزود: ما مفتخریم که در نوروز 1404، با مجموعه‌ای از برنامه‌های فرهنگی، هنری و آموزشی، فضایی گرم و صمیمی را برای بازدیدکنندگان رقم بزنیم. امیدواریم علاقه‌مندان به فرهنگ و تاریخ ایران، با حضور در کتابخانه و موزه ملی ملک، لحظاتی ارزشمند و پربار را تجربه کنند.

همچنین دو نمایشگاه تک‌اثر قرآن کوفی منسوب به امام حسن مجتبی (ع) و تقویم‌های رقومی که از نیمه ماه رمضان برپا شده بود در ایام نوروز نیز دایر است.

زمان برگزاری برنامه‌های نوروزی کتابخانه و موزه ملک به شرح زیر است: 5، 6، 9 و 10 فروردین: از ساعت 10 الی 17

7 فروردین (شب در موزه): از ساعت 10 الی 21.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

برنامه فعالیت کتابخانه‌ها در تعطیلات نوروز


به گزارش خبرگزاری تسنیم، همزمان با فرارسیدن عید نوروز و سال 1404 هجری شمسی، به منظور ارائه خدمات کتابخانه‌ای به مخاطبان و مسافران نوروزی و بهره‌مندی اعضا از فرصت تعطیلات برای آمادگی شرکت در آزمون‌ها، 190 باب کتابخانه عمومی در این ایام فعال خواهد بود.

بر این اساس در ایام تعطیلات نوروز 1404 در مجموع 190 باب کتابخانه عمومی در سطح کشور در خدمت علاقه‌مندان به کتاب و کتابخوانی خواهد بود. در سوم فروردین ماه با 182 باب، بیشترین تعداد کتابخانه فعال خواهد بود و در سیزدهم فروردین ماه حداقل 59 باب کتابخانه در کشور آماده ارائه خدمات است.

همچنین استان خراسان رضوی بیشترین تعداد کتابخانه فعال را در این ایام خواهد داشت.

بیشترین تعداد کتابخانه‌ها در روزهای سوم و چهارم فروردین با 182 و 181 باب، فعال خواهند بود.

فهرست کتابخانه‌های فعال در تعطیلات نوروز 1404 و ساعات کاری آنها را می‌توانید اینجا ببینید و از طریق سامانه مدیریت کتابخانه‌های عمومی به نشانی www.samanpl.ir به موقعیت آنها دسترسی پیدا کنید.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

«هفت سین» به‌چه‌معناست و از چه‌زمانی وارد فرهنگ ایران شد؟


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، از دوران کهن تا امروز در ایران جشن‌ها و آیین‌های بی‌شماری برپا شده است که بسیاری از آنها در گذر زمان به فراموشی سپرده شده‌اند، اما با همه تاریخ پر فراز و نشیب ایران، با وجود چندین شکست تاریخی و چیرگی بیگانگان بر ایران و هجوم اسکندر، تازی‌ها، مغول‌ها و دیگر بیگانگان نوروز همواره پایدار مانده و اکنون نمادی برای ایستادگی، آزادی و خردمندی ملتی است که می‌توان بر او ستم کرد اما هویت فرهنگی و سنت‌های مردمش را نمی‌توان گرفت.

نوروز از گذشته تا امروز همواره با آیین‌ها و سنت‌های مختلفی همراه بوده است؛ سنت‌هایی که گاه میان مردم ایران فرهنگی مشترک است و گاه مختص به یک ناحیه و منطقه‌ای خاص، با این همه، این ایام همواره برای ایرانی‌ها نمادی از زندگی، نوزایی و شکفتگی بوده است، از جمله آیین‌های مشترک میان تمام اقوام ایرانی، سفره هفت سین است که با گذر ایام، همچنان پای ثابت سفره‌های ایرانی در لحظه تحویل سال است.

امیراسماعیل آذر، پژوهشگر، در گفت‌وگویی با تسنیم، ریشه این سنت را این‌طور توضیح داد: آداب و رسوم مربوط به نوروز جزو آیین‌های فولکلور ایرانی‌هاست که از گذشته وجود داشته است، اما از زمان صفویه حضور آنها را در ادبیات فارسی شاهد هستیم. اوج پرداختن به این موضوعات در دوره قاجار است؛ و این موضوع هم نشئت‌گرفته از نگاه غربی‌ها به آداب و فرهنگ ایرانی‌هاست. سیاحان بسیاری در این دوران از غرب وارد ایران شدند و شروع به نوشتن درباره فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی‌ها کردند، اکثر این نقل‌قول‌ها از 200 سال پیش شروع شده است.

به‌گفته او؛ برای این موضوع هم نقل‌قول‌های متعددی وجود دارد، گفته می‌شود که در زمان‌های گذشته سینی‌ای از چین وارد ایران شد که در آن هفت گودی وجود داشت و در هرکدام از این گودی‌ها، یک عنصر و چون این سینی به هفت قسمت تقسیم شده بود،‌ به «هفت سین» معروف شد، این یک نقل قول است، اما در واقع این‌که چرا به «هفت سین»، «هفت سین» اطلاق می‌شود نه «هفت شین» کسی نمی‌داند. با وجود این، می‌توان درباره پیشینه هرکدام از اجزای هفت سین صحبت کرد؛ مثلاً سکه که تاریخ پیدایش آن کم‌وبیش مشخص است، برای آرزوی سالی پررونق در «هفت سین» گذاشته می‌شود، یا درباره «سبزه» نیز نقل‌قول‌هایی وجود دارد؛ مثلاً اینکه کسب‌وکار کشاورز رونق داشته باشد.

برخی از پژوهشگران بر این نکته تأکید دارند که تاریخ دقیق ورود هفت سین به مراسم نوروزی به‌طور دقیق مشخص نیست اما یکی از قدیمی‌ترین اسنادی که نشانگر نماد هفت سین است مطلبی است که ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه بیان کرده است: «چون جمشید بر اهریمن که راه خیر و برکت و باران و سبزشدن گیاه را گرفته بود، پیروز شد و دوباره باران باریدن گرفت و گیاهان سبز شدند، مردم گفتند روز نو (یعنی روز نوین و دوره‌ای تازه) آمده است، پس هر کسی ظرفی جو کاشت و مردم در روز نوروز در هفت طرح، هفت نوع غله کاشتند و سبز کردند.»

یکی دیگر از منابع کهنی که به هفت سین اشاره کرده «المحاسن و الاضداد» جاحظ است، در این کتاب آمده است که ساسانیان در نوروز هفت دانه را بر هفت ستون می‌کاشتند یا نانی می‌پختند از هفت غله مختلف.

در برخی از منابع هفت سین پیوندی با ریشه‌های اساطیری دارد، منیژه مشیری، پژوهشگر، در «نوروز و نگاهی کهن به سفره هفت سین» می‌نویسد: بررسی متون کهن تاریخی و اساطیر ایرانی نشان می‌دهد که نوروز و رسم‌های مربوط به آن، از جمله چیدن هفت سین، ریشه در زمان‌های بسیار دور دارد. چیدن سفره هفت سین در آن زمان‌ها فقط برای تزیین و زیبایی نبوده، بلکه فلسفه چیدن آن جنبه تقدیسی و آیینی داشته است.

به‌گفته او؛ سرزمین‌ها وقتی مورد تهاجم قرار می‌گیرند، معمولاً یکی از اهداف قوم فاتح، نابود و ریشه‌کن کردن فرهنگ و تمدن قوم مغلوب و جانشین کردن فرهنگ و تمدن خود است، همچنین به‌طور ویژه، قوم مهاجم سعی در تحمیل زبان و آداب و رسوم و جهان‌بینی خود دارد. مردم سرزمین اشغال‌شده برای حفظ فرهنگ و تمدن خود از راهکارهای مختلفی استفاده می‌کنند، برای مثال، ممکن است در ظاهر خود را مطیع وضعیت جدید نشان دهند، ولی در باطن به اعتقادات فرهنگ خود پایبند بمانند و مخفیانه آداب و رسوم خود را اجرا کنند، راهکار دیگر این است که مردم فقط یک رنگ و لعاب ظاهری از فرهنگ قوم غالب به آداب و رسوم کهن خود می‌زنند و خود را همسو با فرهنگ جدید نشان می‌دهند تا به این وسیله آداب و رسوم خود را زنده نگه دارند، حال اگر این تهاجم‌ها تکرار شود، رفته‌رفته اصل فرهنگ و تمدن آن قوم دستخوش تحولات گوناگونی می‌شود و این گسست‌های تاریخی، یک قوم را از اصل فرهنگ و تمدن خویش دور و بی‌خبر می‌سازد.

مشیری می‌افزاید: سرزمین ایران، نیز طی تاریخ خود درگیر چنین تهاجم‌هایی از جمله حمله اسکندر، اعراب، مغول و امثال آن بوده است، گرچه در حقیقت آنچه ما به‌عنوان سفره هفت سین در نوروز تدارک می‌بینیم، یادگاری به‌جامانده از دوران کهن است، بر اثر گذر از صافی تهاجم‌ها و رویدادهای متعدد تاریخی و فراز و نشیب‌های حاصل از آنها دستخوش تحولات گوناگونی شده است، پس سفره هفت سین در اصل چه بوده است؟

به‌گفته این پژوهشگر؛ مردم دوران باستان با چیدن سفره هفت سین نوعی مراسم آیینی برای هفت امشاسپند اجرا می‌کرده و آنچه را روی سفره هفت‌سین قرار می‌داده‌اند، در حقیقت هر یک نماد یکی از این هفت سپند بوده است. شاید طی تاخت‌وتازهای بیگانگان که سعی در نابودی فرهنگ این سرزمین داشتند، مردم برای حفظ این آیین باستانی خود ترجیح داده‌اند به‌جای استفاده از واژه‌های هفت سپند با حرف آغازین واژه سپند که حرف الفبایی «سین» است، نام رمزگونه و اختصاری «هفت سین» را جانشین کنند و در نتیجه آنچه در زمان حاضر به‌روی سفره هفت سین چیده می‌شود، چیزهایی است که پس از هر تهاجم، بنا بر اقتضائات شرایط فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و جغرافیایی در طول تاریخ به این سفره اضافه یا از آن حذف شده است.

انتهای پیام/+



منبع: خبرگزاری تسنیم

یادداشت| دنیا در مکتب علوی


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سیدمحمود جوادی، پژوهشگر به‌مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت امیرالمؤمنین، امام علی (ع)، در یادداشتی که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده، نوشته است:

دنیا با همه زیبایی‌ها و زشتی‌هایش و اشکال مختلف تضادهایی که در آن وجود دارد، از دید دنیاپرستان دار بقا و از دید مومنان و زاهدان سرای ابتلا و فنا بوده و هست. دنیایی که از روز قدم نهادن حضرت آدم علیه السلام در آن تا امروز شاهد آمد و رفت انبیاء، صالحان، پادشاهان، ستمگران، دانشمندان، خوبان، مجرمان و … و … است، به مانند مائده‌ای است که برای مدت کوتاهی برای ما گسترانده شده تا از نعمت‌های مادی و معنوی آن به اندازه میل و ظرفیت خود بهره مند شویم و سپس از آن عبور کنیم.

این عروس هزار داماد از دیرباز تا کنون نزد دنیاپرستان عشرتگاهی برای کامیابی ها و تجربه کردن لذت های فراوان و بی پایان بوده است و برای زاهدان کاشانه ای تنگ و آزاردهنده که باید در آن مورد ابتلا و امتحان قرار بگیردند. دنیا، سرایی است که جَستن از چنگ دام هایش دشوار و دویدن دنبال لذت ها و سراب های بی پایانش ویرانگر و بدفرجام است.

با این حال توجه کردن به دنیا نه آن قدر مذموم است که باید به طور مطلق از آن دوری جُست و در آن رهبانیت پیشه کرد و نه پشت کردن به آن ممدوح است که تصور شود هدف از قرار گرفتن ما در این دنیا محروم کردن خود از نعمت‌های آن است، پس نباید از لذت‌های مشروع آن بهره‌مند شد. 

سخنی مشهور و منسوب به امام علی علیه ‌السلام که در آن خوب زیستن در دنیا و توجه به آخرت را به‌طور همزمان تشویق و ترغیب می کند، وجود دارد که می فرماید: «إعمَلْ لِدُنیاکَ کأنّکَ تَعیشُ أبدا، و اعمَلْ لآخرتِکَ کأنّکَ تَموتُ غَدا»؛ چنان برای دنیا کار کن که گویا جاودانه خواهی ماند و برای آخرتت چنان کار کن که انگار فردا خواهی مرد. البته مشابه این سخن در برخی متون و کتاب‌ها به رسول خدا (ص) و امام حسن مجتبی علیه السلام نیز نسبت داده شده است که نشان می دهد نگاه معصومین علیهم السلام به دنیا نگاهی کاملاً منطقی، متعادل و یکسان است و تناقضی میان فرمایشات ایشان در این زمینه وجود ندارد.

تعریف دنیا 

امام علی علیه ‌السلام با تأسی از قرآن کریم در بخشی از نهج البلاغه آنجا که ایجاب می‌کند، این‌ چنین دنیا را می ‌ستاید: «إنَّ الدُّنْیَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا، وَدَارُ عَافِیَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا، وَدَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا، وَدَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا. مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ، وَمُصَلَّى مَلاَئِکَةِ اللَّهِ، وَمَهْبِطُ وَحْیِ اللَّهِ، وَمَتْجَرُ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ.اکْتَسَبُوا فِیهَا الرَّحْمَةَ، وَرَبِحُوا فِیهَا الجنّة» (حکمت 131)؛ دنیا سراى صدق و راستى است براى آن ‌کس‌ که به راستى با آن رفتار کند و جایگاه عافیت است براى کسى‌ که از آن چیزى بفهمد و سراى بى ‌نیازى است براى آن‌ کس ‌که از آن توشه برگیرد، و محلّ موعظه و اندرز است براى کسى که از آن اندرز گیرد. دنیا مسجد دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان پروردگار و محل نزول وحى الهى و تجارتخانه اولیاى الهى است. آنان در دنیا رحمت خدا را به ‌دست‌ آورده و بهشت را سود بردند).

همان‌گونه که دنیا از نظر امیرالمومنین علی علیه السلام مسجد دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان پروردگار و محل نزول وحى الهى و تجارتخانه اولیاى الهى است، آن حضرت مارا از غرق شدن در امور دنیا برحذر می‌دارد و نسبت به معایب آن آگاه می‌سازد.

امام علی علیه السلام در خطبه 82 نهج البلاغه در توصیف دنیا می‌فرماید: «مَا أَصِفُ مِنْ دَارٍ أَوَّلُهَا عَنَاءٌ، وَآخِرُهَا فَنَاءٌ! فِی حَلاَلِهَا حِسَابٌ، وَ فِی حَرَامِهَا عِقَابٌ. مَنِ اسْتَغْنَى فِیهَا فُتِنَ وَ مَنِ افْتَقَرَ فِیهَا حَزِنَ، وَ مَنْ سَاعَاهَا فَاتَتْهُ وَ مَنْ قَعَدَ عَنْهَا وَاتَتْهُ، وَ مَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ وَ مَنْ أَبْصَرَ إِلَیْهَا أَعْمَتْهُ»؛ چگونه خانه دنیا را توصیف کنم که ابتداى آن سختى و مشقّت، و پایان آن نابودى است در حلال دنیا حساب، و در حرام آن عذاب است. کسى که ثروتمند گردد فریب مى‌خورد، و آن کس که نیازمند باشد اندوهناک است، و تلاش کننده دنیا به آن نرسد، و به رها کننده آن، روى آورد. کسى که با چشم بصیرت به آن بنگرد او را آگاهى بخشد، و آن کس که چشم به دنیا دوزد کور دلش مى‌کند.

توصیف معایب دنیا

امام علیه‌السلام همچنین در آغاز فراز سوم خطبه 83 یا خطبۀ غراء ضمن توصیف برخی از معایب دنیا، مردم را از آن بر‌حذر می‌دارد و می‌فرماید: «فَإِنَّ الدُّنْیَا رَنِقٌ مَشْرَبُهَا رَدِغٌ مَشْرَعُهَا یُونِقُ مَنْظَرُهَا وَ یُوبِقُ مَخْبَرُهَا، غُرُورٌ حَائِلٌ وَ ضَوْءٌ آفِلٌ وَ ظِلٌّ زَائِلٌ وَ سِنَادٌ مَائِلٌ، حَتَّى إِذَا أَنِسَ نَافِرُهَا وَ اطْمَأَنَّ نَاکِرُهَا قَمَصَتْ بِأَرْجُلِهَا وَ قَنَصَتْ بِأَحْبُلِهَا وَ أَقْصَدَتْ بِأَسْهُمِهَا وَ أَعْلَقَتِ الْمَرْءَ أَوْهَاقَ الْمَنِیَّةِ قَائِدَةً لَهُ إِلَى ضَنْکِ الْمَضْجَعِ وَ وَحْشَةِ الْمَرْجِعِ وَ مُعَایَنَةِ الْمَحَلِّ وَ ثَوَابِ الْعَمَلِ. وَ کَذَلِکَ الْخَلَفُ بِعَقْبِ السَّلَفِ، لَا تُقْلِعُ الْمَنِیَّةُ اخْتِرَاماً وَ لَا یَرْعَوِی الْبَاقُونَ اجْتِرَاماً، یَحْتَذُونَ مِثَالًا وَ یَمْضُونَ أَرْسَالًا إِلَى غَایَةِ الِانْتِهَاءِ وَ صَیُّورِ الْفَنَاءِ»؛

دنیا آبشخورى تیره است و گل آلود. ظاهرش دلفریب است و باطنش هلاک کننده. فریبى است زودگذر و فروغى است غروب کننده و سایه اى است ناپایدار و زوال یابنده و تکیه‌گاهى است فرو ریزنده. فریبندگى کند تا انس گیرد به او، کسى که از آن گریزان است و دل بندد به او، آنکه او را ناخوش دارد. آن گاه چموشى کند و لگد پراکند و دامهاى خود بگسترد و تیرهاى خود در کمان راند و آدمى را در کمند مرگ افکند و به خوابگاهى تنگ و بازگشتگاهى دهشت آورش کشد تا به عیان پاداش اعمال نیک و کیفر کردارهاى بد خویش بنگرد. و این چنین اند کسانى که پس از این مى‌آیند و جانشین گذشتگان مى شوند، زیرا مرگ از هلاک کردنشان باز نایستد و بازماندگان نیز از ارتکاب گناه دست باز ندارند و از کرده پشیمان نشوند، بلکه از رفتار پیشینیان پیروى کنند و پى در پى مى‌گذرند و مى‌روند تا به سر منزل فنا رسند.

امام علی علیه السلام همان گونه که مردم را- طبق دستور قرآن که می‌فرماید: «وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا» (آیه77 سوره قصص) – به بهره‌ مندی‌ در دنیا را ترغیب می‌کند و در عین حال آنان را از افتادن در دام آن برحذر می‌دارد، خود را در درجه اول به سطحی ممتاز و دست نیافتنی در زمینه زهد و دوری از زرق وبرق دنیا رسانده تا الگوی زنده‌ای در ساده‌زیستی باشد و نیز بهانه‌ای دست دشمنان خود ندهد تا آنها نگویند او مردم را به ساده زیستی تشویق می‌کند اما خود به توصیه‌ها و گفته‌های خود عمل نمی‌کند.

نکوهش دنیا

دنیایی‌ که انسان را در دام خود گرفتار کند و به آرزوهای دراز بفریبد و او را از خدا جدا کند، از‌ نظر امیر المومنین علی علیه‌السلام غیر قابل قبول و مطرود است و در‌باره‏‌اش در بخشی از نامه ی شماره 45 نهج‌البلاغه چنین مى ‏فرماید: إِلَیْکِ عَنِّی یَا دُنْیَا، فَحَبْلُکِ عَلَى غَارِبِکِ، قَدِ انْسَلَلْتُ مِنْ مَخَالِبِکِ وَ أَفْلَتُّ مِنْ حَبَائِلِکِ وَ اجْتَنَبْتُ الذَّهَابَ فِی مَدَاحِضِکِ؛ (ای دنیا از من دور شو! زیرا من زمام تو را به گردنت انداخته، خود را از چنگ تو بیرون کشیده و از دام‌هایت گریخته و از گام نهادن در لغزش‌گاه‌های تو دوری گزیده‏‌ام.)

امیر مؤمنان در نهج‌البلاغه در باب نکوهش دنیا، بسیار زیبا و بلیغ و هنرمندانه سخن می‌گوید؛ زیرا مردم 23 سال پس از وفات پیغمبر، شدیداً گرفتار و اسیر زرق و برق دنیا شده بودند، و این دست گره‏ گشا سعى مى‏کند گره‏هاى این کمند را از دست و پاى آن‌ها بازکند. در‌واقع امیر مؤمنان علیه ‌السلام که به‌عنوان پیشوای آزادگان خود را از بند اسارت دنیا رهانیده و در طول زندگی خود پیوسته آن را خوار و حقیر شمرده، در‌واقع کاملاً دنیا را طرد کرده و به‌ روشنی بیان می‌کند که او را به این دنیا نیازی نیست و فریب‌کاری‌های دنیا در او تأثیری ندارد؛ زیرا آن را سه‌طلاقه‌ کرده است: «یَا دُنْیَا یَا دُنْیَا إِلَیْکِ عَنِّی أَ بِی تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَیّ تَشَوَّقْتِ لَا حَانَ حِینُکِ هَیْهَاتَ غُرِّی غَیْرِی لَا حَاجَةَ لِی فِیکِ قَدْ طَلَّقْتُکِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِیهَا». در‌واقع این تعبیر پیشوای پارسایان، علی علیه‌السلام بیانگر ترک کامل دنیای مذموم و کنایه از نهایت نکوهیدگی و زشتی آن است.

امام علی(ع) می‌فرمایند: به دنیا به دید بی اعتنایی که بی میل به آن هستید نگاه کنید زیرا به خدا سوگند به زودی ساکنان زمین نقل مکان می کنند و آنان که با خوش گذرانی با کمال آسایش بسر می‌برند به سخت‌ترین شرایط گرفتار می‌آیند. جوانی ای که رفته به انسان باز نمی گردد و کسی نمی داند برای آینده چه بر سرش خواهد آمد که منتظر آن باشد. شادی در دنیا با غم آلوده است، نیروی بدن به طرف ضعف و سستی می گراید بنابراین فراوان بودن شادی آفرینان شما را مغرور نگرداند زیرا شگفت‌انگیزان به شما وفا نخواهند کرد. خدا رحمت کند کسی را که فکـر کـنـد و پند بگیرد و بینا شود. آنچه در دنیا وجـود دارد به زودی مثل ایـن است کـه قبل نبوده است و آنچه از آخرت وجود دارد به زودی مثـل باقیها خواهد بود.

فرازهایی از کلام امیرالمومنین‏ در باب دنیا

«خُذ مِن الدُّنیا ما أَتاکَ، و تَوَلَّ عمَّا تَولّى عنک، فإن أنت لم تَفعل فأجمِل فى الطَّلَب.» (نهج البلاغه، حکمت 393) از دنیا همان قدر بگیر که به تو مى‏رسد و آنچه از تو رو گرداند، نادیده بگیر و اگر نمى‏توانى چنین باشى لااقل خواسته ات را کمتر کن.

«إذا أقبلت الدّنیا على أحدٍ أعارته محاسن غیره، و اذا أدبرت عنه سلبته محاسن نفسه.» (مروج الذهب، ج 3، ص 434) اگر دنیا به کسى رو کند، خوبی‌هاى دیگران را به طور موقت به او مى‏دهد، و زمانى که به کسى پشت کند، امتیازات و نیکی‌هاى خود او را هم از او مى‏‌گیرد.

«مَن طَلَبَ الدُّنیا طَلَبهُ المَوت حتّى یُخرِجَه عَنها، وَ مَن طلب الآخرة طلبته الدّنیا حتّى یستوفى رزقه منها.». (العقد الفرید، ج 3، ص 157) آن که دنبال دنیا رود مرگ دنبالش مى‌‏رود تا او را از دنیا ببرد و آن که طالب آخرت است دنیا در طلبش مى‏‌رود تا رزقش را به او برساند.

«لایترک الناس شیئاً من أمر دینهم لاستصلاح دنیاهم الّا فتح اللّه علیهم ما هو أضرّ منه.» (نهج البلاغه، حکمت 106) مردم چیزى از امور دینشان را براى نفع دنیایشان ترک نمى‏کنند مگر آن که خداوند زیان‌بارتر از آن را به رویشان خواهد گشود.

«من أصبح على الدّنیا حزیناً فقد أصبح لقضاء اللّه ساخطاً…و من لهج قلبه بحبّ الدنیا التاط قلبه منها بثلاثٍ: همّ لا یغبّه، و حرص لا یترکه، و أملٍ لا یدرکه.» (تذکرة الخواص، ص 144) کسى که به خاطر دنیا اندوهگین باشد از قضا و قدر الهى ناخشنود است…و آن که دلش با دوستى دنیا پیوند خورده باشد قلبش به سه چیز آلوده گردد: اندوهى که از او جدا نشود، حرصى که او را ترک نگوید و آرزویى که هیچ‏گاه به آن نخواهد رسید.

«مثلُ الدُّنیا کَمَثَل الحَیَّةِ، لَیِّنٌ مَسُّها، وَ السَّمُّ الناقِعُ فى جَوفِها، یَهوى إلیها الغِرُّ الجاهل، و یَحذَرُها ذواللُّب العاقِل.» (نهج البلاغه، حکمت 119) دنیا همانند مار است، لمس کردن آن، نرم و ملایم است اما درونش از زهر آکنده است، لذا فریب خورده نادان به آن میل پیدا مى‌‏کند و هوشیار عاقل از آن حذر مى‏‌کند.

«احذروا الدّنیا فإنّها غذّارةٌ غرّارةٌ خدوعٌ، معطیةٌ منوعٌ، ملبسةٌ نزوع، لایدوم رخاؤها، ولا ینقضى عناؤها، و لا یرکد بلاؤها.». (همان، خطبه 220) از زرق و برق دنیا بر حذر باشید که دنیا خیانتکارى است فریبنده و نیرنگباز، بخشنده‏اى است منع کننده، پوشنده‏اى است برهنه سازنده، آرامش آن بى دوام، مشکلاتش بى پایان، و بلاهایش قطع ناشدنى است.

«مَن کانَتِ الدُّنیا هَمَّهُ کَثُرَ فى القیامةِ غَمُّه.» (شرح ابن ابى الحدید، ج 20، ص 211) کسى که دنیا همتش باشد در قیامت اندوهش بسیار گردد.

«مَن کانَتِ الدُّنیا هَمَّهُ اشتدّت حَسرَتُهُ عِندَ فِراقِها.» (مستدرک نهج البلاغه، ص 165) آن که دنیا همتش باشد به هنگام جدایى از آن، حسرتش شدید خواهد بود.

«الدُّنیا سَمٌّ یَأکُلُهُ مَن لا یَعرِفُه.» (غررالحکم، ج 1، ص 69) دنیا، زهرى کشنده است هر که نشناسدش آن را مى‏خورد.

«المَغبُونُ مَن شَغَلَ بِالدُّنیا، وَفاتَه حَظُّهُ مِن الآخرة.» (همان، ص 106) زیانکار کسى است که سرگرم دنیا شده و بهره‏اش از آخرت از دستش رفته است.

«إیّاک و الوَلَهَ بالدُّنیا، فإنّها تُورِثُکَ الشَّقاءَ وَ البَلاء، و تَحدُوک على بَیعِ البَقاءِ بالفَناء.» (نهج البلاغه، خطبه 28)

بر تو باد به دورى از شیفتگى به دنیا، زیرا که تو را به بدبختى و گرفتارى مى‌‏اندازد و تو را به طرف فروختن آخرت به سراى نیستى مى‏‌راند.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

استقبال از عاشقانه‌های یوسفعلی میرشکاک


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یوسفعلی میرشکاک برای علاقه‌مندان به حوزه شعر، فراتر از یک شاعر است. او سال‌ها در حوزه روزنامه‌نگاری فعالیت کرد و بعد در وادی فلسفه و عرفان قدم گذاشت، کمی وارد حوزه سیاست شد و در نهایت، برای بسیاری از شاعران هم‌روزگار به مرید و معلمی تبدیل شد که گرم و سرد روزگار شعر را چشیده است.

از میرشکاک تاکنون آثار متعددی منتشر شده، در همه این آثار پختگی و استواری کلام اولین نکته‌ای است که از شعر او به ذهن می‌رسد. او قدر کلمه و کلام را می‌داند و برایش ارزش قائل است. وقتی شعر می‌گوید، آسمان و ریسمان نمی‌بافد تا کلامش در کنج ذهن مخاطب بنشیند، فراخور موضوع سخن می‌گوید و همین سبب شده تا پس از سال‌ها، شیرینی کلام او با چند بیت در ذهن ادب‌دوستان جا خوش کند. کیست که با شعر مأنوس باشد و قصیده او در رثای امام امت را از یاد برد، آنجا که گفت:

سر بر آر ای خصم کافر کیش! حیدر مرده است 
معنی انا فتحنا، سرّ اکبر مرده است

صاحب معراج، یعنی مصطفی منبر سپرد
آنکه بر منبر سلونی گفت و منبر مرده است …

 «آنجا که نامی نیست» از جمله دفترهای شعری اوست که از سوی شهرستان ادب به چاپ رسیده. مجموعه‌ای که نمایی از کمال پختگی شعر میرشکاک را چه در موضوع، چه در زاویه دید شاعر به زندگی و چه در کلام و سخن نشان می‌دهد. مجموعه حاضر دربردارنده 52 غزل عاشقانه و آیینی از اوست که از وجهی می‌توان غلبه اندیشه‌های عرفانی شاعر بر دیگر زوایای وجودی او را در این شعرها به تماشا نشست. 

میرشکاک در مقدمه کتاب می‌نویسد: «عقلی که در آستانۀ مرگ برانگیخته شود، به اسبی می‌ماند که در چهل سالگی یورتمه یاد بگیرد. گاه به جنون می‌گویم: از مروت به دور است پس از عمری چهارنعل دواندن من در گرما و سرمای شهر و بیابان، به عقلم وانهی و چنان بگذری که گویی هیچ‌گاهت سروکاری با من نبوده است.

جنون می‌گوید: می‌خواهی بدانی از چه مهالکی تو را گذرانده‌ام؟ اگر در جوانی به فریادت نمی‌رسیدم و از چنگال عقلت نمی‌رهاندم، عمرت در بندگی دنیا تباه می‌شد. خوش باش که در پایان راهی و مرگ بر درگاه است تا برای ابد تو را از بار سنگین پیری و درد سهمگین بودن وارهاند.»

شعرهای مجموعه به سبک قدما عنوانی ندارند و شهرستان ادب کتاب حاضر را با طرح جلدی از مجید زارع منتشر کرده است. در ادامه سروده‌ای او در این مجموعه را می‌توانید بخوانید:

گفتی از اتفاقی که تازه‌ست، از کهن داستان جهان؛ عشق 
اتفاقی که همواره بوده‌است، باستانی‌ترین داستان عشق 

جز همین داستان هرچه خواندم، رنگ نیرنگ و بیهودگی داشت 
رنگ‌ها را گرفت و به من داد، رنج بیرنگی جاودان؛ عشق 

من زمین تھی دست بودم، از گران باری و تیرگی مست 
روشنم کرد و پرواز آموخت، برد آن سوتر از آسمان، عشق 

پهن دشت شگرف بهشت است وسعت تنگنایی که دارد 
لامکان است جایی که دارد درنگنجد به شرح و بیان عشق 

در همه نیستی سوی عشق است، سربه سر هستی‌ام نیستی باد 
بیکران هستی از نیستی زاد، پس چه ترسم من از بیکران عشق

عاشقی گربدانی چه چیزی‌ است، هر دوگیتی به چشمت پشیزی‌ست 
هردمت چون خدا رستخیزی‌ است، می‌شناسی خدا را؟ همان عشق

عاشقی کیمیای وجود است جسم وجان عشق را در سجود است 
عشق بنیان بود و نبود است کفر و دین، آشکار و نهان، عشق 

عشق کرده ست این نغمه را ساز، دیده پایان ره را در آغاز 
درکشیده‌است و در میکشد باز از می خویش رطل گران عشق 

سِر هستی تویی گرنباشی، پا توان بود اگر سر نباشی 
فقر باشی توانگر نباشی، تا کند فارغت زین و آن، عشق 

تا مرا بر زمین مرده دیدی، از فراسوی هستی رسیدی 
روح در قالب من دمیدی، آه ای مادر مهربان؛ عشق

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

کتاب‌هایی که در سال ۱۴۰۳ مورد توجه رهبر انقلاب قرار گرفت


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نوروز فرصتی است برای نو شدن، نو زیستن و همپای بهار، دوباره جوانه زدن. فرصتی است برای خواندن کتاب‌های تازه و آثاری که در طول سال به دلیل مشغله‌های روزمره در کتابخانه خاک خورده‌اند و فرصت نکرده‌ایم سراغی از آنها بگیریم و کمی پای صحبتشان بنشینیم. ایام نوروز فرصتی است دوباره برای گشت و گذار در میان کتاب‌ها و جست‌وجوی زندگی در سطر سطر این آثار؛ مجالی است برای غنیمت دانستن زندگی؛ چنان که خواجه شیراز گفت:

دو یار زیرک و از باده کهن دومنی

فراغتی و کتابی و گوشه چمنی

من این مقام به دنیا و آخرت ندهم

اگر چه در ‌ی ام افتند هر دم انجمنی …

گزارش حاضر تلاش دارد در قالب یک بسته پیشنهادی، به معرفی آثاری بپردازد که در سال گذشته مورد توجه رهبر معظم انقلاب قرار گرفته‌اند.

انتشار تقریظ، کُنش روز و بااهمیت مقام معظّم رهبری است. این کنش به‌مثابه یک عملیات فرهنگی در جنگ نرم است که با طراحی آیت‌الله خامنه‌ای و اجرای دفتر حفظ و نشر معظّم‌له محقق می‌شود. تصمیم رهبر انقلاب نسبت به انتشار تقریظشان بر یک کتاب، به معنای تأیید یک محتوای فرهنگی برای ترویج آن است و اشارات و ظرایف متن تقریظ، حد و رسم محتوای موردنظر را دقیق می‌کند.

از وجوه اصلی اهمّیت این کنش فرهنگی، جهت‌گیری آن برای ترویج فرهنگ جهاد و مقاومت است که به فرموده رهبر انقلاب راه‌حل همه مشکلات کشور است:

«ما بر همه‌ی سختی‌ها و بر همه‌ی چالشها میتوانیم مؤمنانه فائق بیاییم؛ این نتیجه‌ی نگهداشت و پاسداشت خاطره‌ها است. (3/3/1396)».

قطعه‌ای مهم از جنگ روایت‌ها

از جمله کتاب‌هایی که در سال 1403 مورد توجه رهبر معظم انقلاب قرار گرفت، «ایستگاه خیابان روزولت»، نوشته محمد محبوبی است که از سوی موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی روانه بازار نشر شده است. کتاب، به یکی از وقایع مهم تاریخ انقلاب می‌پردازد: تسخیر لانه جاسوسی و اسناد کمتر دیده شده در این زمینه.

طی سال‌های گذشته چرایی تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام(ره)، به یکی از پرسش‌های ذهنی برخی از جوانان تبدیل شده است. تاکنون آثار مختلفی تلاش کرده‌اند به این موضوع ورود کرده و آن را از زاویای مختلف بررسی کنند، اما کتاب محبوبی در این میان با آثار مشابه گذشته، تفاوت‌هایی دارد، از جمله آنکه نویسنده تلاش دارد در یک فضای واقع‌بینانه و خالی از شعارزدگی به یک واقعه تاریخی از گذر بررسی اسناد منتشر نشده و کمتر دیده شده بپردازد.

کتاب , تقریظ ,

«ایستگاه خیابان روزولت» روایتی مستند از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی و گذشته روابط ایران و آمریکاست که محبوبی تلاش کرده است با استفاده از اسناد کمتر دیده‌شده داخلی و اسنادی از وزارت خارجه و وزارت دفاع آمریکا و وزارت خارجه بریتانیا و… روایتی کمتر شنیده ‌شده را ارائه کند،‌ او در این کتاب پاسخ بسیاری از سؤالاتی را که در سال‌های اخیر درباره روابط ایران و آمریکا و مناقشات در این زمینه وجود داشته است، با اسناد و مدارک مستدل بدهد.

محبوبی در این کتاب با استفاده از اسناد وزارت امور خارجه آمریکا و بریتانیا که تاکنون به فارسی ترجمه نشده‌اند، دست برتر در تحلیل وقایع دارد. از سوی دیگر، تأمل و صبری که نویسنده در تحلیل یک ماجرا داشته، سبب شده تا روایت محبوبی فارغ از شعارزدگی‌ها، کلیشه‌ها و حرف‌های رسانه‌پسند به تحلیل درستی از یک واقعه مهم که از آن با عنوان «انقلاب دوم» یاد کرده‌اند، برسد.

رهبر انقلاب بر تقریظی که بر این کتاب نگاشته‌اند، فرمودند: «این کتاب پُرکننده‌ یکی از خلأهای رسانه‌‌ای و تبلیغاتی ماست. ما به جنگ روایت‌ها در پیکارهای جهانی توجه لازم را نکرده‌ایم و دشمنان و بدخواهان ما از غفلت ما بهره برده و بسیاری از حوادث را وارونه نشان داده‌اند. باید از نویسنده‌ این کتاب و تلاش ارزشمندش قدردانی شود، به‌خاطر اقدام هشیارانه‌اش در این عرصه‌ مهم. نثر کتاب روان و رسا و تحقیق و تحلیل‌های آن منطقی و صادقانه و قانع‌کننده است ـ نام انتخاب‌شده برای کتاب عالی است.»

یک عاشقانه متفاوت

از دیگر کارهایی که در سال 1403 مورد توجه رهبر معظم انقلاب قرار گرفت، «پاییز آمد» نوشته گلستان جعفریان است؛ یک عاشقانه متفاوت از سال‌های دفاع مقدس. هرچند در طول چند دهه گذشته، زنان محور بسیاری از خاطرات جنگ بوده‌اند و تلاش شده است تأثیر این واقعه بر زندگی مردم از این منظر به تصویر کشیده شود، اما آثار منتشر شده خالی از خلل و آسیب نبوده‌اند؛ آسیب‌هایی که گاه به دلیل ملاحظات ناشر برای جذب مخاطب بیشتر وارد تاریخ شفاهی شده‌ است.

این دسته از خاطرات در کنار به تصویر کشیدن وضعیت اجتماعی مردم در دهه 60 و در مواجهه با یک بحران اجتماعی سیاسی، گاه مجالی بوده برای قلم‌فرسایی نویسنده و شاخ و برگ‌دادن‌های اضافی. امری که برخی از آثار خاطرات را به یک عاشقانه به اصطلاح صورتی نزدیک می‌کند. اما جعفریان با علم به این موضوع، در «پاییز آمد» مشابه کارهای گذشته، راوی و مواجه او با تلاطم‌های زندگی را مد نظر قرار داده و این خط را پی گرفته است.

کتاب , تقریظ ,

«پاییز آمد» داستان زندگی فخرالسادات موسوی و شهید احمد یوسفی، یک زوج زنجانی است. عاشقانه‌ای که هرچند ساده است، اما نگارشش با چالش‌های متعددی برای نویسنده همراه بوده است: «که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل‌ها».

فضای مذهبی سنتی و محدودیت‌هایی که راویان زن معمولاً برای خود در نظر می‌گیرند، سبب شد تا نویسنده ماه‌ها برای تکمیل مصاحبه‌های خود و رسیدن به ذهن و زبان فخرالسادات زمان بگذارد. در نهایت، کار جعفریان مورد تأیید بسیاری از پژوهشگران حوزه خاطرات شفاهی قرار گرفت؛ به طوری که از آن به عنوان «عاشقانه سنت‌شکن» یاد کرده‌اند.

رهبر معظم انقلاب نیز در تقریظی این اثر را چنین توصیف کرده‌اند:

بسمه‌تعالی

– عشقی آتشین، عزمی پولادین، و ایمانی راستین چهره‌نگار زندگی این دو جوان است که با نگارشی زیبا و رسا در این کتاب تصویر شده است. این نیز از همان روایات صادقانه است که شنیدن و خواندن آن امثال این حقیر را خجالت‌زده میکند و فاصله‌ی نجومی‌شان با این مجاهدان واقعی را آشکار میسازد.

قهرمانان دهه هفتادی

خاطره‌نویسی در سال‌های گذشته با توجه و تمرکز بر خاطرات شهدای مدافع حرم، وارد فاز جدید شد و دریچه تازه‌ای به روی علاقه‌مندان به این قالب گشود؛ کتاب‌هایی که عمدتاً قهرمانانی از نسل جدید معرفی می‌کنند، پهلوانانی که از کف جامعه برخاسته‌ و به الگویی برای نسل جدید تبدیل شده‌اند.

کتاب «مجید بربری» نوشته کبری خدابخش دهقی، «بیست سال و سه روز» نوشته سمانه خاکباز و «هواتو دارم»، اثر مجید ملاحسنی از جمله این آثار است که در سال 1403 مورد توجه قرار گرفت و تقریظ آنها در مراسمی با حضور خانواده شهدا رونمایی شد.

«مجید بربری» داستان زندگی شهید مجید قربانخانی و سیر تحول او در زندگی است. پسری که در یافت‌آباد تهران متولد شد و با وجود سبک زندگی متفاوتی که داشت، به عشق حفاظت از حرم آل الله راهی سوریه شد و در خان‌طومان به شهادت رسید. نویسنده داستان زندگی او را در این کتاب از لحظه تولد دوباره مجید آغاز کرده، لحظات پایانی حیات دنیایی او و سپس در ادامه با رفت و برگشت‌های مختلف، گریزی به برهه‌های زندگی او می‌زند و در پی این است بداند که چطور پسری که صاحب یکی از معروف‌ترین قهوه‌خانه‌های یافت‌آباد بود، با سفری به کربلا متحول شد و شد پاسبان حرم دل: «پرورده عشق شد سرشتم/ جز عشق مباد سرنوشتم».

کتاب , تقریظ ,

رهبر معظم انقلاب در تقریظی بر این اثر فرموده‌اند:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

ــ اینجا فطرتی پاک را، دلی روشن را، دستی خدمتگزار به ضعیفان را می‌بینیم که رشته‌ئی از انوار خورشید حسینی، آنها را در خط نورانی جهاد و شهادت، به کار می‌اندازد و دارنده‌ی آنها را به اوج میرساند. مجید قربانخانی مصداق آیه‌ی: فَمَن یُرد الله ان یهدیه یشرح صدره للإسلام است. او لایق این عروج بوده و دل با صفا و روح با مرام او ظرفیت آن را داشته است.. گوارایش باد و الحقنا الله به انشاءالله

«بیست سال و سه روز» نیز داستان زندگی سیدمصطفی موسوی، جوان‌ترین شهید مدافع حرم است. شهید موسوی در حالی که تنها سه روز از تولد 20 سالگی‌اش می‌گذشت، در حمله‌ای که به اطراف حرم حضرت زینب(س) در دمشق شد، به فیض شهادت نائل آمد. او که از نیروهای هوابرد بود، برای رسیدن به سوریه و دفاع از حرم و حریم اهل بیت(ع) راه پر فراز و نشیبی را طی کرده بود که خاکبازان در این کتاب، تلاش کرده به خوبی روایتگر مجاهدت‌های او باشد.

کتاب , تقریظ ,

زندگی شهید موسوی تنها به این بُعد ختم نمی‌شود. مرور زندگی او به عنوان یک شهید دهه هفتادی نکات قابل تأملی برای نوجوانان و جوانان دارد که از این جمله می‌توان به پایبندی او به مطالعه و کسب رضایت پدر و مادر اشاره کرد. رهبر معظم انقلاب در تقریظی بر این اثر فرموده‌اند:

به نام خدا

ــ این شرح حال نیز برای امثال من غبطه‌انگیز و حسرت‌زا است. نور این جوان و امثال او چشم امثال مرا خیره میکند و ما را متوجّه تاریکیهائی که در آن گرفتاریم میسازد. آفرین به آن انگیزه‌ی نجات‌بخش که سیدمصطفی‌ها را به چنین اوجی میرساند و مرحبا به صبر و توکلی که پدر و مادری را در فقدان چنین فرزندی آرامش می‌بخشد. خدا را سپاس که در دوران چنین انسانهائی زندگی میکنیم.

«هواتو دارم» سومین اثر از مدافعان حرم است که در سال 1403 مورد توجه رهبر معظم انقلاب قرار گرفت. این اثر روایتی است از زندگی شهید مرتضی عبداللهی به روایت همسر. شهید عبداللهی متولد نهم اسفند 1366، دانش‌آموخته رشته مهندسی عمران بود و 23 آبان 1396 در منطقه بوکمال سوریه به شهادت رسید.

عبداللهی جوانی باهوش و شجاع، مزین به انواع و اقسام هنرهای رزمی بود. عشق به جبهه و شهدا هم از کودکی در او وجود داشت. وقتی پدرش از حال و هوای دفاع مقدس برایش تعریف می‌کرد، سراپا گوش می‌داد، اما آخرسر با دستش محکم به پایش می‌زد و می‌گفت: ای کاش من آن موقع بودم.

کتاب , تقریظ ,

برای اینکه بتواند به دفاع از حرم عمه سادات برود، دوره‌های مختلف غواصی، پاراگلایدر و راپل را گذرانده بود، اما هیچ کدام از این تخصص‌ها نتوانسته بود راه او را برای دفاع از حرم باز کند. به پدرش متوسل شد؛ پدری که خود یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس و از گردان تخریب‌چی جبهه بود. … رهبر معظم انقلاب در تقریظی بر این اثر فرموده‌اند:

این نیز جلوه‌ئی دیگر از رویشهای انقلاب است: جوان دلاوری با عقلانیّت دهه‌ی 90 و احساسات دهه‌ی 60.. مصداق: الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه.. با جهادی در بهترین راه و سرانجامی برترین سرانجام.. هنیئاً لأرباب النعیم نعیمُهم.. معرفت و صبر راوی (همسر شهید) در خور ستایش است.. گرامی و سربلند باد.

2 تیر 402

ـ نگارش کتاب، خوب و در موارد بروز احساسات، عالی است و نیز مقدمه بخصوص چند سطر پایانی آن.

نبرد در زیر زمین و حماسه‌ای که ورق را به نفع ایران برگرداند

«معبد زیرزمینی»، نوشته معصومه میرابوطالبی از دیگر آثاری است که در سال 1403 مورد توجه رهبر انقلاب قرار گرفت، کتابی که به شرح حماسه مقنی‌های یزدی در عملیات فتح‌المبین می‌پردازد.

نویسنده در این کتاب با استفاده از داستان و پروردن شخصیت «الیاس» به معرفی گروهی از رکن‌آباد یزد می‌پردازد که با حفر تونلی به عبور نیروهای ایرانی از مین‌های کاشته شده توسط نیروهای عراقی کمک کردند و ورق را به نفع ایران برگرداندند.

اواسط پاییز 1360 در اوج روزهای بمباران شهرهای دزفول، شوش و اندیمشک تصمیمی بزرگ گرفته شد، احمد آرام، از فرماندهان یگان عملیاتی وقت، درباره این عملیات می‌گوید: دشمن که برای تصرف شهر دزفول به پل کرخه رسید، با نیروهای کمی که در آنجا مستقر بودند، متوقف شد، با این حال سنگر دیده‌بانی که دشمن مستقر کرده بود، سبب شد از آنجا تا سه‌راهی دزفول تا اهواز یعنی حدود 18 کیلومتر را تا خط مقدم زیر دید خود داشته باشد.

کتاب , تقریظ ,

از سوی دیگر، موقعیت جغرافیایی منطقه به‌دلیل وجود تپه‌های نسبتاً بلند نسبت به مناطق شرق شوش و جاده ارتباطی اهواز دزفول و دسترسی به رادار چهار و پنج ایران که در دست بعثی‌ها بود، سبب می‌شد دشمن ضمن کنترل پرواز و دفاع هوایی منطقه، بر منطقه مسلط باشد.

همچنین بعد از عبور از کرخه در خط مقدم، بعثی‌ها با مهندسی دقیق یک خط نفوذناپذیر با مین ایجاد کرده بودند، این منطقه برای آنها حائز اهمیت بود و باید آن را در هر شرایطی حفظ می‌کردند. آنها از این محور با استفاده از توپخانه قدرتمندی که پشت خط احداث کرده بودند، شهرهای دزفول و اندیمشک را شبانه‌روز گلوله‌باران می‌کردند. بعثی‌ها به مهندسی پیچیده خود اعتماد کرده بودند و خود را برنده قطعی جنگ می‌دانستند، اعتماد به این موضوع به‌حدی بود که صدام وعده داده بود؛ «اگر ایرانی‌ها توانستند از این سد عبور کنند، کلید بصره را به آنها خواهیم داد.»

رهبر انقلاب در تقریظی بر این اثر آن را «تازه و مبتکرانه» توصیف کرده و فرموده‌اند:

موضوع این رمان تازه و مبتکرانه است، نگارش آن هم شیرین و جذاب است. پرداختن به بخش‌های حاشیه‌ئی ولی مهم و تاثیرگذار دفاع مقدس کار لازمی است که نویسنده‌ی این رمان شیوا از عهده‌ی آن برآمده است. استفاده از مقنّی‌های یزدی را شهید صیاد شیرازی چند بار مطرح کرده بود و ماها از آن مطلع بودیم، اما اهمیت و ظرافت و دشواری آن به گونه‌ئی که در این کتاب تشریح شده برای ما و دیگران امثال ما معلوم نبود. رحمت و رضوان خدا بر این هنرمندان کلنگ به دست.

شهیدی که دقیقه‌ای از عمرش را بیهوده تلف نمی‌کرد

«آخرین فرصت»، آخرین اثری است که می‌توان در این گزارش به آن اشاره کرد. این کتاب که به قلم سمیرا اکبری نوشته شده، شرحی است از زندگی خانم قافلان‌کوهی از زندگی مشترکش با شهید علی کسایی.

این کتاب را علاوه بر مرور خاطرات دوران زندگی و رزمندگی شهید علی کسایی، می‌توان تاریخ شفاهی دوران انقلاب و جنگ ایران و عراق دانست که در قالب رمانی جذاب؛ «صمیمیت و ساده‌زیستی»، «احترام به والدین»، «عشق به همسر و فرزند»، «صبر و ایثار»، «توجه به بیت‌المال و حق‌الناس»، «عفت و حیا» و «فداکاری و شهادت» را زیبا و هنرمندانه به تصویر کشیده است.

کتاب , تقریظ ,

رهبر معظم انقلاب در تقریظی «نگارش خوب» این اثر را از امتیازات آن معرفی کرده و فرموده‌اند:

ــ این شهید عزیز از سرآمدانِ شهدا است. زندگی پرهیزگارانه، رفتار فداکارانه، و سرانجام غبطه‌انگیز: شهادت دلاورانه و آگاهانه. گوارا باد این همه بر این بنده‌ی مخلص.. و درود خدا بر امام خمینی که انقلابش توانست چنین گوهرهای نفیسی را استخراج و تربیت کند. نگارش خوب نویسنده و اظهارات صریح و ساده‌ی راویِ رنج‌کشیده، از امتیازات کتاب است.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

هویت و فرهنگ بومی در ادبیات کودک و نوجوان


به گزارش خبرگزاری تسنیم،‌ محمدمهدی سیدناصری پژوهشگر حقوق کودکان؛

ادبیات کودک نه‌تنها وسیله‌ای برای سرگرمی و آموزش زبان، بلکه ابزاری مؤثر برای انتقال ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی است. از طریق داستان‌ها، افسانه‌ها و شعرهای کودکانه، اصول اخلاقی، باورهای اجتماعی و مفاهیم حقوق بشری به نسل‌های آینده منتقل می‌شود.ادبیات کودک به مجموعه‌ای از متون نوشتاری، شفاهی و تصویری گفته می‌شود که برای گروه سنی کودکان خلق شده و هدف آن آموزش، سرگرمی و رشد فکری آنان است. این ادبیات شامل داستان، شعر، نمایشنامه، و کتاب‌های تصویری می‌شود که نقش مهمی در شکل‌دهی به افکار و ارزش‌های کودکان ایفا می‌کند.

ارزش‌های فرهنگی شامل باورها، هنجارها و سنت‌هایی است که هویت یک جامعه را تعریف می‌کند. ادبیات کودک می‌تواند با روایت داستان‌هایی که بر اساس فرهنگ بومی نوشته شده‌اند، کودکان را با میراث فرهنگی خود آشنا کند و به تداوم آن کمک کند.

حقوق بشر شامل مفاهیمی همچون حق بر آموزش، برابری، آزادی بیان و احترام به تفاوت‌های فرهنگی است. کتاب‌های کودک می‌توانند این مفاهیم را از طریق داستان‌ها و شخصیت‌های الهام‌بخش به کودکان آموزش دهند.

ادبیات کودک با بازتاب فرهنگ بومی، به کودکان کمک می‌کند تا احساس تعلق به جامعه خود داشته باشند.افسانه‌ها، داستان‌های عامیانه و متون بومی، هویت فرهنگی را در کودکان تقویت کرده و آن‌ها را با گذشته و میراث فرهنگی خود آشنا می‌کنند. برای مثال، در ایران، داستان‌هایی مانند «شاهنامه» و قصه‌های کهن نظیر «موش و گربه» تأثیر بسزایی در انتقال فرهنگ ایرانی داشته‌اند.

ادبیات کودک می‌تواند درونی‌سازی حقوق بشر را تسهیل کند. داستان‌هایی که بر برابری، عدالت، دوستی و احترام به تفاوت‌ها تأکید دارند، به کودکان کمک می‌کنند تا مفاهیم حقوق بشری را درک کرده و در زندگی خود به کار گیرند. برای مثال، کتاب «ما همه آدم هستیم» اثر پیتر اسپایر، با استفاده از تصاویر متنوع، به کودکان تفاوت‌های فرهنگی را نشان داده و بر ارزش برابری انسان‌ها تأکید می‌کند.

داستان‌های کودکانه با به تصویر کشیدن موقعیت‌هایی که در آن‌ها شخصیت‌ها با چالش‌های اخلاقی مواجه می‌شوند، به کودکان می‌آموزند که چگونه با دیگران همدلی کنند. به عنوان نمونه، کتاب «قصه‌های مهربانی» که مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه درباره همدلی و کمک به دیگران است، نقش مهمی در آموزش ارزش‌های انسانی دارد.

ادبیات کودک می‌تواند در کاهش کلیشه‌های جنسیتی، قومی و طبقاتی نقش مؤثری ایفا کند. به‌عنوان مثال، کتاب «شاهزاده‌ای که نجات داد» داستان دختری شجاع را روایت می‌کند که برخلاف کلیشه‌های رایج، خود یک قهرمان است. این نوع داستان‌ها به کودکان یاد می‌دهند که هویت و توانایی‌هایشان نباید تحت تأثیر کلیشه‌های اجتماعی قرار گیرد.

برای این که کتاب‌های کودک بتوانند به درستی ارزش‌های فرهنگی و حقوق بشری را منتقل نمایند، باید دارای ویژگی‌های زیر باشند:

روایت غنی و جذاب؛ داستان باید به گونه‌ای باشد که کودکان را جذب کرده و پیام آن به شکل غیرمستقیم منتقل شود.

2 ـ بازنمایی تنوع فرهنگی؛ کتاب‌هایی که شخصیت‌های متنوع از فرهنگ‌های مختلف را نشان می‌دهند، به کودکان درک بهتری از حقوق بشر می‌دهند.

3 ـ آموزش غیرمستقیم ارزش‌های انسانی؛ کتاب‌هایی که به جای آموزش مستقیم، مفاهیم اخلاقی و اجتماعی را از طریق داستان‌های جذاب ارائه می‌دهند، تأثیر عمیق‌تری دارند.

4 ـ دوری از کلیشه‌های فرهنگی و جنسیتی؛ داستان‌ها باید به گونه‌ای باشند که کلیشه‌های ناعادلانه را تقویت نکنند.

ادبیات کودک به‌عنوان یکی از ابزارهای مهم آموزشی و فرهنگی، نقشی بی‌بدیل در انتقال ارزش‌های فرهنگی و حقوق بشری دارد. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که از طریق داستان‌ها، شعرها و کتاب‌های تصویری، می‌توان مفاهیمی همچون هویت فرهنگی، عدالت، همدلی، برابری، حقوق فردی و اجتماعی را به کودکان آموزش داد. این مفاهیم، که در اسناد بین‌المللی همچون کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد نیز مورد تأکید قرار گرفته‌اند، به‌گونه‌ای درونی‌سازی می‌شوند که فرد در طول زندگی خود، آن‌ها را به‌عنوان اصول اساسی رفتاری به کار گیرد.

مطالعات در حوزه روان‌شناسی رشد و تعلیم و تربیت نشان می‌دهند که مفاهیم اخلاقی و حقوقی زمانی بیشترین تأثیر را دارند که از طریق داستان‌های معنادار و ملموس به کودکان منتقل شوند. به‌همین دلیل، انتخاب کتاب‌های باکیفیت که ارزش‌های فرهنگی و حقوق بشری را به شیوه‌ای غیرمستقیم و جذاب ارائه می‌کنند، اهمیتی دوچندان دارد. این کتاب‌ها نه‌تنها به تقویت هویت فرهنگی کودکان کمک می‌کنند، بلکه آن‌ها را برای زندگی در جامعه‌ای متنوع و جهانی‌شده آماده می‌سازند.

از سوی دیگر، توجه به محتوای کتاب‌های کودک از منظر مقابله با کلیشه‌های جنسیتی، طبقاتی و قومی ضروری است. داستان‌هایی که تصاویری کلیشه‌ای از نقش‌های اجتماعی ارائه می‌دهند، می‌توانند مانعی در برابر برابری و عدالت اجتماعی باشند. در مقابل، کتاب‌هایی که با زبانی ساده اما عمیق، برابری، تنوع فرهنگی و احترام به حقوق دیگران را نشان می‌دهند، نقش مؤثری در تربیت شهروندانی آگاه، مسئول و مشارکت‌جو دارند.

بنابراین، لازم است سیاست‌گذاران آموزشی، نویسندگان، تصویرگران و ناشران به مسئولیت اجتماعی خود در قبال تولید محتوای ادبیات کودک توجه ویژه‌ای داشته باشند. همچنین، والدین و مربیان می‌بایست با انتخاب آگاهانه کتاب‌ها، بستری مناسب برای درک و درونی‌سازی ارزش‌های فرهنگی و حقوق بشری در ذهن کودکان فراهم آورند. در نهایت، پژوهش‌های بیشتر در این حوزه می‌توانند به تدوین معیارهای علمی برای تولید و ارزیابی کتاب‌های کودک از منظر حقوق بشر و فرهنگ بومی کمک کنند.

انتهای پیام/

 

 



منبع: خبرگزاری تسنیم

«ستاره‌ای که ماه شد»؛ ۵۰ برش خواندنی از زندگی سیدحسن نصرالله


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سید حسن نصرالله سومین دبیرکل حزب‌الله لبنان و از بنیانگذاران آن در سال 1982 بود که پس از شهادت سید عباس موسوی در سال 1992 دومین دبیرکل حزب‌الله، به عنوان دبیرکل این حزب انتخاب شد. حزب‌الله در دوران وی به قدرتی منطقه‌ای تبدیل شد و توانست پس از انجام عملیات‌های متعدد، در سال 2000 اسرائیل را وادار به عقب‌نشینی از لبنان و آزاد کردن اسرای لبنانی کند. نصرالله دانش‌آموخته حوزه علمیه نجف بود که ارتباطش با «سید محمدباقر صدر» و «سید عباس موسوی» باعث شد وارد فضای مبارزه با اشغالگری اسرائیل شود.

طی دهه‌های گذشته آثار مختلفی درباره این شهید عزیز منتشر شده است. توجه اهالی قلم و ادب پس از شهادت سیدحسن نصرالله در سال گذشته به این شهید عزیز بیشتر شد و در این مدت آثاری درباره او و نقشش در جبهه مقاومت منتشر شد که از این جمله می‌توان به «ستاره‌ای که ماه شد»، به قلم مصطفی رضایی اشاره کرد که چندی است از سوی نشر معارف در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است. 

این کتاب با تکیه بر مستندات دقیق و واقعی، نه تنها ابعاد سیاسی و اجتماعی شخصیت را به تصویر می‌کشد، بلکه از لایه‌های عمیق‌تر روح و ایمان وی نیز پرده برمی‌دارد. در هر برشی از این روایت، نویسنده با استفاده از فضاسازی‌های زنده و شخصیت‌پردازی‌های عمیق، لحظات حساس و سرنوشت‌ساز زندگی سید حسن نصرالله را به زیبایی بازآفرینی می‌کند. هر قسمت از داستان، چون قطعه‌ای از پازل تاریخی، به شکلی مستقل اما همزمان منسجم، مسیر تحول این چهره را به خواننده عرضه می‌کند. 

رضایی در گفت‌وگو با تسنیم، درباره جزئیات این اثر و تمایز آن با آثار پیشین گفت: لازم است قبل از نگارش هر کتاب و دست به قلم شدن برای نوشتن هر پژوهشی، لازم است آثار مشابه گذشته بررسی شود تا به این نتیجه برسیم که کتاب جدید قرار است چه گره‌ای از موضوع را برای مخاطب باز کند. معمولاً کتاب‌هایی که برای افراد شاخص نوشته شده، تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند و تنها به اضافه و کم کردن برخی از مطالب یا نوع پردازش خلاصه شده‌اند. 

سید حسن نصرالله , کتاب , نشر معارف ,

او با بیان اینکه در کتاب «ستاره‌ای که ماه شد» تمام تلاشم را کردم تا یک روایت داستانی خواندنی و متفاوت از زندگی شهید عزیز ارائه دهم، ادامه داد: تاکنون درباره شهید سیدحسن نصرالله کتابی در قالب داستان نوشته نشده بود. از دیگر تفاوت‌های این کار با آثار قبلی در این است که آثار قبلی تنها یک بخش از زندگی او را بررسی کرده یا به ارائه یک روایت تاریخی از زندگی این شهید با تمرکز بر چگونگی شکل‌گیری تاریخی حزب‌الله محدود شده است. در کتاب «ستاره‌ای که ماه شد» تلاش کردم که خلأهای روایتی را پر کنم و اثری خوشخوان ارائه دهم تا مخاطب تا انتهای کتاب همراه باشد و پازل منسجمی از شخصیت شهید سیدحسن نصرالله ارائه دهم.

این نویسنده با بیان اینکه شخصیت شهید سیدحسن نصرالله از حزب‌الله جدا نیست، به جزئیات بیشتری از این کتاب اشاره و اضافه کرد: در این کتاب 50 برش داستانی با روایت 50 راوی ارائه می‌شود. مخاطب در این اثر در واقع در یک پازل بزرگتری شاهد شخصیت شهید سیدحسن نصرالله و تأثیر حزب‌الله لبنان در منطقه و محور مقاومت است. هرچند قالب اثر داستان است، اما روایت‌ها مستند است، سعی کردم با بهره‌گیری از عناصر داستانی، روایتی مستند و در عین حال خوشخوان از زندگی این شهید ارائه دهم. 

او یکی از چالش‌های به سرانجام رسیدن این کار را، دسترسی به روایان عنوان کرد و گفت: به خاطر شرایط امنیتی که شهید سیدحسن نصرالله در طول زندگی داشت، گاه ارتباط زیادی با خانواده نداشت و دائما در نقل مکان بود. در وهله اول تعداد راویان پایین بود، اما بعد از مدتی با کمک تیم تحقیقاتی نشر معارف، توانستیم از زوایای مختلف به زندگی این شهید عزیز بپردازیم. 

به گفته رضایی؛ کتاب با دوران نوجوانی شهید سیدحسن نصرالله آغاز می‌شود و تا دوران شهادت او پیش می‌رود. در این میان، دوران پذیرش دبیر کلی حزب‌الله توسط ایشان و مسئولیتی که سی و چند سال برعهده داشتند، نحوه مدیریتشان و تأثیرگذاریشان بر منطقه و محور مقاومت نیز بیان شده است. عنوان کتاب نیز با توجه به نقش ایشان در محور مقاومت انتخاب شده است. شهید سیدحسن نصرالله ستاره‌ای در آسمان محور مقاومت بود که پس از 30 سال به چنان پختگی رسید که پرچم‌دار مقاومت در منطقه شد. تأثیرگذاری او بر این محور و حتی جهان اسلام انکارناشدنی است، همین وجه از شخصیت او سبب شد تا ستارگان دیگری نیز در آسمان مقاومت بتابند. 

نویسنده کتاب «ستاره‌ای که ماه شد» به جذاب‌ترین بُعد شخصیتی شهید سیدحسن نصرالله اشاره و اضافه کرد: شهید عزیز در طول زندگی از افراد متعددی متأثر بود که از این جمله می‌توان به رهبر انقلاب، امام موسی صدر، شهید مغنیه، شهید قاسم سلیمانی و سیدعباس موسوی اشاره کرد. یکی از عجیب‌ترین ویژگی‌های اخلاقی او، ولایت‌پذیری بود. ایشان به یکی از علمای قم گفته بود که ما همین که احساس کنیم که رهبر انقلاب از چیزی خوششان نمی‌آید، آن کار را انجام نمی‌دهیم و همین که احساس کنیم که ایشان از انجام کاری خشنود می‌شوند، آن کار را انجام خواهیم داد. همین ولایت‌پذیری نیز سبب شد تا ایشان چهره‌ای محبوب در جهان اسلام باشد. 

نشر معارف کتاب «ستاره‌ای که ماه شد» را در 184 صفحه به قیمت 145 هزار تومان منتشر کرده است. 

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم